English Version
This Site Is Available In English

ادب، تعادل، عشق

ادب، تعادل، عشق

سومین جلسه از دوره سی و یکم کارگاه‌‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لوئی پاستور با استادی مسافر کمال، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی» در روز دوشنبه نوزدهم خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که یک‌بار دیگر در این مکان مقدس حضور یافتم تا بیشتر آموزش ببینم و در خدمتی قرار بگیرم که برایم سازنده باشد.

دستور جلسه این هفته، «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، و تعادل و بی‌تعادلی» است. قرار گرفتن این موضوعات در کنار هم، به پیشنهاد جناب مهندس بوده است، زیرا ایشان معتقدند که اساس جهان هستی بر مبنای اضداد است.

همه‌ی ما تاریکی‌ها را تجربه کرده‌ایم. ماهایی که تاریکی را لمس کرده‌ایم، می‌توانیم زیبایی و حقیقت عشق را نیز تجربه کنیم. بسیاری از افراد هستند که دچار اعتیاد نیستند، اما در تاریکی به سر می‌برند و از تعادل برخوردار نیستند.

آداب معاشرت از دوران کودکی و تربیت خانوادگی آغاز می‌شود، اما بیشترین آگاهی‌ای که من درباره‌ی آداب معاشرت به دست آورده‌ام، در کنگره ۶۰ بوده است. با جرأت می‌گویم که من در کنگره ۶۰ آموختم که «آداب معاشرت» یعنی چه؛ یعنی چگونه با مردم، با جهان هستی و با طبیعت تعامل داشته باشم.

هر مرحله‌ای از زندگی، آداب خاص خود را دارد: آداب غذا خوردن، آداب رانندگی، آداب ارتباطات اجتماعی و غیره. این‌که ما با هرکدام از این موقعیت‌ها چگونه برخورد می‌کنیم، نشانگر ادب ماست.

در خصوص ادب و بی‌ادبی، باید عرض کنم که بی‌ادبی را می‌توان در دو شکل دید. نخست، در گفتار فرد؛ فرد بی‌ادب پیش از آن‌که تفکر کند، حرف می‌زند. گفتار او بی‌هدف، بی‌معنی و بی‌فایده است، چون نمی‌داند که اشتباه عمل می‌کند. این نوع بی‌ادبی ریشه در عدم تطابق فرد با واقعیت‌های زندگی دارد. او نمی‌داند که در هر موقعیت، باید احترام خاصی قائل شد. آدم بی‌ادب کسی را جذب خود نمی‌کند، چون رفتار او دافعه ایجاد می‌کند.

دوم، در کردار و رفتار فرد است؛ به‌عنوان مثال، شخصی در حال صحبت است اما فرد دیگری ناگهان میان حرف استاد می‌پرد، یا بدون هماهنگی جلسه را ترک می‌کند، یا سر و صدا راه می‌اندازد و با بغل‌دستی‌اش صحبت می‌کند. این‌ها نمونه‌هایی از رفتارهای بی‌ادبانه هستند. این نکات به‌طور کلی عرض می‌شود و خدای نکرده قصد توهین به شخص خاصی وجود ندارد، اما متأسفانه چنین رفتارهایی گاه مشاهده می‌شود.

مسئله‌ی دیگر به صور پنهان مربوط است. اینجا نفس شخص وارد عمل می‌شود و اعمال ضد ارزشی را به او دیکته می‌کند. این نیز شکلی از بی‌ادبی است. جناب مهندس دژاکام می‌فرمایند ما کنگره ۶۰ را برای درمان اعتیاد بنیان گذاشتیم و مثلث درمان شامل جسم، روان و جهان‌بینی است. با روش DST، فرآیند درمان حدود یک سال به طول می‌انجامد تا سیستم ایکس بدن فعال شود و مواد شبه‌افیونی درونی مجدداً تولید گردد.

اما این روند، تنها جسم را به تعادل می‌رساند. بسیاری هستند که پس از ده ماه درمان، کنگره را ترک می‌کنند. اما چون جهان‌بینی‌شان کامل نشده، دچار بازگشت می‌شوند. چرا که رشد جهان‌بینی، یعنی آموزش، آگاهی و دانایی، به اندازه‌ی کافی صورت نگرفته است.

حتی اگر شخصی سال‌ها در کنگره باشد و آموزش ببیند، هنوز هم ضلع جهان‌بینی به‌سادگی کامل نمی‌شود، چون نیروهای تاریکی همیشه در کمین‌اند. باید دانایی خود را آن‌قدر ارتقا دهیم که بتوانیم خواسته‌های معقول و نامعقول خود را تشخیص دهیم و نگذاریم نیروهای منفی به قلعه‌ی عقل ما نفوذ کنند.

از نظر من، دانایی هم به‌تنهایی کافی نیست؛ برای رسیدن به تعادل واقعی، باید تزکیه و پالایش نیز صورت گیرد. قطعاً شما بهتر از من به این موضوع واقفید: تفکر سالم، ایمان سالم و عمل سالم، و پس از آن حس سالم، عقل سالم و عشق سالم. این‌ها باید در زندگی جاری شوند تا به تعادل برسیم.

آن‌گاه است که حال‌مان خوب می‌شود؛ گویی در برابر آبشاری ایستاده‌ایم و از قطرات شبنم و ریزش آن آب، لذت می‌بریم. آن زمان است که با جهان هستی تعامل داریم؛ ادب داریم، تعادل داریم، عشق داریم، و هر چیزی را زیبا می‌بینیم. حتی اگر بدی‌ای به ما شود، آن را نمی‌بینیم یا بر آن تمرکز نمی‌کنیم.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، از شما سپاسگزارم.

ضبط وتایپ: مسافر اکبر لژیون۱۷
عکس: مسافر علی لژیون ۱۱
ارسال: مسافر حمید لژیون۷
ویرایش : مسافر حسام(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .