English Version
This Site Is Available In English

گفت و گو با مسافران کنگره 60 نمایندگی پارک پامچال قزوین

گفت و گو با مسافران کنگره 60 نمایندگی پارک پامچال قزوین

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر ؛ آخرین آنتی  ایکس مصرفی شیره و اوپیوم با راهنمایی استاد عزیزم آقا فرهاد رهایی از مواد دوازده سال و ده ماه به دستور جناب آقای مهندس .

به نظر شما، دستور جلسه «آداب معاشرت» چه ارتباطی با درمان اعتیاد دارد؟

به نظر من، اعتیاد از صرفاً مصرف مواد شروع نمی‌شود؛ بلکه ریشه در گذشته و پیشینه‌ی فرد دارد. این پیشینه، به‌طور مستقیم با آداب و معاشرت ما پیش از ورود به وادی اعتیاد مرتبط است. رفتار، کردار و گفتار نادرست در گذشته، کم‌کم من را در مسیر مصرف مواد قرار داد و در نهایت به اعتیاد رساند.

امروز، در کنگره، با طرح چنین دستور جلساتی، به دنبال رسیدن به نوعی جهان‌بینی هستیم؛ اینکه من چگونه در سه شاخه‌ی تعادل، بی‌تعادلی و آداب معاشرت حرکت می‌کنم و کنگره چه تأثیری بر اخلاقیات و شخصیت من گذاشته است. من معتقدم که آداب معاشرت نادرست، یکی از دلایل مهم گرایش به مواد مخدر است

به نظر شما چه ارتباطی بین دستور جلسه و تعادل وجود دارد؟

تمام دستور جلسات کنگره در ارتباط با مفهوم تعادل و بی‌تعادلی هستند. چرا که گفته می‌شود: «درمان، فراتر از ترک است و تعادل، فراتر از درمان.» این جمله به‌خوبی هدف اصلی کنگره را نشان می‌دهد؛ یعنی رسیدن به تعادل در تمامی ابعاد زندگی.

نمی‌توان ادعا کرد که من تعادل دارم، در حالی که رفتار، کردار یا گفتارم نادرست است. حتی در کلام نیز باید تعادل وجود داشته باشد؛ یعنی در هنگام صحبت با دیگران، باید مخاطب را سنجید و از کلمات مناسب، در جای مناسب استفاده کرد.

تعادل فقط در حرف نیست؛ بلکه در عمل معنا پیدا می‌کند. آموزش‌های کنگره باعث شد که من لحن گفتار، نوع رفتار و کردارم را که مربوط به دوران اعتیاد و زندگی در ضد ارزش‌ها بود، اصلاح کنم. در آن زمان، بی‌ادبی و ناپختگی جزو لازمه‌های بقا در آن فضا بود.  اما کم‌کم و با استفاده از روش DST و حرکت در مسیر آموزش، یاد گرفتم که از آن کلمات و رفتارهای ناپسند فاصله بگیرم. پایه و اساس رسیدن به تعادل و آداب معاشرت درست، همین مسیر آموزشی است. ما باید روی رفتار، گفتار و کردار خودمان کار کنیم؛ چرا که این سه، تأثیر مستقیمی بر معاشرت و اصلاح بی‌ادبی و بی‌تعادلی دارند. وقتی ما تغییر می‌کنیم، دیگران نیز مجاب می‌شوند که با ادب، احترام و گفتار درست با ما ارتباط برقرار کنند

شما به‌عنوان یک پیشکسوت، فکر می‌کردید روزی  به این جایگاه خدمتی برسید؟

در بحث خدمت، قبل از هر چیز باید شکرگزار خداوند باشم که توفیق خدمت کردن به دیگران را به من عطا کرد. من خودم را شخص بزرگی نمی‌دانم، بلکه این را یک لطف می‌دانم که اجازه داده شده به دیگران خدمت کنم.

در ابتدای مسیر، اصلاً تصور نمی‌کردم که به چنین جایگاهی برسم؛ اما بسیار تلاش کردم، اشتباهات زیادی داشتم و هنوز هم اشتباه می‌کنم. با این حال، تمام سعی من این بوده که قوانین و حرمت‌های کنگره را به درستی اجرا کنم.

تقریباً تمام جایگاه‌های خدمتی را تجربه کرده‌ام. خدمت، دو بُعد دارد:

بُعد اول، دیدگاه دیگران است که می‌گویند «فلانی به این جایگاه رسید

اما بُعد دوم و مهم‌تر، دیدگاه خودِ من است: من به این جایگاه نرسیده‌ام که چیزی به دیگران یاد بدهم، بلکه آمده‌ام تا آموزش بگیرم. همین نگاه، باعث می‌شود حال من خوب شود.

من عاشق این هستم که از تجربیاتم برای کمک به دیگران استفاده کنم. کنگره، یک دانشگاه بزرگ است؛ اما انسان قرار نیست در دانشگاه زندگی کند. هنر اصلی این است که آموزش‌های کنگره را به‌صورت عملی وارد زندگی روزمره‌ام، خانواده‌ام، شغلم و ارتباطاتم کنم.

کاربردی کردن آموزش‌ها در زندگی شخصی، خودش یک هنر بزرگ است؛ هنری که من تلاش می‌کنم با آن به تعادل واقعی برسم

 

آقا رضا، از حس و حال خودتان هنگام بردن اولین رهجو برای گرفتن گل رهایی از دستان جناب مهندس بفرمایید.

در کنگره گفته می‌شود: «رهجو، امانتی‌ست در دستان راهنما

وقتی برای اولین بار رهجوی خودم را برای گرفتن گل رهایی نزد جناب مهندس بردم، آن لحظه برای من ثمره سال‌ها تلاش، آموزش و انتظار بود. آرزویی که همیشه در دلم داشتم؛ اینکه بتوانم خدمت کوچکی به یک نفر بکنم و تجربیاتم را به او منتقل کنم؛ به فردی که توانسته این تجربیات را به بهترین شکل، در مسیر درمان اعتیاد به کار ببندد.

این لحظه، یکی از زیباترین احساسات زندگی من بود؛ اینکه توانسته‌ام یک امانت را طی ۱۱ ماه، با دقت، دلسوزی و آموزش به مقصد برسانم. دیدن این‌که یک انسان از فضای تاریک، ترسناک و ضد ارزشی بیرون آمده و به نقطه‌ای رسیده که گل رهایی را دریافت می‌کند و در مسیر درست زندگی قرار می‌گیرد، حسی بی‌نظیر و فوق‌العاده دارد.

این حس فقط مخصوص راهنما نیست؛ بلکه برای تمام اعضای شعبه، لحظه‌ای پُر از شور و شادی است. همه راهنمایان برای تبریک گفتن پیش‌قدم می‌شوند و آن روز، برای همه جشن بزرگی‌ست.

نکته جالب این است که این تجربه هرگز تکراری نمی‌شود! هر بار که راهنما رهجویی را برای رهایی می‌برد، لذتی نو و عمیق‌تر را تجربه می‌کند. بیشتر راهنماها از شدت شوق، شب قبل از رهایی خواب‌شان نمی‌برد؛ و این، لذت‌بخش‌ترین بخش جایگاه راهنمایی است.

 

--با تشکر و قدردانی ویژه از آقا رضا  که وقت و انرژی ارزشمندشان را برای این گفت‌وگو در اختیار ما گذاشتند.

با تشکر از همراهی شما .

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .