English Version
This Site Is Available In English

با بی‌تعادلی به خود آسیب رساندم

با بی‌تعادلی به خود آسیب رساندم

همسفر مرضیه رهجوی لژیون دهم از نمایندگی رودکی در باب دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی» چنین نوشت:

با این دستور جلسه، یاد خودم افتادم که سال پیش سر کار دچار سرگیجه شدم، با مراجعه به دکتر متوجه شدم، مایع گوشم تکان خورده بود، واقعا روزهای سختی بود. دچار بی‌‌تعادلی در جسم خود شده بودم و انجام همه کار برایم دشوار شده بود؛ حتی از خیابان رد شدن هم می‌ترسیدم، این بی‌‌تعادلی در جسم من بود و می‌توانستم ببینم؛ اما بی‌تعادلی در روان را نمی‌توان دید، به همین دلیل پذیرفتن آن خیلی سخت است و همیشه به خاطر رفتارهای ناشایست و بی‌ادبانه‌ی خود، دنبال مقصر می‌گشتم و علت را در آن‌ها جستجو می‌کردم نه در خود. بعد از این اتفاق و با دیدن این دستور جلسه، گذشته‌ی خود را بررسی کردم و متوجه شدم بی‌تعادلی روان نیز در خودم است. متأسفانه با بی‌تعادلی چقدر به خود آسیب رساندم و باعث از دست دادن آرامش خود بودم و این بی‌تعادلی رفتارهای بی‌ادبانه را نیز به دنبال خود داشت و همه‌ی این‌ها در آداب و معاشرت من تاثیرگذار بود، صحبت‌هایی که در جمع می‌کردم و نباید انجام می‌گرفت و برای دفاع از حق خود توانایی نداشتم، شکستن دل دیگران و...

آداب و معاشرت، ادب بی‌ادبی، تعادل بی‌تعادلی، مانند زنجیر هستند که هر کدام در دیگری اثر می‌گذارد و هر سه موضوع به تعادل در روان انسان بستگی دارد. زمانی که من در تعادل باشم، طریقه‌ی آداب و معاشرت با هر قشر را می‌آموزم و هر قدر اطرافیان من بی‌ادبانه رفتار کنند، من طریقه رفتار با آن‌ها را آموخته‌ام و اینکه من خود این رفتارها را انجام ندهم، در اینجا یاد ضرب‌المثلی افتادم که می‌گوید: ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان. از بی‌ادبی خود در گذشته درس گرفتم با تعادل داشتن همه چیز زیبا می‌شود؛ حتی کسی که ناسزا می‌گوید، کسی که بی‌ادبی می‌کند، همه باعث رشد من هستند و فقط بستگی به دیدگاه دارد که من با این کار تعادل در روان خودم را بالا می‌برم و اگر با کسی وارد جنگ شوم، روان خود را به بی تعادلی نزدیک می‌کنم. با وارد شدن در این دستور جلسه، خودم را از نو بررسی کردم که آداب و معاشرت من در چه سطحی بود و الان در چه سطحی است. من در گذشته هنگام آداب و معاشرت نقابی به صورت داشتم که سنگینی آن من را خسته کرده بود، ولی خدا را هزاران بار شکر می‌کنم که با وجود کنگره توانستم این بار بزرگ را زمین بگذارم. در آخر خدا را را هزاران بار شکر به خاطر نعمت بزرگ کنگره و وجود آقای مهندس از خانم افسانه‌ی عزیزم تشکر می‌کنم که با راهنمایی‌های خوبشان من را به تعادل در روان نزدیک کردند.

رابط خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر افسانه (لژیون دهم)

عکاس: همسفر مریم رهجو‌ی راهنما همسفر فریبا (لژیون سوم)

ویرایش، تنظیم و ارسال مطلب: نگهبان سایت همسفر نگین 

همسفران نمایندگی رودکی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .