به نام قدرت مطلق الله
روزی گمان میکردم میتوانم دربارهٔ هر موضوعی اظهارنظر کنم و در هر جمعی حرفی برای گفتن داشته باشم. هر جا که میرفتم، اگر کسی رفتاری میکرد که با باورها و مجاز ذهنی من سازگار نبود، تلاش میکردم به او بفهمانم که باید رفتارش را اصلاح کند. امروز اما با نگاهی ژرفتر به مسیر زندگیام درمییابم که همین رفتارهای ناآگاهانه میتواند مقدمهای برای سقوط انسان به ورطهٔ مصرف باشد.
یک فرد زمانی مصرفکننده میشود که دچار توهم دانایی گردد. تصور میکند با دیگران تفاوت دارد، میتواند تعادل را در مصرف حفظ کند یا هرگز دچار اعتیاد نخواهد شد. اما اگر کسی واقعاً قادر به حفظ تعادل بود، اصولاً به مصرفکننده تبدیل نمیشد. خودِ من نیز با همین توهم، مصرفکننده شدم. امروز هزاران بار خدا را شکر میکنم که در روزگاری زندگی میکنم که شخصی به نام آقای مهندس حسین دژاکام حضور دارد و ساختار منسجمی به نام کنگره ۶۰ را بنیان نهاده است؛ مسیری روشن که انسانهایی چون من بتوانند بهسوی تعادل، رهایی و شناخت خویشتن گام بردارند.
در کنگره ۶۰، معانی بسیاری را آموختم؛ از جمله نحوهٔ برخورد صحیح با مسائل زندگی، درک واژههایی چون ادب، تربیت، آموزش و دانایی. یکی از مهمترین آموزههایی که تلاش میکنم آن را همیشه بهخاطر بسپارم، این است که: بزرگترین دشمن انسان، جهل و نادانی او است. این جهل تنها در مسائل بزرگ یا نظری نیست؛ بلکه در سادهترین جنبههای زندگی مانند آداب غذاخوردن، مهمانداری، سخنگفتن و حتی راهرفتن نیز رخنه میکند. زمانی که بتوانم این آداب را رعایت کنم، بهتدریج به تعادل میرسم. مجموع این رفتارهای درست، همان چیزیست که به آن ادب گفته میشود.
کنگره ۶۰ میآموزد که: تعادل بالاتر از درمان است، و درمان بالاتر از ترک. کنگره تنها جایگاهی برای ترک مواد نیست، بلکه راهیست برای رسیدن به نظم، آرامش، و دانایی در تمام ابعاد زندگی. افراد بسیاری ممکن است در بیرون از کنگره مواد را ترک کنند، اما چون به تعادل نرسیدهاند، دچار بازگشت میشوند. زیرا هیچچیز در هستی بهصورت ناگهانی رخ نمیدهد. هر تغییر واقعی، نیازمند تکرار، تمرین و گذر زمان است.
از نظر من، رسیدن به تعادل نیز نیازمند پیروی از روش DST است. یعنی حرکت تدریجی از نفس اماره به نفس لوامه، و در نهایت رسیدن به نفس مطمئنه. برای مثال، نمیتوانم ناگهان به دیدگاهی برسم که در ورزش فقط از خود فعالیت لذت ببرم و بردوباخت برایم اهمیتی نداشته باشد. اما وقتی مدتی در پارک ورزش میکنم و رفتار دیگران را مشاهده میکنم، نفس لوامه در من بیدار میشود. سپس، باگذشت زمان، نفس مطمئنه آغاز به فرماندهی میکند. آنگاه یاد میگیرم که از خود ورزش لذت ببرم و آموزههایش را در زندگی روزمره به کار گیرم.
آنچه امروز مینویسم، حاصل آموزشهاییست که از جزوههای جهانبینی و سیدیهای آموزشی، بهویژه «آداب و معاشرت»، فراگرفتهام.
با احترام: مسافر صابر
منابع مورد استفاده در تهیه این مقاله:
- جزوه جهانبینی
- سی دی آداب و معاشرت
تایپ: مسافر امیررضا لژیون هفتم
ویرایش: مسافر عباد لژیون سوم
ارسال مطلب: مرزبان خبری مسافر رضا
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان پارک محتشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
93