English Version
This Site Is Available In English

منافع ما در ارتباطات و حس‌های سالم

منافع ما در ارتباطات و حس‌های سالم

چهارمین جلسه از دور سی و نهم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی فردوسی؛ با استادی ایجنت محترم  مسافر مرتضی ، نگهبانی مسافر کامران و دبیری مسافر بهزاد در روز یکشنبه 18خرداد ماه 1404 با دستور جلسه «آداب معاشرت ،ادب وبی ادبی ، تعادل وبی تعادلی  » در ساعت 16:30 شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مرتضی هستم مسافر خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این کارگاه آموزشی هستم  تا آموزش بگیرم ابتدا تولد یک سال رهایی مسافر کامران را تبریک می‌گویم و در ادامه دستور جلسه آداب معاشرت، ادب وبی ادبی، تعادل وبی تعادلی ‌

من وقتی ماشینم را پارکینگ پارک می‌کنم و به سمت کنگره می آیم عشق می‌کنم و خدا را شکر می‌کنم که به من اجازه می‌دهد که بیایم کنگره و اجازه می‌دهد که خدمت کنم انشالله جلسه خوبی برگزار کنیم. منافع ما در ارتباطات و حس‌های سالم هست نه برای شخص من بلکه در خانواده، اجتماع و مملکت هم همین‌طور است و این خودش می‌تواند خیلی چیزها را برای ما تعیین می‌کند. آداب و معاشرت یعنی هم‌نشینی، یعنی ارتباط و هم‌زیستی لغت‌نامه این معانی را به شما می‌دهد من دخترم را یک طور دوست دارم، همسرم و مادرم را هم یک‌ طور دوست دارم خوب این‌ها همه در قلب من هستند و این تعیین می‌کند من چطور با هرکدام برخورد کنم، با همسر یک‌طور، با مادر، با فرزند و خواهر، دوستان و همکاران هرکدام یک آدابی دارد تمام انسان‌ها نسبت به تغییر یک گاردی دارند هرچقدر گارد من نسبت به تغییر کمتر باشد درصد موفقیت من بیشتر می‌باشد یعنی چه؟ یعنی به من می‌گویند آقا مرتضی آداب و معاشرتت اشتباه است می گویم نه ولی 99 درصد گارد دارم یک درصد قبول دارم میگویند خوب حالا برای خوب شدن بنشین و گوش کن میگویم چشم حالا صد در صد به آن حال خوب می‌رسم منافع ما در حس‌های و ارتباط سالم است هرکدام باید این قسمت را یاد بگیریم خانم‌ها با شنیدن و آقایان با دیدن خوشحال می‌شوند و حس را می‌گیرند مثلاً تشکر از مادر بابت سال‌های تخریب یا تشکر از همسر بابت زحماتی که می‌کشد هنوز نشده است که صبح با خنده از خواب بیدار نشوم و این انرژی را با همسرم به اشتراک نگذارم حالا قسمت دوم، ادب وبی ادبی که خیلی ارتباط دارد با صور پنهان انسان  یکجا خیلی از طرف تعریف می‌کنیم ولی پشتش مسخره کردن است و ادبی در آن نیست و اگر بخواهیم ادب را رعایت کنم باید از قلب کمک بگیریم و مورد سوم تعادل وبی تعادلی در کنگره رسیدن به تعادل مهم‌تر از درمان است ما می گوییم درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان، ما یک درمان داریم که به رهایی می‌رسیم می‌گوییم به درمان رسیدیم ولی شاید به تعادل نرسیم که در نوشتارها می‌خوانیم که ما دو سفر داریم یکی از مصرف مواد تا قطع مصرف و دیگری از قطع مصرف تا رسیدن به خود و تعادل و جهان‌بینی می‌گوید:برای رسیدن به خود خدا می‌داند. 

 

بعد از رهایی به من خدمت دادند حالم بد شد و با خودم گفتم من تازه به رهایی رسیده ام و باید بروم و به کار و درآمدم برسم بعد دیدم چقدر خداوند من را دوست داشته است که به من خدمت داده‌اند که دریافتم این خدمت چقدر به من کمک می‌کند که من به این تعادل برسم، که دیگر خیلی از درون آشفته و آتشین نباشم و این مستلزم فقط و فقط خدمت کردن است که ما باید یاد بگیریم در سفر دوم خدمت کنیم و در کنار خدمت ببخشیم و بخشش را سرلوحه کار وزندگی‌مان کنیم شاید به آن تعادل برسیم و در ادامه خدا خواست دنور شدم و بعد پهلوان و همین‌طور بالاتر این را می‌گویم که اگر من نباشم کنگره بالاتر از من هست و این خدمت‌ها را انجام می‌دهد ولی چیزی که هست ما را به تعادل می‌رساند این خیلی مهم است یک خاطره هم بگویم  برای پهلوانی اعلام کردند آن موقع مثل الان سخت نبود و نیازی به اجازه گرفتن نبود و من قصد داشتم برای خودم اتومبیل تهیه کنم پول هم داشتم که برای پهلوانی اعلام کردند و من هم  پانصد میلیون واریز کردم ب و روزی که  برای شال پهلوانی اکادمی رفتم، دوستی مرا در آغوش کشید و گفت شما کنگره را زنده کردید و من در جواب گفتم نه این طور نیست ، کنگره من را زنده کرد ، کنگره نیازی به من ندارد و من نباشم بسیار کسانی هستند که این بخشش و عمل را انجام دهند. کنگره زنده هست و دارد به راه و مسیر خودش ادامه می‌دهد و این غلطِ که من فکر کنم با خدمت کردن دارم به کنگره کمک می‌کنم خدمت در سفر دوم فقط به خاطر این است که من و ما به تعادل برسیم. از این‌که به صحبت‌های من گوش دادید از همه شما عزیزان متشکرم.

سخنان راهنمای مسافر: سلام دوستان مرتضی هستم مسافر، در بدو ورود کامران عزیز به کنگره که با تخریب بالایی هم آمد و پذیرشی که داشت آماده و گوش‌به‌فرمان، شروع خوبی کرد و مهم‌ترین نکته این‌که خدمت گرفت از ابتدا و برنامه‌ها را نیز با دقت جلو می‌برد و در اواسط سفر که نیروهای منفی در سفرش اختلال ایجاد کرد اما محکم ایستاد و به‌اصطلاح به‌جای خود داد به خودش و ادامه داد تا رسیدن به رهایی که نتیجه زحمات خود را دید. در کل تبریک می گویم به کامران عزیز و راضی هستم از مسیری که طی کرد.

 

سخنان مسافر: سلام دوستان کامران هستم مسافر خیلی خوشحالم که این جایگاه نصیب من شد و تشکر می‌کنم از گروه مرزبانی که هماهنگی لازم را انجام دادند در اصل تولد من مصادف شد با دستور جلسه دخانیات که خیلی راجع به این موضوع فکر کردم و چرایی این را از خودم می‌پرسیدم چون سفر سیگار خیلی پر چالش بود برای من و به کسانی که در لژیون ویلیام هستند این پیام را می‌دهم که با تمام سختی‌ها ثابت‌قدم بمانند در مسیر و گوش‌به‌فرمان راهنما باشند من تا روزی که با قطار می‌رفتیم برای رهایی سیگار یک قوطی پرکرده بودم از آدامس و با خودم می‌گفتم رهایی را گرفتم تا پایان آدامس‌ها را که پول دادم مصرف می‌کنم و خیلی وابسته بودم به این آدامس اما خداراشکر وقتی آقای مهندس نشان رهایی سیگار دادند و مرا در آغوش گرفت احساس کردم بندبند نیکوتین از وجودم رها شد. من آدم بی‌تعادلی بودم در رفتار و رعایت احترام و ادبم از چرخه تعادل خارج می‌شد یا از این‌طرف بام می‌افتادم یا آن‌طرف و درنهایت به قطع ارتباط از اطرافیان منجر می‌شد هنوز هم به آموزش بیشتری نیاز دارم که به تعادل برسم سفر خوبی را داشتم اما در نوشتن سی‌دی‌ها خیلی افراط می‌کردم و روزی چهار سی دی می‌نوشتم اما دریغ از کاربردی کردن یک سی دی که به این نتیجه رسیدم دانایی باید مؤثر باشد و از اطلاعاتی که به دست می‌آورم استفاده کافی را ببرم در ادامه خدمت در اوتی را گرفتم و بی‌منت این آرامش را به دست می‌آورم و خدمت مالی که انجام می‌دهم به‌وضوح تأثیر این بخشیدن را در زندگی مشاهده می‌کنم. خدا را شکر می‌کنم و در پایان تشکر می‌کنم از ابراز عشق و محبت همه دوستان عزیز انشالله که این حال خوش را همگی تجربه کنید.

ممنون که با سکوتتان به حرف‌هایم گوش دادید.

 

تایپ و ویرایش: مسافر محمد حسین لژیون پنجم

تصویر:مسافر محمد لژیون پنجم

ارسال خبر: مسافر فرهاد لژیون پنجم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .