هفتمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی سنایی نیشابور با استادی: راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی: مسافر علی و دبیری: مسافر سعید، با دستور جلسه «آداب معاشرت» مورخ یکشنبه 18 خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، علی هستم، یک مسافر. ابتدا از خداوند بزرگ سپاسگزارم که فرمان خدمت در این جایگاه را صادر کرد. همچنین از جناب نگهبان، دبیر محترم، آقای زرگرانی ایجنت محترم شعبه سنایی، و آقای دشتی عزیز که در سفر اول برای رهایی من زحمات زیادی کشیدند، صمیمانه تشکر میکنم.
امروز دستور جلسه، «آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی» است. کنگره ۶۰ مکانیست که ما در آن درمان میشویم و به تعادل میرسیم. درمان در کنگره فراتر از ترک مواد است؛ هدف رسیدن به تعادل است. تعادل یعنی پایداری، یعنی شناخت اندازهها و مرزها. تعادل حاصل عدالت است؛ یعنی هر چیز در جای خودش قرار بگیرد.
موفقیت با تلاش، استمرار و زحمت حاصل میشود، نه صرفاً با گفتن «خدایا بده». همانطور که آقای مهندس میفرمایند، باید از گذرگاههای سخت عبور کرد، و این تنها با تلاش مداوم ممکن است. در کنگره، این تلاشها از کارهای کوچک آغاز میشود: مثلاً اینکه صبح زود بیدار شوی، به موقع در جلسات حاضر باشی، و نظم را رعایت کنی. قطار کنگره ۶۰ رأس ساعت ۵ حرکت میکند، و اگر دیر برسی، از آن جا میمانی.
همینطور که حرکتهای مثبت از کارهای کوچک آغاز میشود، نیروهای منفی نیز از همین نقطهها وارد میشوند و کمکم رشد میکنند.
تعادل ما در «مثلث درمان» یعنی جسم، روان و جهانبینی تعریف میشود، و در «مثلث دانایی» یعنی آموزش، تفکر و تجربه. این سه ضلع باید همزمان رشد کنند و به کار گرفته شوند. همانطور که گفتهاند: صد گفته چون نیم کردار نیست.
نشانهٔ تعادل، داشتن ادب است. در فرهنگ ما، ادب یعنی درست انجام دادن کارها. وقتی راهنما به ما میگوید صبح نخواب، نیروی منفی وسوسهات میکند که "فقط یک چرت کوتاه بزن"؛ این همان نقطه آغاز سقوط است. باید محکم شروع کرد و به نیروهای منفی گفت: من دیگر اجازه ورود شما را به بدن و ذهن خود نمیدهم. اگر شُل بگیری، سفت میخوری. و اولین آسیباش به خودت برمیگردد. باید احساس ارزشمندی داشته باشیم. اینکه امروز اینجا هستیم، نشانهٔ این است که فرمان از جانب قدرت مطلق صادر شده است. پس حتماً لیاقت و تواناییاش را داریم. باید روی عزتنفس خود کار کنیم و از تواناییهایمان استفاده کنیم تا قویتر شویم. با خودمان بگوییم: من باید درمان شوم، و هیچ چیز نباید این مسیر را مختل کند.
اما ادب و تعادل چه ربطی به درمان ما دارد؟ وقتی در کارهای مثبت پایدار باشیم، در تمام ابعاد زندگی محکم میشویم و با یک باد نمیلرزیم. اگر کارهایمان را درست انجام بدهیم و در مقابل نیروهای منفی حتی در امور کوچک "نه" بگوییم، این ما را به رهایی واقعی میرساند. اجازه دهید مثالی بزنم: ما وقتی با دوستی صحبت میکنیم و نفر دیگری تماس میگیرد، آن فرد نمیتواند با ما ارتباط برقرار کند چون خط مشغول است. در مورد نیروهای درونمان هم همینطور است: اگر ذهن و وجود ما با نیروهای منفی درگیر باشد، نیروهای مثبت نمیتوانند وارد شوند و ما را راهنمایی کنند.
پس باید مراقب باشیم و ارتباطمان را با نیروهای منفی قطع کنیم، تا نیروهای مثبت بتوانند ما را یاری دهند. در مورد آداب معاشرت باید بدانیم که «آداب» جمع واژه ادب است و آداب معاشرت یعنی رعایت رفتارهای درست اجتماعی. نباید منتظر باشیم تا دوربین بالای سرمان باشد تا کار درست انجام دهیم؛ درستکاری باید از درون ما بجوشد. نکته مهم دیگر این است که ما نمیتوانیم دیگران را تغییر دهیم، اما میتوانیم خودمان را تغییر دهیم. آفتاب را نمیشود جابهجا کرد، اما میشود عینک دودی زد! برای هر فردی، شرایط متفاوت است، اما اصل تغییر از درون است.
همانطور که آقای مهندس میفرمایند: یک هروئینیِ کارتنخواب با لباسهای کهنه اما با ادب، برتری دارد نسبت به یک دکتر یا مهندس شیکپوشِ بیادب. در پایان، یکبار دیگر از تمامی خدمتگزاران عزیز کنگره و شما که با دقت به صحبتهای من گوش دادید، صمیمانه تشکر میکنم. سپاسگزارم.

عکس مسافر پیام
ضبط صدا مسافر بهروز
تایپ مسافر علی
ویراستاری مسافر حمزه
بارگزاری خبر مسافر مرتضی
- تعداد بازدید از این مطلب :
276