مسئله آداب معاشرت، تعادل و بیتعادلی بسیار حائز اهمیت است. آقای مهندس با کلمه ترک اعتیاد در کنگره مخالف بودند و درمان اعتیاد را که در فیزیولوژی انجام میگرفت، جایگزین کردند، به این صورت که شخص به تعادل برسد، درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان است. تعادل یعنی پایداری، مشکل بشر این است که از تعادل خارج شده است، این بیتعادلی در همه قشرها مشاهده میشود، کسی که تعادل ندارد باعث رنجش و اذیت دیگران میشود. کسی که ادب دارد گویی تعادل دارد و کسی که بیادب است، تعادل ندارد.
مثل غذا خوردن که رسم و روشهای خاص خودش را دارد؛ حتی ساعت غذا خوردن، چه میزان غذا خوردن، چه نوع غذاهایی خوردن، کسی که این آداب را بهجا بیاورد، میشود یک انسان با ادب و کسی که به جا نیاورد، باعث بیادبی میشود؛ حتی چگونه راه رفتن آداب خاص خودش را دارد که در فیزیولوژی انسان هم تأثیر دارد. در سخن گفتن هم باید آدابش را رعایت کرد و فرد به گفتههایش کاملاً مسلط باشد. انسان نباید هنگام غذا خوردن صحبت کند؛ باید شمرده صحبت کند و در حرفهایش صحبت زشتی نباشد.
آقای مهندس میفرماید: اگر در سفرهای چند نمونه غذا است، به این منظور است که اگر کسی یک نمونه غذا را دوست نداشت، غذای دیگری بخورد، نه اینکه از همه غذاها بردارد و آخر هم نتواند آن را بخورد. اگر از هر چند تا برداشت نشانه بیادبی است، یکی از آداب غذا خوردن این است که خود میزبان با مهمان غذا بخورد و زودتر از مهمان شروع کند و دیرتر از مهمان تمام کند. در صحبتکردن، آقایان با آقایان باید یک مدل صحبت کنند و آقایان با خانمها یک مدل دیگر صحبت کنند و کمال ادب را رعایت کنند و خانمها با خانمها یک مدل دیگر.
وقتی که آقا با خانم صحبت میکند به صورت مفرد نمیتواند صحبت کند و ضمیر شما باید استفاده کند و همینطور هم خانمها در صحبت کردن با آقایان نمیتوانند ضمیر مفرد بهکار ببرند. در ماشین سواری هم آداب خاصی وجود دارد، تند رفتن و زیاد آهسته رفتن، بوق زدنهای نابجا و دائم ویراژ رفتن و آشغال از شیشه پرت کردن، همه بیادبی محسوب میشود. در هنگام مراجعه کردن به ادارات باید آداب خاص خودش را رعایت کند؛ وقتی وارد اداره میشود، اجازه نشستن روی صندلی را ندارد، اگر آن شخص اجازه داد، مینشیند و همچنین خرید کردن هم آداب مخصوص خودش را دارد و باید نوبت را رعایت کرد.
همچنین انسان دروغگو، سخنچین و انسانی که حریم شخصی افراد دیگر را نگه نمیدارد، بیادب است. وقتنشناسی از بیادبانهترین کارهایی است که یک شخص میتواند انجام دهد. در کنگره لژیونداری آداب و معاشرت دارد، راهنمای لژیون قانون و مقررات و حریم دارد، هر شخص حریمی دارد؛ نباید به حریم شخصی وارد شد، اگر به نیت تربیت فرزند در حریم شخصی او وارد شویم، این بیادبی است. این موارد چکیدهای از آداب معاشرت در جامعه و خانواده بود. در کنگره هم راهنما باید ادب را در لژیون آموزش دهد، اگر راهنما وقتنشناس باشد، وای به حال بقیه، اگر پشت سر رهجویانش سرزنش کند، وای به حال بقیه.
رعایت یکسری آداب میشود ادب و عدم رعایت آن بیادبی میشود. در اینجا متوجه میشویم که هیچ انسانی بد نیست، اگر بدی کند یعنی نمیداند و جاهل است و همه بدبختی بشر از نادانی اوست. گفته شد که انسان بیادب یعنی انسان بیتعادل، حال، تعادل چند دسته است. انسانها در زندگیشان خواستههایی دارند، خواستههایی که درونی هستند، اول رسیدن به تعادل و دوم رسیدن به تعالی، اول هر انسانی باید در خود تعادل را بهوجود بیاورد یعنی اگر مشکلی دارد خود را درمان کند و تعالی بعد از مرحله تعادل است.
تعادل یعنی عدالت، عدالت هم یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد.
خیلی از انسانها به خاطر دشواریهای زندگیشان به این باور رسیدهاند که جهان جای عادلانهای نیست و احساس میکنند که بیعدالتی در حق آنها شده است و برای اینکه انسان این عدالت را بهوجود آورد شروع میکند به حرکت کردن و طغیان کردن، در حقیقت جهان جای عادلانهای است؛ چون در هستی قوانینی وجود دارد که این قوانین کار میکند، مثل قانون جاذبه که اگر وجود نداشت پراکندگی بهوجود میآمد. قانون انجماد، قانون مقاومت هوا، قانون نسبیت و خیلی از قوانین دیگر؛ در عدالت فرقی نمیکند که شما چه کسی هستید، قوانینی که در هستی وجود دارند، برای همه مخلوقات یکسان عمل میکنند.
اما تفاوتها از اینجا بهوجود میآیند که یکسری قوانین است که در هستی وجود دارند و یکسری هم در خود اجزا وجود دارند یعنی یکسری قوانین را طبیعت بهوجود میآورد و یکسری را ما بهوجود میآوریم. اگر انسانی در درون خودش نقطه تحمل را بالا برده باشد، زمان بیشتری میتواند در مقابل سرما دوام بیاورد و این به خاطر این نیست که سرما در مورد او تبعیض قائل است و به این اثر نمیکند و به کس دیگری اثر بیشتری میکند. در فیزیک سه تعریف از تعادل وجود دارد:
۱- تعادل پایدار
۲- تعادل ناپایدار
۳- تعادل بیتفاوت.
تعادل پایدار به حالتی گفته میشود که اگر شخص را تحت فشار و آزمون قرار بدهند و در آن آشوب بهوجود آورند، شخص دوباره به وضعیت اولیه خود برمیگردد یعنی اگر تکانهای به شخص وارد شود، شخص از حالت عادی خود خارج میشود؛ ولی خود را دوباره به حالت اولیه برمیگرداند، در این حالت این شخص دارای تعادل پایدار است. وضعیت تعادل ناپایدار به وضعیتی گفته میشود که اگر به موجود یا جسمی تکانهای وارد کنند، آن از جای خود خارج میشود و دیگر به آنجا برنمیگردد.
وضعیت تعادل بیتفاوت یعنی فرقی نمیکند این شخص را ضربهای زده باشند، قبل از ضربه و بعد از ضربه هیچ تفاوتی در شخص ظاهر نمیشود.
انسانها اگر در صراط مستقیم باشند و ضربهای به آنها وارد شود دچار تنش و آشوب میشوند؛ ولی دوباره به مسیر خود برمیگردند. انسانهایی که مسیری را با سختی طی میکنند؛ ولی جایگاه آنها ناپایدار و سست است؛ وقتی تکانهای به آنها وارد میشود، رفتاری بروز میدهند که از مسیر خارج میشوند، چرا؟ چون خمر وجودی آنها کار نمیکند و تعادل ناپایدار دارند.
کسانی که در صراط مستقیم قرار گرفتهاند همیشه آرامش و انرژی و احساس رضایت دارند و این تعادل پایدار است.
و اگر در گمراهی باشند، تعادل بیتفاوت است و این شخص برنامهای و آیندهای ندارد؛ چون برای او فرقی نمیکند. خواستههای درونی هر موجودی در واقع همان صراط مستقیمی است که انسان را در آن راستا قرار میدهد که بیشترین تکامل را دارد. اگر انسان وضعیت خود را بررسی کند و بداند در کدام مرحله قرار دارد و از خواستههای نامعقول خود چشمپوشی کند، به تدریج به خود نزدیک میشود و خود را میشناسد.
منابع: سی دی آداب معاشرت، ادب و بیادبی
سی دی انواع تعادل
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
رابطخبری و ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
73