آداب معاشرت، ادب، بیادبی، تعادل و بیتعادلی، همگی واژگانی هستند که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. کسی میتواند به آداب معاشرت حقیقی برسد که به تعادل ذهنی و رفتاری رسیده باشد؛ یعنی تحت فرمان عقل قرار گیرد. واژه «تعادل» از «عدل» میآید، و همانطور که مهندس اشاره کردهاند، ۹۰ درصد مشکلات ما ناشی از سوءتفاهمهاست. در تمام تعاملات اجتماعی، آنچه حاکم است آداب معاشرت است؛ یعنی نحوه برخورد درست و متعادل با دیگران.
آداب معاشرت یکی از راههای اصلی خوشرفتاری در جامعه است. برای رسیدن به تعادل، باید تفکر را تغییر داد؛ زیرا تفکر نادرست عامل بیتعادلی است. همانگونه که در کنگره گفته میشود، «درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است». تعادل برای هر فرد و در هر موقعیت اجتماعی تعریفی خاص دارد، اما در همه جا آدابی برای حفظ آن وجود دارد. از نحوه غذا خوردن، نشستن، صحبت کردن با افراد در موقعیتهای مختلف گرفته تا انتخاب زمان و لحن مناسب نشاندهنده آگاهی فرد از آداب معاشرت است.
با یادگیری آداب معاشرت و رعایت آن در برابر دیگران، به دانایی و بلوغ اجتماعی میرسیم. احترام به دیگران از راه گفتار، محبت و همنشینی با آنان حاصل میشود. انسانها از خانواده، معلمان و محیط زندگیشان ادب را میآموزند، زیرا انسان ذاتاً موجودی الگوپذیر است. مهمترین بخش زندگی انسان، آموزش ادب از سنین کودکی است. آنچه در برخورد با دیگران دیده میشود، شخصیت و نحوه رفتار ماست. ادب و آداب به شکلگیری این رفتار کمک میکنند.
در کنگره ۶۰، درمان همراه با تعادل تنها مختص ترک اعتیاد نیست، بلکه راهی برای رسیدن به انسان متعادل است. کسی که تعادل ندارد، معمولاً از تفکر اشتباه و ناآگاهی رنج میبرد. هر چه انسان عاقلتر و آگاهتر باشد، باادبتر خواهد بود. بیادبی، نشانه جهل است و هر چیز باید در تعادل خود باقی بماند. مهندس همیشه بر نظم و ادب در کنگره تأکید دارند. کسانی که در صراط مستقیم هستند، حتی بلاها را نیز خیر میدانند؛ چرا که دیدگاهشان ریشه در قلبی خالص دارد. انسان باید رنج بکشد تا خالص شود؛ همانگونه که هیچ زایشی بدون درد نیست.
رنج میتواند به دو شکل بروز کند: تبدیل به گنج یا تبدیل به رنجی دیگر. اینکه چه نگاهی به رنج داشته باشیم، سرنوشت ما را تعیین میکند. افرادی مثل هیتلر و چنگیز، که در کودکی رنج دیدهاند، در بزرگسالی به دیگران رنج دادند؛ اما پیامبرانی چون محمد و عیسی، با همان تجربیات سخت در کودکی، به انسانها خدمت کردند. محبت واقعی تملک نیست؛ بلکه رهایی دادن است. اگر کسی را واقعاً دوست داریم، باید به او اجازه دهیم در کنار کسی باشد که خوشبختترش میکند. این نوع عشق، ما را به بلوغ و دانایی میرساند.
عقل، اشتباه نمیکند مگر آنکه اطلاعات نادرست به آن داده شود. ما باید با عقلگرایی، نه حسابگری صرف، مسیر زندگیمان را انتخاب کنیم. درمان در کنگره، حرکتی عاقلانه بود نه صرفاً محاسبهگرانه. وقتی فردی میداند چه میکارد و در چه بستری، در نهایت محصولی شایسته برداشت خواهد کرد. کسانی که بذرهای نیکو میکارند، در زندگی موفقترند. پول ابزار حیات است، اما نه برای انبار کردن بلکه برای استفاده درست. در هستی، همه چیز در حرکت است و پاسخها بیانتها هستند. راهنما نیز در مسیر آموزش، همچنان خود میآموزد. محبت واقعی، با دانش و گذشت همراه است. کسی که بدی میکند، از روی جهل است؛ پس به جای کینه، برایش دعا کنیم. زیرا او به خود آسیب میزند. و در پایان: تا از خود نگذری، به خود نمیرسی.
منبع: سیدی آداب معاشرت، ادب و بیادبی
نویسنده: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون دهم)
رابطخبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مرجان (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
179