English Version
This Site Is Available In English

تعادل برگرفته از عدالت خداوند است

تعادل برگرفته از عدالت خداوند است

تعدادی از همسفران لژیون‌ سردار نمایندگی پرند مطالبی را در خصوص دستورجلسه «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» در قالب مشارکت مکتوب ارائه کردند که تقدیم شما می‌گردد.

مشارکت نگهبان لژیون سردار همسفر زهرا:
تعادل داشتن در کنگره‌‌60 از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. یک انسان بی‌تعادل نمی‌تواند آموزش‌های جهان‌بینی را کاربردی و صورپنهان خود را پالایش کند. تعادل داشتن برگرفته از عدالت خداوند است و به معنی این‌ است که هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد. بی‌تعادلی فقط مختص مصرف‌کنندگان نیست؛ بلکه همه انسان‌ها را در بر می‌گیرد. ممکن است یک آدم تحصیل‌ کرده و باسواد بسیار بالا در رفتار و گفتار خود تعادل نداشته باشد، یا یک آدم ثروتمند در امور کارهای خودش بی‌تعادل باشد؛ پس این موضوع ربطی به سواد، مقام و منصب ندارد.

من به‌عنوان یک رهجو در کنگره60 یاد گرفتم که درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است و این یک جمله حجت را برای من تمام کرده که با پندار، رفتار و کردار خوبم بتوانم یک برخورد شایسته‌ای داشته باشم و این مستلزم کارهای بسیار پیچیده و سواد بالایی نیست؛ بلکه فرمانبرداری، خدمت و احترام گذاشتن به اساتید و بزرگان در کنگره است؛ اما با وجود منیت و تکبر امکان‌پذیر نیست. اول باید بتوانم از کارهای بسیار ساده و کوچک شروع کنم. مثلاً چگونه غذا خوردن که دارای آدابی است که بتوانم جلوی اضافه‌وزن و افراطی غذا خوردن خودم را بگیرم، در مورد چگونه حرف زدن که باید سنجیده و با فکر باشد و برخورد درست و شایسته با اعضاء کنگره داشته باشم. همه این کارهای به ظاهر کوچک به من کمک می‌کند که کم‌کم به انسان باادب، باشعور و باتعادل تبدیل شوم.

مشارکت همسفر شهناز (لژیون دوم):
در معاشرت، ادب و بی‌ادبی اولین شرط تعادل است. تعادل در تمام مراحل زندگی باید حفظ شود. تعادل؛ یعنی به پایداری رسیدن و عدالت هم از همین لغت گرفته شده است؛ وقتی فردی از مرحله حیوانی به مرحله انسانی می‌رسد؛ باید آداب معاشرت و روش‌های آن‌ را به‌درستی در برخورد با دیگران اجرا کند و همین‌طور صحبت کردن؛ حتی غذا خوردن و چه میزان و چگونه خوردن را نیز بیاموزد. ما انسان‌ها در همه چیز باید تعادل داشته باشیم. مثلاً در مورد غذا خوردن؛ اگر در یک مهمانی هستیم قبل از میزبان نباید غذا‌ بکشیم و میزبان هم باید بعد از همه از خوردن غذا دست بکشد؛ وقتی صحبتی داریم باید اول فکر کنیم و بعد آن را بیان کنیم؛ باید بدانیم که کجا و کی صحبت کنیم. به‌یاد دارم که در جمعی حرفی زدم و بعد پشیمان شدم، به خودم گفتم؛ چرا این حرف را زدم؟ چون آن حرف من بدون تفکر بود؛ حتی راه رفتن هم یک آدابی دارد. شخصی که وارد مکانی می‌شود باید اول او سلام کند. هر شخصی یک حریمی دارد و برای آقا، خانم، بچه و بزرگ این حریم باید حفظ شود. هیچ‌انسانی بد نیست؛ اگر کار ناشایست می‌کند از نادانی او است ما باید ذره‌ذره دانایی و آگاهی خود را بالا ببریم.

مشارکت همسفر آتوسا (لژیون سوم):
من همسفر سال‌ها در کنار یک مصرف‌کننده زندگی می‌کردم و بر اثر تعادل نداشتن و به‌هم ریختن سیستم‌های جسم مسافرم؛ حتی رفتار او هم دچار دگرگونی شده بود و من در کنار او دچار استرس، ناامیدی و ترس بودم. او نمی‌توانست با من رفتار خوبی داشته باشد که این موضوع روی ذهنیت من تاثیر گذاشته بود و غرق در تاریکی‌ها بودم. این بی‌ادب بودن مسافرم باعث شد که نه تنها من؛ بلکه اطرافیان هم از او گله‌مند باشند؛ چون درک درست و صحیحی از اعتیاد و تخریب‌های او نداشتیم؛ حتی من هم دچار بیماری روحی شده بودم، همه مسائلی که پیش می‌آمد را در وجود خود دفن می‌کردم و کسی را نداشتم که دردم را به او بگویم که به من اعتماد به نفس بدهد. رفتار مسافر من به‌گونه‌ای شده بود که با کمترین اشتباه شروع به دادوبیداد می‌کرد و عصبانی می‌شد در نتیجه اثرات منفی را در وجود من می‌کاشت.

بعد از مدتی اذن ورود کنگره‌60 به من و مسافرم داده شد و سفر خود را شروع کردیم تا به رهایی برسیم. در این مدت با خیلی چیزها آشنا شدم و آموزش گرفتم این‌که مسافر من یک بیمار است و تمام حالات، فکر و اندیشه‌‌ او افیونی است، نمی‌تواند تصمیم بگیرد و باید درمان شود؛ چون دچار بی‌ادبی و بی‌تعادلی در تمام امور شده است. یک مسافر با درمان شدن به تعادل برمی‌گردد. آداب معاشرت یک امر مهم در تمام سطوح زندگی است که من آتوسا یاد بگیرم چگونه رفتار کنم؛ حتی آداب صحبت کردن در میان جمع، این‌که نباید حرف کسی را قطع کنم؛ باید صبر کنم تا حرف طرف مقابل تمام شود و بعد حرف خودم را بزنم؛ حتی غذا خوردن هم آدابی دارد. خدا را شکر می‌کنم که در کنگره علم زندگی کردن را یاد می‌گیرم تا بتوانم در آینده به دیگران انتقال دهم و‌ خیلی از انسان‌هایی که در اعماق تاریکی هستند را به رهایی برسانم.

مشارکت همسفر فاطمه (لژیون سوم):
دستورجلسه این هفته در مورد آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی است. آداب و معاشرت یکی از اصول تربیتی اجتماعی است که آقای مهندس روی این موضوع خیلی تاکیده کرده‌ و یکی از دستورجلسه‌های هفتگی است. آداب؛ یعنی رسم و رسوم و تعادل به معنی پایدار بودن است. این واژه‌ها با هم ارتباط مستقیمی دارند، برای برقراری ارتباط با یکدیگر باید آداب معاشرت، ادب و تعادل داشته باشیم و انسانی که ادب داشته باشد؛ یعنی به تعادل رسیده است. آقای مهندس می‌فرماید: "آداب داشتن و به تعادل رسیدن فقط مختص افراد مصرف‌کننده نیست؛ بلکه تمامی انسان‌هایی که می‌خواهند زندگی بهتری داشته باشند باید تعادل داشته باشند."

من در کنگره آموزش گرفتم؛ اگر بخواهم با دیگران ارتباط خوبی داشته باشم و در زندگی موفق باشم باید آداب آن را یاد بگیرم و در زندگی کاربردی کنم. من اگر آداب غذا خوردن و سلام کردن را بلد باشم، صحبت‌های دیگران را قطع نکنم، بدون اجازه وارد مکانی نشوم، درست صحبت کردن و احترام گذاشتن به‌دیگران را یاد بگیرم و این قوانین را به‌درستی اجرا کنم می‌توانم به تعادل و دانایی برسم. هر چه انسان عاقل‌تر و داناتر باشد باادب‌تر و هر چه انسان نادان‌تر‌ باشد بی‌ادب‌تر است و این ریشه در جهل و نادانی انسان دارد؛ پس باید بر روی جهان‌بینی خود کار کنیم تا به دانش، آگاهی و به تعادل برسیم. من خیلی خوشحالم که یکی از اعضاء کنگره‌60 و در حال آموزش گرفتن این قوانین برای زندگی بهتر هستم.

رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون سردار)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .