اولین جلسه از دورهٔ هشتاد و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژهٔ مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد، با استادی راهنمای محترم مسافر محمد رضا، نگهبانیِ مسافر محمد و دبیریِ مسافر ناصر، با دستور جلسهٔ «آداب معاشرت،ادب وبی ادبی،تعادل و بی تعادلی» روز شنبه ۱7 خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم، از ایجنت و گروه مرزبانی نمایندگی تشکر میکنم که در این جلسه به ما فرصت خدمت دادند که خدمت کنیم و آموزش بگیریم. من روزهای شنبه را خیلی دوست دارم مخصوصاً روزهایی که تولد باشد، چون هر تولد حاوی یک پیام است و آن پیام این است که راه نجات وجود دارد، که میشود یک انسان از درد اعتیاد به خود نپیچد و از بین نرود. دستور جلسات کنگره ۶۰ زنجیروار به هم وصل هستند، دستور جلسه هفته قبل سیگار بود و این هفته آداب معاشرت و ادب و بیادبی است. من فکر میکنم کسی که سفر سیگار را انجام نمیدهد نمیتواند به این دستور جلسه بپیوندد. کسی که سیگار را درمان نکرده است یعنی متعادل نیست،یعنی آداب معاشرت خوبی ندارد و در نتیجه به مشکل میخورد. دستور جلسه امروز شامل دو بخش است یکی تولد مهدی عزیز و دیگری آداب معاشرت. من داشتم به این فکر میکردم که چه چیزی باعث میشود که ما با هم آداب معاشرت خوبی داشته باشیم. در جهان هستی اتفاقاتی که بین ما میافتد بر مبنای ارتباطات ماست، ما اگر میخواهیم با هم ارتباط برقرار کنیم باید آداب معاشرت خوبی داشته باشیم.
خدا را شکر آقای مهندس در کنگره همه چیز را به صورت دقیق برای ما توضیح دادهاند، آداب معاشرت چیزی است که در همه زمینهها وجود دارد، من به عنوان یک سفر اولی باید بدانم که چگونه با خانمها برخورد کنم، بدانم چگونه با استادم صحبت کنم، بدانم با پدرم چگونه صحبت کنم و از ضمیر مفرد استفاده نکنم. آقای مهندس همیشه میگویند سلام را کوچکتر میکند و احوالپرسی را بزرگتر انجام میدهد. این را به عنوان یک عضو کوچک در کنگره یاد گرفتهام که زمانی که راهنمایم را میبینم وقتی آغوشش را باز کرد بروم و راهنمایم را بغل کنم، همه اینها جز آداب معاشرت است که باید رعایت کنیم.
هر کاری آداب خاص خودش را دارد غذا خوردن، ورزش کردن، رانندگی کردن. در ادامه صحبت از ادب و بیادبی میشود و اینها لازم و ملزوم یکدیگر هستند، من با ادب میتوانم به همه دروازهها چنگ بزنم و به همه جا ورود کنم، تنها چیزی که میتواند به یک سفر اولی کمک کند ادب اوست، اگر ادب داشته باشد قطعاً به درمان میرسد، برای خود من اینگونه بود، من سعی کردم و جواب هم گرفتم. بیادبی هیچ کجا جایی ندارد، حتی بدترین جا هم که بخواهی بروی باز اگر بیادب باشی جایی نداری. در ادامه هم تعادل و بیتعادلی، اگر من همه اینها را رعایت کنم به تعادل میرسم. میخواستم این را بگویم که چه اتفاقی میافتد که یک سفر اولی به تعادل میرسد، اگر راهنما جواب نیازهای رهجو را بدهد، نیازهایی مانند دارو، سی دی، برنامه و لژیون، قطعاً به تعادل میرسد اما اگر بخواهد به خواستههایش جواب بدهد قطعاً به تعادل نمیرسد. شاید یک تازه وارد که از این در وارد میشود بگوید این دستور جلسه به من چه ربطی دارد من آمدهام که مواد مصرف نکنم، من میگویم ارتباط مستقیم دارد مشکل ما در اعتیاد، مصرف مواد مخدر نیست، من خودم این را تازه درک کردهام. ما میتوانیم مواد را بگیریم ولی رفتارهای اعتیاد گونه را نه. اگر این رفتارها کنار نرود من همچنان در سیاهچاله اعتیاد دست و پا میزنم. باید ادب و حرمت را رعایت کنیم.
قسمت دوم دستور جلسه تولد مهدی عزیز است. مهدی عزیز خرداد ۱۴۰۳ وارد لژیون دوم شد، با مصرف کمیکال و انواع قرصهای روانگردان، یک مقداری هم بیش فعال بود از ۵ سالگی قرص میخورد، قرص ریتالین و فلوکستین میخورد و حالش حقیقتاً خیلی خراب بود، بسیار به هم ریخته بود و حالت منگی داشت، خیلی با او صحبت میکردم، من در کنگره به این باور رسیدم که خیلیها ابتدا با شور و شوق زیاد میآیند ولی در ادامه فروکش میکند و خیلیها سرد میآیند و در ادامه شور و شوق پیدا میکنند و مهدی جز این دسته بود و بسیار گوش به فرمان بود، سفر سیگارش را انجام داد و خیلی محکم جلو آمد، قدمهایش را محکم برداشت و حسش باز شد. هر جلسه که میآمد حسش بازتر میشد و قلب بسیار مهربانی دارد. دقیقاً گوش به فرمان بود و با وجود اینکه پایش شکسته بود باز به کنگره میآمد و معلوم است کسی که تشنه باشد حضور پیدا میکند. به همسفرشان که مادرشان است تبریک میگویم پشت به پشت مهدی همراه مهدی آمدند و مثل کوه پشت مهدی بودند. حقیقت درمان را فهمیده بودند و برای خودشان میآمدند و حتی یک بار از من نپرسیدند که سفر مهدی چگونه است و واقعاً بال پرواز بودند و بار پرواز نبودند، اصلاً گله نکردند و فهمیده بودند که هر انسانی یک سیر تکامل دارد. همسفر به کنگره میآید که به مسافر کار نداشته باشد ولی خیلی اوقات ما برعکس این را فکر میکنیم. بچههای لژیون خیلی مهدی را دوست دارند، در لژیون بار آموزشی دارد و نقطه تحمل بچهها را بسیار بالا برده است.
ما در لژیون یک دورهای داریم به نام مهدی آزاری، محال است در لژیون یک تازه وارد بیاید و از مهدی گله نکند و مهدی در لژیون دوم جز پروسه درمان است. مهدی بسیار خدمتگزار است و امیدوارم در ادامه هم ثابت قدم باشد و اتفاقات خوبی برایش بیفتد. این دستور جلسه قسمت آداب معاشرت و ادبش خیلی به مهدی میخورد ولی هنوز به تعادل کامل نرسیده است. انشاالله با حضور خود و در ادامه بتواند به تعادل برسد.

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
خدا را شاکرم بابت حال خوب و نعمتهایی که به بنده داده و در این فضای عشق و محبت کنار شما دوستان هستم. ابتدا تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان و اینکه اگر کنگره نبود من الان کجا بودم .
تشکر میکنم از راهنمای خودم آقا محمدرضا چون مثل یک برادر پشتم بود و هر کاری که میخواستم انجام بدهم با او مشورت میکردم از همسفرم تشکر میکنم که همیشه همراه من بود و هیچوقت پشت من را خالی نکرد چون در خانه سه تا مصرفکننده بود باآنهمه فشار هیچوقت پشت من را خالی نکرد و همیشه به من میگفت روبهجلو حرکت کن من جنگجو بودن را از همسفرم یاد گرفتم.از راهنمای همسفرم هم تشکر میکنم که به همسفر خیلی کمک کردند.از راهنمای درمان سیگارم آقا میلاد خیلی تشکر میکنم که به من یاد داد که همیشه پشت مسائل و صور پنهان موضوعات را ببینماز راهنمای تازه واردینم آقا حمید خیلی تشکر میکنم و از همهکسانی که در این راه مرا همراهی کردند سپاسگزارم من هیچوقت فکر نمیکردم به این درجه برسم چون من از سن ۵ سالگی قرص مصرف میکردم.هر دکتری که میرفتم یک قرص دیگر به قرصهای من اضافه میکرد وقتیکه سفرم را شروع کردم حسهایم کمکم باز شد و انرژی من زیاد شد و توانستم با خود واقعی مهدی روبرو بشوم. از همه دوستان سپاسگزارم که مرا در این مسیر کمک کردند.
سلام دوستان سمیه هستم همسفر
خدا را شکر میکنم بابت این روز قشنگ ویک تولد دیگر و تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و بابت اینکه با درمان اعتیاد مصرفکنندهها توانستند جایگاه ازدسترفته خود را در خانواده و جوامع دوباره به دست بیاورند.
تولدهای کنگره ۶۰ همه حاوی یک پیام مهم هستند برای یک تازهوارد و سفر اولی که یاد بگیرند منظم و فرمانبردار باشند تا بتوانند یک روزی این جایگاه را تجربه کنند و حال خوب و رهایی نصیب آنها هم بشود.انسانهای شکرگزار انسانهای متعادلی هستند و چقدر خوب که ما در اینجا با آموزش جهانبینی یاد میگیریم که شکرگزار باشیم
به راهنمای مسافر آقا محمدرضا تبریک میگویم و به مسافر مهدی هم اولین سال رهایشان را تبریک میگویم. بزرگترین آرزوی یک مادر سلامتی فرزندش است.

سلام دوستان فرح هستم یک همسفر
خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر توانستم در کنگره حضورداشته باشم تا بتوانم آموزشهای ناب آن را دریافت کنم من هم مثل خیلیها قبل از ورودم به کنگره حال خرابی داشتم و ناامید بودم و بعد از چند جلسه توانستم خودم را پیدا کنم تا بتوانم آن کشتی بهگلنشسته زندگیام را به حرکت دربیاورم من یک ماه از مسافرم زودتر وارد کنگره شدم مسافرم اوایل اصلاً دوست نداشت وارد کنگره شود اما توانست سفر خوبی داشته باشد و هیچگونه اذیتی برای من نداشت، امیدوارم بهواسطه این تولد برادر او هم بتواند این حس تولد را تجربه کند از راهنمای عزیزم خانم سمیه بسیار تشکر میکنم که در همه حال و شرایط مرا همراهی نمود از راهنمایی مسافرم آقا محمدرضا خیلی تشکر میکنم که مانند یک برادر مسافر من را همراهی کرد و از همهکسانی که در این راه ما را کمک کردند بسیار سپاسگزارم و از مسافر خودم مهدی بابت اینکه باعث شد من وارد این جای خیلی قشنگ و زیبا بشوم تشکر میکنم.
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر
تشکر میکنم از آقا محمدرضا راهنمای خوب مهدی و خانم سمیه راهنمای همسفرم.مهدی همه زندگی من است و امروز از روز عروسی او هم قشنگتر است و امیدوارم من هم بتوانم یک روزی مانند مهدی این حس تولد را تجربه کنم از همه شما سپاسگزار و ممنون هستم.



رهایی این هفته نمایندگی شاداباد:
.jpg)


تایپ ویراستاری :خدمتگزاران سایت
ارسال:مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
149