جلسه ششم از دوره یازدهم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی یوسف، با استادی راهنمای محترم مسافر مجید، نگهبان مسافر خسرو و دبیری مسافر سیاوش با دستور جلسه "آداب معاشرت، ادب و بی ادبی ، تعادل و بی تعادلی" روز شنبه ۱7 خردادماه ۱۴۰۴ ، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
از ایجنت عزیز همینطور مرزبانان محترم و نگهبان و دبیر محترم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم تا بتوانم آموزش بگیرم متشکرم. دستور جلسه امروز در دو بخش است بخش اول: آداب معاشرت، ادب و بی ادبی ، تعادل و بی تعادلی و بخش دوم تولد مهرداد عزیز میباشد.
ما در کنگره مثلث عدالت، معرفت و عمل سالم را داریم، معرفت همان شناخت است من باید بشناسم تا بتوانم در مورد آن فکر، برنامه ریزی کنم و اجرا نمایم، وقتی بزرگ کنگره که آقای مهندس میباشد این موضوع را مطرح میکنند دنبال مظور خاصی هستند که: اگر میخواهی حال و روز بهتری داشته باشی و این جایگاه را برای دیگران تعریف کنی، بستگی کامل به آداب و معاشرت و ادب و بی ادبی خودت دارد.
آقای حکیمی در مورد جلسه دیدهبانان تعریف میکنند که وقتی خانم آنی از جلسه خارج میشوند آقای مهندس به احترام ایشان میایستند، حتی ایشان اگر چندین بار از جلسه خارج و داخل شوند آقای مهندس با اینکه ایستادن برایشان سخت است هر بار همین کار را تکرار مینمایند و تا خانم آنی ننشینند آقای مهندس نیز نمینشینند و این نشان دهنده ادب بالای آقای مهندس به فرزند خود یا یک خانمی که در جلسه حضور دارد میباشد.
احترام یک انسان به دیگران، جایگاه خود او را نشان میدهد، من شنیدهام که وقتی آقای مهندس وارد خانه میشدند، خانم آنی بزرگ فرزندان را مجبور میکرده که به جلوی درب به استقبال آقای مهندس بروند و کیف ایشان را از دستشان بگیرند، این در حالی است که در آن زمان آقای مهندس به علت بدهی و چک برگشتی شرایط خوبی نداشتند ولی خانم آنی بزرگ کمال احترام را به ایشان داشتند.
زمانی من وارد خانه میشدم، مشاهده میکردم که همه نسبت به ورود من بی تفاوت هستند، در آن زمان شروع کردم وقتی خانم من که خدمتگزار شعبه دیگری هست وارد خانه میشد به استقبال ایشان میرفتم و خسته نباشید میگفتم و زمانی که فرزندان من نیز وارد خانه میشدند همین رفتار را انجام میدادند که کمکم متوجه شدم آنها نیز رفتار خود را نسبت به من تغییر دادند و همین عمل را نسبت به من انجام دادند و احترام میگذارند اینها از همان ضلبع معرفت مثلث کنگره به دست میآید.
من باید این را بدانم که اگر به من بیاحترامی میشود مقصر آن خود من هستم یا دیگران، آیا رفتار و برخورد من با دیگران درست بوده است یا خیر؟ امروزه که گوشی دست گرفتن یک دختر خانم میتواند خطرناک باشد، باید مراقب رفتار خود باشیم، از جمله آداب معاشرت این است که من حق ندارم بدون اجازه پدر و مادر دختر یا پسر بچههایی که در شعبه حاضر میشوند را ببوسم و حتی با اجازه آنها فقط سر او را میتوانم ببوسم و یا اینکه من حق ندارم کودک دیگری را در آغوش بگیرم، چرا که برای آن کودک این حس بوجود میآید که میتوان در آغوش افراد غریبه رفت و این عمل که به ظاهر محبت میباشد، میتواند خارج از کنگره برای او ایجاد آسیب نماید.
شاید صدا زدن دیگران با اسم نامناسب، جذاب باشد، ولی اگر این فکر را داشته باشم که آیا حاضر هستم دیگری نیز مرا اینگونه صدا نماید؟ دیگر این کار را انجام نخواهم داد.

قسمت دوم دستور جلسه تولد یکسال رهایی مهرداد عزیز است، مهرداد عزیز همیشه دیگران را شما خطاب میکرد و این شاید ارتباط تولد او با دستور جلسه باشد، مهرداد عزیز به سختی سفر کرد ولی در نهایت موفق شد و به این جایگاه رسید این از ثمرات کنگره میباشد، این تولد را به او و همسفرانش تبریک میگویم و امیدوارم شال راهنمایی را روی شانه او ببینم.
خلاصه سخنان مسافر مهرداد:
حس و حال تولد بسیار متفاوت است چرا که یک سال از زمان رهایی انسان گذشته و آموزشهای کنگره بهتر و عمیقتر درک شدهاست تا بتوان آنها را کاربردی کرد چرا که زمانی که جسم سالم میشود تفکر این فرصت را پیدا میکند که درست فعالیت نماید و فکر سالم اتفاق بیفتد تا در نهایت به عمل سالم منجر شود.

ضبط صدا: مسافر علی خدمتگزار سایت
عکاس: مسافر رضا عکاس سایت
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمد خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
132