English Version
This Site Is Available In English

کسی که ادب دارد، تعادل دارد

کسی که ادب دارد، تعادل دارد

آداب: رسم، روش
ادب: روش، آیین
تعادل: پایداری، عدالت
آداب و معاشرت هم به تعادل و بی تعادلی برمی‌گردد؛ چون کسی که ادب دارد، تعادل دارد و کسی که بی‌ادب است، تعادل ندارد. هر چیزی دارای آدابی است و مجموعه آداب را ما به عنوان ادب اطلاق می‌کنیم. وقتی از مرحله حیوانی وارد مرحله انسانی می‌شویم، هر چیزی تعریف شده‌ است، در مرحله انسانی ما هیچ چیزی نداریم که قانون، روش یا متد نداشته باشد، مثلاً غذا خوردن یکسری رسم و روش خاص خود را دارد؛ حتی چه ساعتی خوردن، چه میزان خوردن و چه نوع غذاهایی خوردن، آداب خاص خود را دارد، کسی که این آداب را به جا می‌آورد، انسان باادب و مؤدب می‌شود و کسی که به جا نیاورد باعث بی‌ادبی می‌شود.

بعضی‌ها ممکن است در غذا خوردن خسیس بازی در بیاورند؛ یعنی کم بخورند که درست نیست یا ممکن است کسی در غذا خوردن پرخوری کند، زیاده‌روی کند و فربه شود که به پرونده بی‌ادبی می‌خورد. راه رفتن هم آداب و شرایط خاصی دارد، تند نروید، آهسته نروید، در یک قسمتی یا بازاری اگر خیلی آهسته بروید، سد معبر می‌کنید، اگر خیلی تند بروید به آدم‌های دیگر برخورد می‌کنید، اگر غلط راه بروید، آرتروز گردن، آرتروز کمر و دیسک می‌گیرید؛ حتی آداب و ادب و بی‌ادبی روی فیزیولوژی هم اثر می‌گذارد. سخن گفتن آدابی دارد، اگر درست صحبت نکنید، فوری بی‌ادب می‌شوید انسان باید موقع صحبت‌کردن به گفته‌هایش مسلط باشد، بداند چه می‌گوید و چه نمی‌گوید؛ باید روی صحبت‌کردن خود کنترل داشته‌ باشیم تا یک‌مرتبه حرف زشتی از دهان ما درنیاید؛ وقتی صحبت می‌کنید، شمرده صحبت‌ کنید، لغات را درست ادا و بیان کنید، در حرف کسی نپرید، موقع صحبت‌کردن غذا نخورید‌.

مهمانی، عروسی و عزا هم آداب و معاشرتی دارد که چه‌طور غذا بخورید و چقدر غذا بخورید، شما باید یک غذا را انتخاب کنید و بخورید؛ وقتی مهمانی می‌روید، یک غذا یا دو غذا را انتخاب کنید و بخورید، در مهمانی برای این، سه رقم، چهار رقم یا پنج رقم خورشت و غذاهای دیگر می‌دهند که اگر کسی خورشت قیمه دوست ندارد، خورشت قورمه سبزی باشد که بخورد، به این دلیل نوع‌های متفاوت می‌گذارند، اگر از تمام غذاها بردارید و در آخر هم نتوانید بخورید، این کمال بی‌ادبی است. مهمان‌ دارید، سفره می‌اندازید و یک مهمان، خانه شما است، می‌خواهید غذا بدهید، آداب این است که صاحب‌خانه خودش بنشیند و با مهمان غذا بخورد، اولین کسی که غذا خوردن را شروع می‌کند و آخرین نفری هم که از غذا دست می‌کشد؛ باید صاحب‌خانه باشد؛ بنابراین باید غذای خودش را آرام بخورد تا مهمان در رودروایسی قرار نگیرد؛ وقتی صاحب‌خانه شروع به خوردن کند، مهمان هم شروع به خوردن می‌کند.

در سخن گفتن و اصولاً صحبت‌کردن، انسان نمی‌تواند با همه یک‌جور صحبت کند؛ شما با دوست خود یک رقم صحبت می‌کنید، با معلم یک رقم با استاد یک رقم با دکان‌دار یک رقم با قاضی و پلیس هم یک رقم صحبت می‌کنید، آقایان با آقایان یک رقم صحبت می‌کنند، آقایان با خانم‌ها یک رقم دیگر باید صحبت کنند و بالعکس، به صورت مفرد نمی‌توانند صحبت کنند. ماشین سواری هم  آداب و معاشرتی دارد، تند بروید یا بوق بزنید بی‌ادبی است؛ بعضی‌ها پشت ماشین‌اند، دائماً بوق می‌زنند، اگر جلوی پل یا دوبله پارک کنید، بی‌ادبی است. آشغال در جوی‌ها و خیابان‌ها ریختن ‌و از شیشه ماشین به بیرون پرتاب‌کردن بی‌ادبی است. انسان اگر ادب را رعایت کند، تعادل دارد و رعایت نکند، بی‌تعادل است.

مراجعه به اداره‌ها شرایطی دارد، یک دیپلماسی دارد، اگر آن شرایط و دیپلماسی را رعایت نکنید، کار شما را انجام نمی‌دهند و در کار شما مشکل ایجاد می‌شود، در اداره باید با نزاکت و باادب باشید؛ شما وقتی وارد اداره می‌شوید، اجازه ندارید روی صندلی بنشینید، اگر قرار است بنشینید، آن شخصی که مسئول آنجاست به شما می‌گوید، بفرمایید بنشینید؛ حتی بقالی رفتن و خریدکردن آداب و معاشرتی دارد. مواردی است که به عنوان بی‌ادبی اطلاق می‌شود: کسی که دروغ می‌گوید؛ چون دروغ عدم تعادل است، انسانی که سخن‌چین است، انسانی که در امور دیگران تجسس می‌کند، انسانی که حریم شخصی افراد را نگه نمی‌دارد، هر انسانی برای خود حریمی دارد؛ باید این حریم‌ها محترم شمرده شود.

اگر تربیت‌ ما و رفتار و کردار ما درست باشد، کسی به ما خیانت نمی‌کند. وقت‌نشناسی یکی از بی‌ادبانه‌ترین کارها است، فرد وقت‌نشناس اصلاً وقت را متوجه نمی‌شود، می‌گوید ساعت ۹ می‌آیم، ساعت ۹:۳۰ می‌آید، می‌گوید ۱۰ می‌آیم، ۱۲ می‌آید، می‌گوید می‌آیم، اصلاً نمی‌آید، وقت‌شناسی جزء ادب است و در کنگره خیلی رعایت می‌شود و نظم را یاد می‌گیرند. لژیون‌داری یکسری آداب و معاشرت دارد که باید قوانین را رعایت کنید. راهنما شدن قانون و مقرراتی دارد؛ به رهجوهایش نظم را یاد بدهد، به موقع تنبیه کند، به موقع آشتی کند و این‌ها را باید در کل در لژیون یاد بدهد. ادب را باید در لژیون فرا بگیرند، اگر راهنما وقت‌شناس نباشد وای به حال بقیه. ما وقتی‌که وارد مرحله انسانی می‌شویم، چیزی نداریم که آداب نداشته باشد و رعایت آن آداب می‌شود ادب و عدم رعایت آن، به طور کلی بی‌ادبی می‌شود.

روش‌ها، رسم‌ها و قوانینی که در جامعه نوشته شده یا نانوشته است، رعایت کردن آن‌ها می‌شود ادب و مراعات نکردن آن‌ها بی‌ادبی می‌شود. هیچ انسانی بد نیست، اگر بدی می‌کند به دانایی و آگاهی نرسیده است، انسانی که بداند، بدی نمی‌کند. همه بدبختی بشر از جهل و نادانی اوست؛ باید با دانش، آگاهی و تجربه ذره‌ذره دانش‌ خود را بالا ببریم و اگر این تفکر را هم داشته باشیم که اگر انسان‌ها بدی می‌کنند در اثر عدم آگاهی و دانش آنهاست، کمی درد و رنج خود ما کمتر می‌شود. استاد امین در سی‌دی انواع تعادل می‌فرمایند: خواست درونی هر انسانی شامل دو بخش می‌شود؛ ۱- رسیدن به تعادل، ۲- رسیدن به تعالی، یعنی اول هر موجودی بایستی در خود آن تعادل را به‌وجود بیاورد یا به قول معروف درمان را به‌وجود بیاورد اگر بیماری دارد درمان کند و به حالت تعادل برسد، اگر حال بد، وسواس، بیماری اعتیاد یا مشکل بی‌خوابی دارد، اول این‌ها را درمان کند، این می‌شود تعادل و در جهت خواست درونی انسان قرار می‌گیرد.

یعنی رسیدن به تعادل هم در جهت خواست درونی انسان قرار می‌گیرد و عالی می‌شود بعد از اینکه به تعادل رسید؛ مثالش این بود که اول یک بچه باید یاد بگیرد روی پای خودش بایستد، راه برود و بعد از اینکه راه‌رفتن و ایستادن را یاد گرفت، ما به او دویدن را می‌توانیم آموزش بدهیم، در مرحله قبل نمی‌توانیم؛ چون هنوز تعادل لازم را ندارد؛ پس اگر این مسئله را دنبال کنیم به مقوله‌ای به نام تعادل یا عدالت می‌رسیم، عدالت یعنی هر چیزی در جای خودش باشد، مفهوم عدالت این است که قوانینی که در هستی وجود دارد، برای همه مخلوقات یکسان عمل می‌کند، در فیزیک برای تعادل سه تعریف داریم؛ ۱- تعادل پایدار، ۲- تعادل ناپایدار، ۳- تعادل بی‌تفاوت؛ یک جسم در هستی می‌تواند یکی از این سه حالت را داشته باشد.

تعادل پایدار به حالتی گفته می‌شود که اگر ما یک جسم یا یک شخص را تحت فشار یا آزمون قرار دهیم و در آن آشوب به‌وجود بیاوریم، آن جسم یا موجود؛ پس از مدتی به وضعیت اولیه خودش برمی‌گردد. وضعیت تعادل ناپایدار به وضعیتی گفته‌ می‌شود که اگر به جسم یا موجودی تکانه‌ای وارد کنیم از جای خودش خارج می‌شود و دیگر به جای خودش برنمی‌گردد؛ یعنی از جایگاه خودش سقوط می‌کند و تعادل بی‌تفاوت یعنی فرقی نمی‌کند که به این آدم ضربه بزنید یا نزنید، تفاوتی در او ظاهر نمی‌شود؛ مثل این است که شما یک موبایل را روی یک سطح، کمی هول دهید تغییری نمی‌کند. انسان‌ها در مسیر تکامل خود، یکی از این سه تا وضعیت را می‌توانند داشته باشند، شما وقتی به آن‌ها ضربه یا تنش وارد می‌کنید دچار آشوب یا ناراحتی یا مشکل و بحران می‌شوند؛ اما دوباره به مسیر خودشان برمی‌گردند، این انسان‌ها تعادل پایدار دارند.

انسان‌هایی که دارند یک مسیر را به سختی طی می‌کنند؛ ولی جایگاه آن‌ها ناپایدار است، این انسان‌ها وقتی تکانه وارد کنید یک حرکتی از خود انجام می‌دهند و جایگاه آن‌ها سست است و سقوط می‌کنند. در تعادل پایدار همیشه یک احساس آرامش همراه ما است، تلاش و حرکتی که ما انجام می‌دهیم باعث می‌شود احساس انرژی و آرامش کنیم و احساس رضایت داشته باشیم. تعادل بی‌تفاوت در کسانی است که گمراه هستند و تعادل ناپایدار در کسانی است که در عذاب و دشواری هستند. ما وقت و توان نداریم که همه راه‌ها و کارها را امتحان کنیم؛ ولی می‌توانیم استفاده کنیم که راه‌های اضافه و حرکت‌های بی‌‌مورد را حذف کنیم، اگر این کار را انجام دهیم، انسان به آرامی به خود نزدیک‌تر می‌شود و باید از خواسته‌های نامعقول خود بگذرد‌.
از آقای مهندس تشکر می‌کنم که چنین بستری را فراهم کردند که من معصومه بتوانم آموزش‌هایی که مربوط به زندگی و سلامتی من می‌شود را یاد بگیرم، من متوجه شدم برای اینکه به تعادل برسم به سی‌دی آداب معاشرت خیلی احتیاج دارم. ما اگر می‌خواهیم به تعادل و آرامش برسیم؛ باید این آموزش‌ها را عملی کرده و در زندگی خود کاربردی کنیم. تجربه‌ای که من دارم این‌ است که اگر کسی به من سلام نکند و من هم به آن شخص سلام نکنم، من هم مثل همان شخص هستم. آقای مهندس می‌فرمایند؛ حتی اگر یک بچه یک ساله را می‌بینید سلام کنید و هیچ‌وقت نگویید او از من کوچکتر یا بزرگتر است و به قول راهنمای عزیزم سلام همیشه باید بلند و پر انرژی باشد.

اگر من معصومه این نکات ظریف و ریز را در زندگی‌ام کاربردی کنم؛ مطمئناً یک زندگی سرشار از آسایش و آرامش و با تعادل پایدار دارم و می‌توانم هر لحظه از زندگی‌ام لذت ببرم و عشق را به‌ خانواده‌ام بچشانم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر و سپاسگزاری می‌کنم، از راهنمای عزیزتر از جانم، خانم سمیه خیلی‌خیلی تشکر می‌کنم که اگر آموزش‌های ایشان نبود من امروز این تعادل و آرامش را نداشتم.
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
رابط‌خبری و ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .