مقالهای به قلم مسافر جلال لژیون یکم، در رابطه با؛ (آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی)
مسئله تعادل در زندگی ما اهمیت بسیار زیادی دارد. در کنگره ۶۰، درمان فقط ترک مواد نیست، بلکه رسیدن به تعادل، درمان واقعی و پایدار است.
تعادل یعنی پایداری و ثبات، و عدالت نیز ریشه در همین مفهوم دارد؛ به این معنا که هر چیز باید در جای خود قرار بگیرد.
ما باید بتوانیم در زندگیمان تعادل برقرار کنیم. من که سفر اولی هستم، باید بین زندگی، خانواده، کار و کنگره ۶۰ تعادل ایجاد کنم. این تعادل زمانی حاصل میشود که تمام فکر، انرژی و همت خود را روی کنگره و سفرم متمرکز کنم، چرا که این سفر مانند کاشت درختی است که تا پایان عمر میتوانم از ثمرات آن بهرهمند شوم و تأثیر عمیقی بر آیندهام خواهد داشت.
بیتعادلی فقط مختص مصرفکنندگان مواد مخدر نیست؛ یکی از بزرگترین مشکلات جوامع امروزی، خروج از تعادل است.
کسی که تعادل نداشته باشد، نه تنها خود را رنج میدهد، بلکه باعث آزار دیگران نیز میشود.
یکی از موضوعات مهم زندگی، آداب معاشرت است که به تعادل و بیتعادلی مرتبط میشود. میتوان گفت: کسی که ادب دارد، تعادل دارد و کسی که بیادب است، تعادل ندارد.
ادب یعنی رعایت روشها و آداب زندگی؛ فردی که این اصول را بداند، باادب محسوب میشود.
همه چیز در هستی آداب و قوانینی دارد؛ مانند غذا خوردن، معاشرت، سخن گفتن، حضور در جمع، شرکت در لژیون، مهمانی رفتن و حتی رانندگی.
هر انسان یک حریم شخصی دارد که باید محترم شمرده شود.
رابطه پدر و فرزند، خواهر و برادر، زن و شوهر نباید باعث شکستن این حریم شود.
یکی از رفتارهای ناپسند در خانواده، چک کردن گوشی، کیف یا جیب یکدیگر است که باعث از بین رفتن اعتماد میشود. اگر رفتار ما درست باشد، کسی به ما خیانت نمیکند. کسانی که چنین رفتاری دارند، معمولاً خودشان دچار مشکل هستند و به دیگران نیز شک دارند.
یکی از بزرگترین بیادبیها، وقتنشناسی است؛ افرادی که خلف وعده میکنند، دیر سر وقت حاضر میشوند و برای وقت دیگران ارزش قائل نیستند، بیادب محسوب میشوند.
انسان وقتشناس به همه کارهایش میرسد.
به طور کلی، رعایت قوانین، روشها و رسوم جامعه نشانه ادب است و عدم رعایت آنها بیادبی محسوب میشود. حتی دروغ گفتن بیادبی است و راستگویی مصداق ادب.
حسادت، کینه، تنفر، منیت، ترس، ناامیدی و امثال آن نیز با همین معیار سنجیده میشوند.
هیچ انسانی ذاتاً بد نیست؛ اگر کسی بدی میکند، به دلیل نداشتن دانایی و آگاهی است.
تمام بدبختیهای بشر از جهل و نادانی شروع میشود و اگر انسان بداند، بدی نمیکند. مثلاً کسی که دزدی میکند، شاید فکر میکند زرنگ است، اما در واقع اینگونه نیست.
متأسفانه برخی واژهها در جامعه معنای برعکس پیدا کردهاند؛ مثلاً کسی که ادب دارد را ضعیف و خجالتی میپندارند و کسی که بیادب است را زرنگ و قوی میدانند.
امیدوارم همه سفر اولیها بتوانند تعادل را در سفرشان و در کنگره۶۰ برقرار و حفظ کنند تا به رهایی استاندارد و با کیفیتی دست یابند.
تهیه و تایپ: مسافر مهدی لژیون هشتم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
199