در هستی هیچچیز بیدلیل آفریده نشده است، هر چیزی جایگاهی دارد و قوانینی حاکم بر آن است؛ انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست. برای اینکه یک فرد بتواند در اجتماع سالم زندگی کند؛ باید ابتدا خود را بشناسد و سپس بیاموزد؛ چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند. این ارتباط اگر بر پایه آداب و معاشرت صحیح باشد، منجر به آرامش، احترام و رشد میشود؛ اما اگر از روی جهل، خشم، یا خودخواهی باشد، نتیجهای جز رنج و تخریب در پی نخواهد داشت.
ادب، جلوهای از معرفت، شعور انسان و یکی از نخستین نشانههای رسیدن به دانایی است. ادب فقط بهظاهر رفتار مربوط نمیشود؛ بلکه در عمق تفکر و احساس ما ریشه دارد. کسی که به تعادل درونی رسیده باشد، ادب را در نگاه، گفتار، کردار و حتی سکوت خود منعکس میکند. درکنگره بارها شنیدهایم که ادب، نشاندهنده میزان داناییفرد است؛ زیرا انسانی که به رشد عقلانی و عاطفی رسیده باشد؛ هرگز به خود اجازه نمیدهد که بیادبانه رفتار کند؛ حتی اگر در خشم یا رنج باشد.
بیادبی همیشه با فریاد و ناسزا همراه نیست. گاهی سکوتی که از تحقیر میآید، نگاهی که با تمسخر آمیخته است یا حتی نشنیدن عمدی حرفهای دیگران، میتواند نشانهای از بیادبی باشد و این بیادبیها معمولاً از بیتعادلی ما سرچشمه میگیرند؛ وقتی درونی ناآرام داریم، نمیتوانیم آرام رفتار کنیم. کسی که درگیر ترس، ناامیدی، عجله یا منیت باشد، معمولاً آداب معاشرت را زیر پا میگذارد؛ چون ذهن او مشغول بقا است نه زندگی.
در مسیر درمان درکنگره، ما کمکم یاد میگیریم چگونه از وادی ناآگاهی عبور کنیم و به نقطهای برسیم که هر رفتار ما از یک منش سالم و متعادل سرچشمه بگیرد؛ مثلاً وقتی تازهوارد بودم، شاید نمیدانستم که احترام گذاشتن به مرزبان یا راهنما یا حتی افراد حاضر در جلسه، بخشی از ادب کنگرهای است؛ اما با حضور و آموزش، متوجه شدم که رعایت آداب در اینجا تمرینی است؛ برای رسیدن به تعادل در تمام زندگی. آداب و معاشرت فقط مخصوص جلسات رسمی یا مهمانیها نیست؛ بلکه در کوچکترین تعاملات روزانه معنا پیدا میکند. یک سلام از روی محبت، یک لبخند ساده، یک شنیدن واقعی، همه نشانههای معاشرتی سالم و انسانی است.
همانطور که استاد امین میگویند: «صور پنهان ما در روابط ما با دیگران دیده میشود؛ پس اگر کسی بخواهد ببیند درونش چگونه است؛ باید به نوع برخوردش با دیگران دقت کند.» رعایت آداب و ادب، بهمرور، ما را به تعادل میرساند و کسی که در تعادل است، نهتنها خودش آرام است؛ بلکه مثل نوری، محیط اطرافش را هم روشن و گرم میکند. در کلام ساده، ادب همان نور دانایی است و بیادبی تاریکی جهل میباشد و تا زمانی که در تاریکی باشیم، نمیتوانیم با خودمان و دیگران رابطهای سالم داشته باشیم. پس من برای خودم آموختهام که اگر میخواهم دیگران با من درست رفتار کنند؛ باید از خودم شروع کنم. ادب را در دل، گفتار و عمل تمرین کنم و از خداوند بخواهم مرا در مسیر دانایی، عشق و تعادل قرار دهد؛ چون ادب، آینهای از روح انسان است و انسان بیادب، هرچقدر هم دانا یا ثروتمند باشد، بازهم تهی خواهد بود.
منابع: آموزههای جهانبینی کنگره ۶۰، استاد امین دژاکام، سخنان مهندس حسین دژاکام در جلسات عمومی، سیدیها، آموزشهای کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر،
وادیها و جزوات آموزشی کنگره ۶۰
نویسنده: همسفر رضوان رهجو راهنما همسفر نرگس (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسر مریم رهجو راهنما همسفر نرگس (لژیون اول)
همسفران نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
223