مشارکت مکتوب از لژیون هشتم، راهنما همسفر فاطمه
همسفر ملیکا
انسان یک موجود اجتماعی است که دائماً در حال آموختن و این موجود، وقتی از مرتبه حیوانی عبور کرد، همه چیز برایش شرایطی دارد. این دستور جلسات با تکرار و تکرار چه قشنگ با عملیکردن در زندگیمان کاربردی و زندگیکردن برایمان لذتبخش میشود. چه قشنگ از سیدیها آموختم که اگر انسانی باشی باایمان ضعیف، هر چیزی، چه خوشحالی، چه ناراحتی و ناامیدی که با افراط برایت رقم بخورد، این نشان از بیتعادلی است و کار شیطانی است. من معنی این جمله که ادب از که آموختی؟ از بیادبان، را درک نکرده بودم، تا وقتی که وارد این مسیر شدم. وقتی من ملیکا میبینم فردی که به من رنجی وارد میکند یا از نظر من کار اشتباهی انجام میدهد، باید از او بیاموزم وان فرد معلم من است. ما در جامعه و دنیای اطراف چه معلمهایی داریم، چه در مسیر نور و چه در مسیر تاریکی و این موضوع موقعی زیبایی خودش را نمایان میکند تا انسان لذت تغییر را بچشد، در وهله اول با درد و بعد با لذت و شوق است. این دستور جلسه به من آموخت که همه ما اشتباهاتی در زندگی و برخورد با دیگران داریم؛ اما اینکه متوجهش باشیم و برای تغییر آن قدمی برداریم، میتوان گفت برای زندگیکردن تلاش کردهایم و این فرق زندهبودن و زندگیکردن را نشان میدهد. مسیر کنگره که مسیری است پر از نور و عشق، چیزهای کوچکی مثل: آداب معاشرت و ادب و بیادبی را برایم بزرگ کرد تا انسانی باشم مفید برای این خلقت عظیم.
همسفر زلیخا
ادب یکی از ارزشمندترین ویژگیهای انسانی است که در تمام فرهنگها و ادیان در جهان و از دیدگاه تمام بزرگان و اندیشمندان تحسین شده است، زیر بنای اخلاق و رفتار انسانی است و زیباترین میراثی است که ما برای فرزندانمان به یادگار خواهیم گذاشت. خداوند انسان را موجودی اجتماعی آفرید که در کنار سایر انسانها زندگی کند و بیاموزد. انسان مؤدب تعادل نیز دارد در رفتار، گفتار و کردار خود. انسانهای متعادل بسیار آرام هستند همانند دریا با اینکه درونش میلیونها زندگی در جریان است و مدام در حال تغییر است؛ اما ظاهری آرام دارد؛ چون از تعادل برخوردار است و امان از روزی که انسان از تعادل خارج شود. انسانهایی هستند که بهظاهر سالم هستند؛ ولی آشفتگی درونی زیادی دارند، پس عدم تعادل فقط مختص مصرفکنندگان نیست. من خدا رو شاکرم که بهعنوان همسفر در این مسیر قرار گرفتهام تا با آموزش جهانبینی که میگیرم، نگرشم نسبت به خودم و جهان اطرافم تغییر کرده و از حالت بیتعادلی به تعادل نسبی قرار بگیرم. من اگر قدردان این محبت و لطفی که کنگره به من کرد است، چه مالی چه جانی نباشم؛ پس قطعاً انسان بیادبی محسوب میشوم؛ چون ادب حکم میکند قدردان انسانهایی باشم که بیمنت خدمت میکنند و باید شاکر خداوند و افرادی باشم که در به آگاهی رسیدنم حتی ذرهای نقش داشتهاند. در کل خداوند جهان را بانظم و تعادل آفرید و همه چیز آداب خودش را دارد و این بهصورت غریزی در درون تمام هستی وجود دارد، شاید تنها انسان است که گاهی از تعادل خارج میشود و به بیراهه میرود.
همسفر ملیکا
در سی دی آداب معاشرت جناب مهندس میگوید که تعادل یعنی اصل پایداری اما بهراستی چرا رسیدن به تعادل در کنگره ۶۰ هدف است؟ یکی از دلایل این سؤال، این است که انسانی که تعادل ندارد باعث رنج اطرافیانش میشود و هر نوع بیتعادلی همان بیادبی محسوب میشود. زیرا در مرحله انسانی هیچچیزی نیست که آداب نداشته باشد و خارج از مرز خود باشد. از مهمترین آداب انسانی: غذاخوردن، راهرفتن، سخنگفتن و اتومبیلرانی است. عدم رعایت ادب حتی فیزیولوژی انسان را از تعادل خارج میکند. ما اعضای کنگره ۶۰ از آقای مهندس یاد گرفتیم که هیچ انسانی بهطورکلی بد نیست. بدی را کسی انجام میدهد که ناآگاه است، نمیداند و خوبی را یاد نگرفته است. ناآگاهی از نیازمندی برگرفته میشود که ماهیت یک انسان را تعیین میکند و او را در قالب خوب یا بد تعریف میکند. امیدوارم که ما اعضای کنگره ۶۰ از جهل و ناآگاهی با آموزشهایی که میگیریم مسیری به سمت دانایی و آگاهی هموار و در نهایت به نور برسیم.
رابط خبری: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هشتم)
ویرایش: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مونا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
148