در ابتدا یادآور میشوم که انسان بدون داشتن دانایی مؤثر و علم، نمیتواند مؤدب باشد. یک زندگی خوب، راحت، لذتبخش و دور از استرس، نگرانی و دلخوری، تنها در سایه رعایت ادب امکانپذیر است. انسان موجودی اجتماعی است و در جامعه، خانواده و محیط کار با افراد زیادی در ارتباط است. لازمه یک ارتباط خوب و سازنده، داشتن و رعایت آداب معاشرت است. هر چیزی آداب و قوانینی دارد. اگر آنها را بدانیم و رعایت کنیم، انسان باادبی هستیم در غیر این صورت، ناآگاهی ما میتواند به خودمان و دیگران آسیب بزند. رعایت ادب، نشانه تعادل و دانایی است و بیادبی نشانه جهل و ناآگاهی. گاهی فرد آگاهی لازم را دارد، اما نمیتواند آن را در عمل پیاده کند. علت این ناتوانی، نبود تعادل در لحظه است؛ یعنی فرد هنوز به دانایی مؤثر نرسیده است. هرچه فرد متعادلتر باشد، توانایی بیشتری برای عملیکردن دانستههایش خواهد داشت.انسانهای باادب معمولاً از تعادل نسبی برخوردارند. در مقابل، کسانی که باادب بیگانهاند، از تعادل نیز فاصله دارند. برای باادب شدن، باید در سه بُعد جسم، روان و جهانبینی به تعادل برسیم. تعادل نیازمند دانایی و تفکر درست در زندگی است. آداب معاشرت در هر فرهنگی متفاوت است؛ اما در همه جوامع، انسان باادب مورداحترام است و انسان بیادب جایگاهی ندارد.
در مثلث درمان اعتیاد، سه ضلع جسم، روان و جهانبینی نقش دارد. تعادل در درمان؛ یعنی رسیدن بهسلامتی در هر سه ضلع. همچنین، در مثلث دانایی، سه ضلع آموزش، تفکر و تجربه باید رشد کنند تا فرد به دانایی برسد. کسی که متعادل است و سیستم ایکس بدنش بهخوبی کار میکند، کاردرست را بدون انتظار جبران انجام میدهد. حساب او با عشق است، نه با معشوق. همین باعث آرامش درونیاش میشود و از کسی دلخور نمیشود. به عبارتی، تعادل بالاتر از درمان است. تعادل یعنی پایداری در رفتار و احساسات انسانی، و حتی عدالت نیز از همین ریشه میآید. آداب معاشرت، مبحثی بسیار گسترده است که تقریباً تمام جنبههای زندگی ما را دربر میگیرد. به طور خلاصه، برخی نمونههایی که آقای مهندس به آنها اشاره کردهاند شامل موارد زیر است: وضعیت ظاهری ما در کنگره ۶۰، نحوه صحبتکردن، غذاخوردن، رانندگی، حضور در مکانهای عمومی و سلام و احوالپرسی. هر یک از این موارد، موضوعی مستقل ولی مرتبط با آداب معاشرت و تعادل است. فراتر از بحث درمان اعتیاد، تعادلی که در کنگره ۶۰ موردنظر است. بر اساس کتاب “عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود، شامل تمام ابعاد زندگی میشود.
انسانی که در زمینههای مختلف مانند کار، تفریح، ورزش، آموزش، خانواده، معنویات و مادیات برنامهریزی دارد، در واقع نیروهای خود را بهصورت عادلانه تقسیم کرده و از زندگی لذت میبرد. هر انسانی بر اساس دانایی یا نادانیاش جایگاه پیدا میکند. هرچه انسان جاهلتر باشد، بیادبتر است، و هرچه داناتر باشد، باادبتر خواهد بود.شاید این سؤال پیش بیاید که این مباحث چه ارتباطی با درمان اعتیاد دارند؟ همانطور که در ابتدای متن گفته شد، درمان و رسیدن به تعادل رمز پایداری در زندگی است. فردی که مصرفکننده مواد بوده و اکنون به رهایی رسیده باید به این تعادل برسد، در غیر این صورت درمان او کامل نیست. درمان اعتیاد فقط به معنای قطع مصرف و به کار افتادن سیستم X نیست؛ بلکه شیوه درست زندگیکردن نیز بخش مهمی از درمان و رسیدن به تعادل است. اگر میخواهیم انسانهایی متعادل و پایدار باشیم، باید این آموزشها را پشت سر بگذاریم. همانطور که استاد امین میگوید: دانایی یعنی تشخیص ماهیت خواستهها در هر شکل و لباسی. همه انسانها دوست دارند کار خوب انجام دهند، مگر عدهای محدود. اما دلیل اینکه برخی نمیتوانند، یا اشتباه میکنند این است که هنوز به دانایی نرسیدهاند یا ماهیت خواستهها را نمیشناسند. در پایان یادآوری میکنم که ادب به معنای آیین است و هر چیز آدابی دارد که مجموع آنها، ادب نامیده میشود.
منابع: سی دی آداب و معاشرت و سی دی ادب و بی ادبی، سخنان آقای خدامی،خلاصه سخنان مجموعه اساتید کنگره 60در زمینه آداب معاشرت
نویسنده: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر ستاره (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر ساحل رهجوی راهنما همسفر ستاره (لژیون چهارم)
عکاس،ویراستاری و ارسال: همسفر مونا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
184