به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان، محمدعلی هستم، یک مسافر. جوانی را زمانی احساس کردم که وارد کنگره ۶۰ شدم و در مسیر درمان قرار گرفتم. راهنمای محترم من در لژیون DST مواد، تأکید داشتند که برای تکمیل فرایند درمان، لازم است وارد لژیون درمان سیگار شوم. اما من همیشه از این موضوع طفره میرفتم و در دل امیدوار بودم که ایشان این موضوع را فراموش کنند. بااینحال، اصرارهای پیدرپی راهنما ادامه داشت و در نهایت بهاجبار وارد لژیون نیکوتین شدم.
پس از ورود به این مسیر، حالتهایی در من پدیدار شد که سالها بود فراموششان کرده بودم، گویی به دوران کودکیام بازگشته بودم. سالها بود دیگر توان دویدن نداشتم، سالها بود عطر غذاها را حس نمیکردم، و سالها با عذاب وجدانی زندگی میکردم که همسر و فرزندم در معرض دود سیگار من بودند؛ گویی آنها محکوم بودند به تحمل بیماری و شرایطی که من برایشان ایجاد کرده بودم. تا جایی پیش رفتم که «سیگارنکشیدن» برایم به آرزویی بزرگ تبدیل شده بود.
اما پس از گذراندن دورهٔ سازگاری، تمام آن آرزوهای محال، به حقیقت تبدیل شد. با حرکت در مسیر درمان سیگار، معجزهای در زندگی من رخ داد. گویی ده سال جوانتر شده بودم؛ نهتنها از نظر جسمی، بلکه از نظر خلقوخو و روحیه. تغییری در من ایجاد شد که نمیشد آن را نادیده گرفت. من که با کوچکترین تنش از کوره در میرفتم، حالا در مقابل بزرگترین سختیها لبخند میزدم. این برایم باورکردنی نبود.
.jpg)
کسی که با صدای بوق ماشین عصبی میشد، حالا با آرامش در برابر طوفانها میایستاد و این تغییر، تنها در عرض سه ماه اتفاق افتاد. امروز که در انتهای سفر نیکوتین قرار دارم، با تمام وجود درک میکنم که درمان سیگار نهتنها ساده نیست، بلکه از درمان مواد نیز اهمیتی عمیقتر دارد. من این معجزه را مدیون کنگره ۶۰، راهنمای دلسوزم و آموزشهای نابی میدانم که جان و روحم را دوباره زنده کردند.
تایپ: مسافر محمدرضا لژیون سوم
ویرایش: مسافر عباد لژیون سوم
ارسال مطلب: مرزبان خبری مسافر رضا
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان پارک محتشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
139