تعادل و بیتعادلی مسئله بسیار حائز اهمیتی است؛ یک زمانی ترک اعتیاد میگفتیم؛ ولی اکنون درمان اعتیاد میگوییم؛ درمان معمولاً در مسئله فیزیولوژی و روانی بهکار میرود اما در جهانبینی کلمه درمان را استفاده نمیکنیم؛ زیرا شخص باید به تعادل برسد. در مسئله اعتیاد، درمان فوق ترک و تعادل، فوق درمان است و شخص باید در زمینه اعتیاد به تعادل برسد. تعادل یعنی پایداری، چیزی که سر جای خود پایدار میباشد و عدالت هم ریشه از همین لغت دارد و در بیتعادلی بشر ذرهذره از تعادل خارج شده است و دیگر آن آرامش، متانت و ... را ندارد. بیتعادلی فقط در قشر مصرف کننده نیست، بلکه کسانی هستند که چه از نظر تحصیلات، ثروت و... در مراتب بالایی قرار دارند؛ ولی ممکن است تعادل نداشته باشند و کسی که تعادل ندارد باعث رنجش اطرافیان خود میشود.
آداب معاشرت هم مسئلهای است که با تعادل و بیتعادلی در رابطه است؛ کسی که ادب دارد در تعادل است ولی فرد بیادب، تعادل ندارد. ادب یعنی یک روش و یک آیین، هر چیزی دارای یک آدابی است و مجموعه آداب را به عنوان ادب اطلاق میکنیم. ممکن است آداب متعددی در رشتههای مختلف وجود داشته باشد و کسی که همه یا قسمت بیشتری از این آداب را رعایت کند، انسان مودبی است. وقتی از مرحله حیوانی وارد مرحله انسانی میشویم، هر چیزی تعریف شده است و در مرحله انسانی ما هیچ چیزی نداریم که قانون، روش و یا متد نداشته باشد؛ سخن گفتن، راه رفتن، غذا خوردن، مهمانداری کردن، رانندگی و احترام به حریم دیگران، وقت شناسی و هر چیزی آداب دارد و کسی که این آداب را بهجا آورد یک انسان مودب است. انسانهای سخنچین، دروغگو و انسانهایی که در کار دیگران تجسس کرده و به حریم شخصی دیگران احترام نمیگذارند، همه افرادی بیادب و بیتعادل هستند.
بهطور کلی هیچ انسانی بد نیست؛ اگر کسی بدی میکند هنوز به دانایی و آگاهی نرسیده است و همه بدبختی بشر از جهل و نادانی او است. گاهی اوقات بعضی از مفاهیم در یک جامعه عوض میشود و این خیلی خطرناک است؛ شاید بگوییم کسی که دزدی میکند، رشوه میگیرد، اختلاس و احتکار میکند، فرد زرنگی است؛ در صورتی که این فرد یک خائن است و به مردم مملکت خود خیانت میکند. اولین عاملی که باعث میشود انسانها بدی کنند، بلد نبودن خوبی است و انسانی که آگاه باشد بدی و گناه نمیکند. کسانی هم که از سر نیاز بدی میکنند، از نادانی آنها است و اگر دانا و آگاه بودند به نیازمندی نمیرسیدند. منظور از آگاهی، داشتن اطلاعات نیست بلکه منظور از آن اضلاع مثلث دانایی که شامل تجربه، آموزش و تفکر است، میباشد. بایستی با تفکر، تجربه و آموزش ذرهذره دانش خود را بالا ببریم و اگر این تفکر را داشته باشیم که انسانهایی که بدی میکنند در اثر عدم آگاهی و دانایی آنها است؛ اندکی از درد و رنج خودمان کاسته میشود.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر پگاه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
289