English Version
This Site Is Available In English

مصاحبه "نشريه اعتياد" با آقای ويليام ال وايت _ بخش دوم

مصاحبه

سوال: بعد از نزدیک به ۲۰ سال فعالیت در خط مقدم حوزه اعتیاد، دوره پرباری را به عنوان نویسنده آغاز کردید. آیا این تغییر وضعیت دشوار بود؟

ویلیام. ال. وایت: بله دشوار بود به این دلیل که هیچ منبعی برای راهنمایی در مورد چگونه نوشتن و انتشار مطالب وجود نداشت. رویکردهای تکنیکی یا حتی اخلاقی در چنین نوشته هایی همه با آزمون و خطا همراه بود، مگر اینکه خوش شانس می بودید و از راهنمایی یک پیشکسوت در این حوزه بهره مند می شدید که آن هم معمولا در نهایت به دیدگاه جامعی نسبت به موضوع ختم نمی شد. هیات تحریریه مجله " انجمن ملی اعتیاد " به تازگی کتابی با عنوان " انتشار علم اعتیاد: راهنمای سرگشتگان" منتشر نموده است. این کتاب ابزار فوق العاده گرانبهایی است که آرزو می کردم زمانی که در دهه ۱۹۸۰ شروع به فعالیت در زمینه نوشتن کردم وجود می داشت. هر شخصی که به طور جدی به نوشتن در این حوزه مشغول است باید یک نسخه از این کتاب راهنما را برای ارجاع، در اختیار داشته باشد.

سوال: اندکی پس از اینکه به چسنات برگشتید، اولین کتابتان با عنوان " روابط ناسالم در خانواده سازمانی" را نوشتید. چه چیز شما را به نوشتن آن واداشت؟

ویلیام. ال. وایت: آن کتاب تجربه ای شخصی برای رفع ابهام بود. من به شکل گیری تعدادی از برنامه های خلاقانه در دهه ۷۰ کمک نموده بودم، اما از طرف دیگر شاهد آن بودم که هنگامی که این برنامه ها توجه فراوان خارجی را جلب نمودند، دچار فروپاشی از درون شدند. تجربیات مشابهی از روند تخریبی سازمانی در زمان همکارییم با بسیاری از برنامه های درمان اعتیاد به عنوان مشاور داشته ام. به نظر می رسید که برنامه های درمان اعتیاد یک تمایل پنهان درونی برای تبدیل شدن به یک سیستم بسته ناسالم داشتند، سیستمی با یک مدیریت کاریزماتیک، ایدئولوژی های افراطی، انزوای حرفه ای و اجتماعی، و همچنین فسادی که برخورداری از قدرت به همراه دارد؛ این موضوع باعث لطمه مراجعان به این موسسات و کارکنان آنها می شد. اولین کتابم را به خاطر روشن کردن این موضوع و شرح روش های جلوگیری و ازبین بردن آن نوشتم.

سوال: چه چیز باعث نوشتن کتاب "واقعیات مهم: مسایل اخلاقی در پیشگیری و درمان اعتیاد" شد؟

ویلیام. ال. وایت: به دلیل فعالیتم در این حوزه، همواره از من در مورد موقعیتهای دشواری که در طول حیات برنامه های درمانی محلی ممکن است به وجود بیاید، راهنمایی خواسته شده است. بسیاری ازاین موسسات درگیر معضلات اخلاقی، کلینکی و مدیریتی بودند. در اوایل دهه ۹۰ دغدغه اصلی ام رواج نقض اخلاقیات در حوزه اعتیاد بود و همچنین ناکافی و نادرست بودن آموزشهایی که کارکنان موسسات در مورد تصمیم گیری های اخلاقی می دیدند. در دانشگاه درسهایی برای اخلاق وجود داشت همچنین "لکلر بیزل" و "جیمز رویس" با نوشتن کتاب مقدماتی "اخلاق برای متخصصان اعتیاد" کمک شایان توجه ای به این حوزه نموده بودند. اما من احساس می کردم که به یک کتاب جامع و مرجع که بیان کننده مدلهای تصمیم گیری های اخلاقی باشد نیاز داریم؛ کتابی که این مدلها را با توجه به چالشهای اخلاقی واقعی، به منظور آشنا نمودن خواننده با جنبه های اخلاقی حوزه اعتیاد مطرح نماید. کتاب "واقعیات مهم..." در سال ۱۹۹۳ منتشر شد و گمان می کنم که به هدف خود که برانگیختن احساسات اخلاقی وبهبود تصمیم گیری های اخلاقی مشاوران اعتیاد بود، رسید. این کتاب، کتابی بود که آرزوداشتم در هنگام ورودم به حوزه اعتیاد در اختیارم می بود. از اینکه می بینم این کتاب به عنوان کتاب درسی در برنامه های تحقیقات اعتیاد تدریس می شود خوشحالم. محتوای این کتاب قابل کاربرد در همه سطوح است از تحقیقات کلینیکی گرفته تا انتشارات تخصصی حوزه اعتیاد.

سوال: چاپ دوم این کتاب حاوی مقدمه ای از "رنه پوپوویتز" است. دلیلتان برای این کار چه بود؟

ویلیام. ال. وایت: هنگامی که در اواخر دهه ۸۰ مشغول کار بر روی چاپ اول کتاب بودم به نظرم رسید که حوزه درمان آلوده پول و تسلیم های کورکورانه شده است. نگران بودم که آوردن مسایل قانونی در کتاب، سوال:" آیا اخلاقی است؟" را به سوال:"آیا قانونی است؟" تقلیل دهد، در نتیجه بحث های قانونی کتاب را محدود کردم. با پخش گسترده چاپ اول به این نتیجه رسیدم که بستر برای آوردن و تلفیق مسایل اخلاقی و قانونی در ۲۰۰موردی که در کتاب آورده شده است، مناسب است.مدتی به دنبال همکاری می گشتم که تجربیات وسیعی در مورد مسایل قانونی در حوزه درمان اعتیاد داشته باشد. رنه پوپوویتز فرد مطلعی در این مورد بود و نقش شایان توجهی در چاپ دوم کتاب داشت.

[ترجمه: کیهان خجسته]


سوال: شما كتابي هم درباره کنترل بیماری ايدز نوشته ايد، اين پروژه چگونه بوجود آمد؟

آن پروژه حاصل خدمات آموزشی من در رابطه با اعتیاد بود که به موسسه ایدز شیکاگو ارائه شد تا ازطرح کنسرسیوم کنترل بیماری ایدز پشتیبانی نماید.

ویلیام وایت: آن پروژه يكي از خدمات آموزشي مرتبط با اعتياد بود و من آن را به منظور حمايت از مدل كنترل بيماري براي بنياد (موسسه) ايدز شيكاگو انجام دادم. علاقه روز افزون به تكرار اين مدل در جوامع ديگر سبب شد AFC تصميم به تهيه كتابی براساس مدل خودشان بكند. آنها از من خواستند كه آن پروژه را به عهده بگيرم و من بيش از يك سال وقتم را صرف مصاحبه با مردم مبتلا به ايدز و خانواده هايشان و همچنين تعداد زيادي از مسولان کنترل  ايدز در شيكاگو كردم. نتیجه  اين تلاش كتاب آوای خدمات،آوای نجات:کنترل بیماری ایدزبود .كار من بر روی اين كتاب و كار وسيع تر من با AFC منجر به تلاشهایی جهت ارایه نقطه نظرات شخصی من در مورد جلوگیری از گسترش بیماری ایدز شد
 


كاری عظيم: از پا درآمدن دیو اعتیاد

سوال: شايد شهرت شما به خاطر كار برجسته شما - كار بر روي تاريخچه درمان اعتياد در آمريكا- باشد، اين كار چطور آغاز شد؟

ویلیام وایت: قبل از آنکه به درمان اعتیاد بپردازم یک دهه خدمات مرتبطی انجام داده بودم .از اینکه چنین اطلاعاتی در مورد درمان اعتیاد نداشتم ،احساس سرخوردکی میکردم بنابرین نسبت به درمانهای اولیه اعتیاد و گروههای حمايت از بهبودي علاقمند شدم. با اين فكر كه مقاله اي در مورد اين تاريخچه براي مسولان كنترل اعتياد بنويسم در اواسط دهه ۷۰ شروع به تحقيق اين تاريخچه كردم. و اين تحقيق تا ۲۰ سال بعدي عمرم ادامه يافت. هر بار كه فكر ميكردم درك كاملي از اين قضیه پیدا کردم در دوره ناشناخته قبلي گير مي افتادم. اميدوارم تاريخچه هاي ديگري بهتر از آنچه من نوشته ام باشند، اما خيلي خوشحالم كه اولين تاريخچه اي با تمام جزئيات را در اين زمينه نوشته ام و آن را به شيوه اي چاپ كرده ام كه براي كم در آمد ترين کارگران نیز قابل خريد باشد.

سوال: اين تحقيق بايد براي شما خيلي لذت بخش بوده باشد كه آن همه سال آنرا پيگيري كرده ايد.

ویلیام وایت: اين يكي از عشقهاي حرفه اي زندگي من است.  اولا" هيجاني در كشف تاريخي مخصوصا در تحقيق تاریخی وجود داشت. من به وضوح به خاطر دارم زما نی را که پرده از سندي در آرشيو "كيلي" در مجتمع تاريخي ايالتي "ايلنويز" برداشتم كه در هنوز در بسته بندی اولیه اش بود و چندين دهه قبل به این آرشیومنتقل شده بود. داخل كاغذهاي بسته بندي شده يك جلد كتاب بود كه تاريخ بيش از ۱۳۰ پزشك رها شده از دام  اعتياد را مستند ميكردکه  بعنوان پزشک برای درمان اعتیاد در یکی از ۱۲۰انستیتوی" کیلی" به كار گرفته شده بودند.
همزمان با شروع نوشتن صفحاتي از اين سند، مي دانستم كه فصلي ناشناخته و مهم  را در تاريخچه طب اعتياد پيدا كرده ام. اين احساسي شگفت انگيز بود. همچنين فصلهاي زياد جديدي از تاريخ درمان مانند فراز ونشیب Parkside (بزرگترين ارائه دهنده خدمات درمان اعتياددر ايالت متحده قبل از سقوطش در ۱۹۹۳(، كه فقط ميتوانست از طريق مصاحبه با اشخاص كليدي به دست آيد. این ماجرا فرصت مصاحبه با بعضي از پيشگامان جديد در مان اعتياد در آمريكا را به من داد. من اطلاعاتی که انها در اختیارم قرار دادند را ارج مینهم اماپیشرفتهایم همچنین حاصل ملاقاتهای شخصیم با این افراد بود. مصاحبه هايم با كساني مثل دن آندرسن، وينسنت دل، و ديويد ديك ، تاثير عميقي بر عملکرد من در رابطه  اين موضوع گذاشت.

سوال: كمك شما در نوشتن تاريخچه درمان و بهبودي در آمريكا توسط اندیشمندان بزرگی تقديس شده است. نقش آنها را چگونه توصيف مي كنيد؟

ویلیام وایت: مهمترين اين اساتيد کرتز تاريخ شناس دانش آموخته هاروارد بوده و هست. من در باره تاريخچه معتبرامي در مورد  الکلیهای گمنام آمریکا اطلاع داشتم و در اوايل دهه ۱۹۹۰ با او تماس گرفتم واز او خواستم كه ۴ فصلي را كه درمورد آن امر خطیریعنی همان  درمان  الکلیهای گمنام آمریکا نوشته بودم را بازبيني كند. آن تماس ابتدايي تبديل به اندیشه مستمري برای همه كارهاي تاريخي بعدي من شد. او روي اهميت داستان گفتن به روش رويداد نگاري تاكيد كرد و به من نشان داد كه چطور داستان را در قالب متن بگويم و به آن جنبه شخصي بدهم و آن را در مکان خاصی روایت کنم. او به من گفت كه با خواننده ام در تماس باشم- خواننده را مشتاق نگه دارم كه صفحات را ورق بزند و دريابد كه بعدا چه اتفاقي مي افتد. او در مورد مصاحبه هم چيزهاي زيادي را به من ياد داد، مخصوصا اينكه چطور با حافظه هاي ضعيف و بهم ريخته كار كنم، و او مرا به شبكه بزرگتری از دانشمندان گذشته در زمينه اعتياد وصل كرد. بخش زيادي از آنچه كه من به عنوان يك مورخ درمان و بهبودي به دست آورده ام  را مديون هماندیشی خود با كرتز هستم. اساتيد ديگر،الگوها ، و مهمترين مشوقهاي من براي نوشته هاي تاريخيم  ديويد موستو،ديويد كرترايت،ديويد لويس،تام بيبر،تام مك گاورن، باب دوپنت،و گريفيث ادواردز هستند.

[ترجمه: همسفر مرجان مرادی]


من پیش بینی می نمودم افراد بهبود یافته و خانواده هایشان در پاسخ به ممنوعیت الکل و مواد مخدر در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ آمریکا حرکت عظیمی بر پا دارند.

مصاحبه کننده: شما به تازگی تاریخ موسسه ای در آمریکا که آنرا نیو ریکاوری ادوکسی موومنت (حرکت برای حمایت از بهبودی) نام نهادید،را به رشته تحریر در آوردید.نقش خودتان را در این حرکت چطور ارزیابی می کنید؟

ويليام: حرکت من از دهه گذشته آغاز شد. من در سال ۱۹۹۷ مصاحبه ای با "بیل مویرز" برای موسسهPBS "مویرز در اعتیاد، درست نزدیک خانه شما" انجام دادم. در آن مصاحبه پیش بینی کردم که افراد بهبودیافته و خانواده هایشان در واکنش به ممنوعیت و اعلام جرم مصرف الکل و مواد مخدر که در دهه ۱۹۸۰ و۱۹۹۰ در آمریکا ،حرکت عظیمی برپا نمایند.ظرف دو سال پس از انجام  آن مصاحبه، سازمانهای جدید حمایت از بهبودی بوجود آمد و بسیاری از موسسات محلی وابسته به سازمان ملی اعتیاد مواد مخدر و الکل، دست بکار انجام فعالیتهای جدیدی برای احیای اصول حمایتی خود شدند.من کوشیدم تا این پیشرفتها را تثبیت و تشویق نمایم. از آنجا که حامیان بهبودی در سال ۲۰۰۱ گرد هم امدند تا حرکتی ملی براه بیاندازند،من نیز داوطلب سخن گفتن و نوشتن در موسسات NCADD،صورتها و صداهای بهبودی(FAVOR)، موسسه جانسون، و تعدادی از سازمانهای محلی حمایت از بهبودی شدم.مقالات من د رمورد حمایت از بهبودی به وبسایت FAVOR ارسال و بتازگی در کتابی به چاپ رسید که عواید حاصل از فروش آن صرف حمایت از این جریان خواهد شد.

مصاحبه کننده: شما چگونه نقش خود را به عنوان اندیشمندی منصف و اندیشمندی طرفدار فلسفه عمل ایفا می کنید؟

ويليام: در این جریان، همیشه میان الهامات من در دانش عینیم و نقشم بعنوان یک طرفدار فلسفه عمل تنش وجود داشته است.بیشک من تاریخ نویس با برنامه ای هستم و میترسیدم طرفداریم از فلسفه عمل باعث تخطی از استانداردهای علمی و عینیت گرایی شود، تا آنکه به مقاله ای از "آلوا لوینز مرائلز" برخوردم که نامش "تاریخ نویس در نقش کوراندرا"بود.او چند استراتژی برای تاریخ نویسان طرفدار فلسفه عمل ارایه داده بود: داستانهای گفته و ناگفته را نقل کنید،اطلاعات کذب را شناسایی کنید و آنها را نشان دهید،سوالات مهیج بپرسید،منابع غیر سنتی شواهد تاریخی را بررسی نمایید،داستانهایی به تصویر بکشید که در آن مردم بازیگر باشند نه قربانی، پیچیدگیها و ابهامات را آشکار کنید و کاری کنید که تاریخ برای مردم عادی قابل فهم باشد. مقاله او صریحتر از آنچه فکر میکردم به من فهماند که چطور نقشی را که در نوشته ها و تحقیقات تاریخیم جستجو میکردم، به انجام رسانم.هدفم اینست که از تاریخ برای تغییر زندگی مردم استفاده نمایم و این عرصه حرفه ای را که بخش مهمی از زندگیم بوده، ارتقا دهم.داستانهایی که من از آنها پرده برداشتم،آموزنده و سرگرم کننده بودند،اما علاقه من به آنها ناشی از درسهایی بود که این داستانها در بر داشتند.درسهایی که در تصمیم گیری افراد ونهادها تاثیرگذارند.

مصاحبه کننده: آیا میشود مثالی از یکی از این درسها برایمان بیان کنید؟

ويليام: مطالعه تاریخ درمان اعتیاد بدون در نظر گرفتن بیماریهایی  که در اثر درمان نادرست معتادان الکلی و مواد مخدر و تحت عنوان کمک به آنها بوجود آمده، کار دشواری است.دو نکته عجیب در تاریخ به چشم میخورد.اول آنکه بسیاری از این مداخلات، زمانی در پوشش علم صورت گرفت. در میان تقاضاهای اخیر مبنی بر درمان مستند (بر اساس شواهد)فکر می کنم این داستان به ما می گوید که باید به دقت و بطور دایمی تعریف کنیم که مقصودمان از مستندات چیست. نکته قابل توجه دیگر اینست که فهم بیماری ناشی از درمان نادرست در زمان حیات شخص کار بسیار دشواری است.ما میتوانیم مغرورانه به پزشکان قرن ۱۹نگاهی بیاندازیم. آنها برای درمان اعتیاد به مورفین مقادیر زیادی کوکایین تجویز می کردند. پس ما میتوانیم حق بجانب سوال کنیم" آنها چه فکری میکرده اند؟" اما باید کمی صبر کرد و اندیشید که اقدامات و راهکارهای درمانی ما را پنجاه یا صد سال آینده چطور ارزیابی خواهند کرد؟تاریخ استاد بزرگ احتیاط و نواضع است.

مصاحبه کننده: اغلب میگویند دوره های تاریخی قابل پیش بینی اند. آیا شما چنین دورانهایی را یافته اید؟اگر پاسختان مثبت است، ما چه درسی میتوانیم از آنها بیاموزیم؟

ويليام: دوره های تاریخی در روند اعتیاد وجود دارند، که از آنها میتوان درسهایی آموخت.مثلا در دورانهایی که مصرف مواد محرک در میان فرهنگ و  مردم یک کشور بالا بوده است، پس از آن اعتیاد به مواد مخدر،الکل و مواد آرامبخش افزایش یافته است. اگر چنین اصلی صحیح باشد،جریان کنونی استفاده از متامفتامینها در آمریکا، منجر به اعتیاد مواد مخدر در جوامع روستایی خواهد شد، جوامعی که پیش از این چنین مشکلی را تجربه نکرده بودند. به همین ترتیب، تاریخ به ما میگوید که گزارشهای اولیه علمی (ادعاشده) و بدست آمده از اپیدمی مخدر های جدید، کاملا غیر موثق می باشند، درست مثل گزارشهایی از کشف معجزه آسای درمان اعتیاد. همچنین دوره های یادگیری در سنین مختلف برای مواد مخدر خاص وجود دارد، اما شواهد کمی از میزان یادگیری در سنین مختلف در دست است-یعنی الگویی در دست نیست که نشان دهد سیکل  یک ماده مخدر خاص در چه زمانی افزایش یافته، در چه زمانی پایان گرفته و در چه زمانی مجددا مورد مصرف قرار گرفته است.مطالعه چنین الگوها و دوره هایی ارزشمند است ولی مشکلی که در ارتباط با در نظر گرفتن همه مسایل در این چارچوب خاص وجود دارد، اینست که چنین چارچوبی چشم ما را به روی الگوهای کاملا جدید می بندد.

[ادامه دارد]

ترجمه: خانم الهه صادقی


تنظیم و ارسال مطلب: مسافر جاوید لژیون 18 نمایندگی امام قلی خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .