اساس کنگره بر مبنای آموزش، تغير و قدردانی است

دومین جلسه از دوره دهم جلسات لژیون سردار مسافران نمایندگی گنجعلی‌خان کرمان با استادی راهنما مسافر مرتضی ،نگهبانی پهلوان مسافر حسین و دبیری پهلوان مسافر جابر با دستور جلسه "دخانیات (سیگار،قلیان، ناس، ویپ، پیپ)" در روز سه‌شنبه ۱۳خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت 15:30 برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر،دستور جلسه امروز سیگار ،ویپ ،پیپ ,قلیان, ناس است. من همیشه در لژیون می‌گویم چرا به بعضی‌ها سیگار می‌چسبد و به بعضی‌ها پهلوانی؟

دقیقاً این جمله دارد ربط بین درمان سیگار و لژیون سردار را مشخص می‌کند،اساس کنگره بر مبنای آموزش ،تغییر و قدردانی است یعنی افرادی که آموزش دیده‌اند و تغییر در آنها اتفاق افتاده در نهایت عضوسردار و دنور یا پهلوان می‌شوند و با توجه به چیزی که به دست آورده‌اند قدردانی می‌کنند.

افرادی که به درمان سیگار خود اهمیت نمی‌دهند کسانی هستند که نمی‌خواهند تغییر کنند تا زمانی که تغییر نکنند نمی‌توانند سیگار خود را درمان کنند و قدردان باشند. زمانی فرد می‌تواند درمان را کامل کند که شروع کند تغییر کردن،تفکرکردن وحرکت کند که آن زمان دیگر سیگار آرامش بخش نیست و بخشش حالش را خوب می‌کند. من مرتضی قبلاً دغدغه‌ام این بود که خمارم،نئشه‌ام ولی الان دغدغه ام این است که چه قدمی می‌توانم بردارم تا حال خودم و دیگران خوب شود.

قدردانی در کنگره برای بعضی‌ها دیر اتفاق می‌افتد،من برای کسی که می‌خواهد در کنگره قدردان باشد سه ضلع قرار داده‌ام فهم،اندازه و انجام،همه باید بفهمند که در این بازی نقش خود را انجام بدهند،رهجویی می‌گوید ندارم،من می‌گویم نه اینکه تو نداری تو نفهمیدی.

در کنگره اگر درمان اتفاق می‌افتد همه ما در آن نقش داریم از تازه وارد گرفته تا سفر دومی و راهنما،فقط موضوع فهمیدن است ممکن است مرتضی امروز بفهمد و یا سال دیگر و یا زمانی که برگشت کرد تازه ممکن است بفهمد. من قبلاً می‌گفتم هر کسی اندازه خودش ،ولی الآن فهمیده‌ام هر کسی به اندازه برداشتش،مرتضی آمده درمان شده، زندگی‌اش نجات پیدا کرده ،خانواده‌اش آرامش پیدا کرده است، روی این‌ها نمی‌توان قیمت گذاشت.

درمان اعتیاد در کنگره برای هر فرد ۵۰ میلیون می‌شود. پرداخت بدهی یعنی قدردانی. همیشه ما دستور جلساتی داریم که به ما یادآوری می‌کند،دستور جلسه می‌گوید کمک من به کنگره و کمک کنگره به من چه چیزی را می‌خواهد به من بگوید؟ می‌خواهد به من بفهماند که تو نقش داری اگر می‌توانی کاری انجام بدهید اگر نمی‌توانید به شما فرصت می‌دهیم.

آخر پیام نگهبان می‌گوید به کسانی که رخصت بدهند، یعنی باید به فرد اجازه هم داده شود یعنی بعد از اینکه فهمیدید باید به شما اجازه هم داده شود تا بتوانید چیزی بپردازید.

وقتی به بانک بدهکار هستید زنگ می‌زنند و می‌گویند نمی‌خواهید بدهیتان را بدهید،کنگره زنگ به شما نمی‌زند ،برایتان دستور جلسه می‌گذارد که من مرتضی بفهمم باید یک کاری انجام بدهم.

الگوهایی در کنگره هستند که همیشه به من مرتضی یاد می‌دهند که باید یک قدمی بردارم الگوها چه کسانی هستند؟

کسانی که حال آنها خوب است و یا بد. وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم کسانی که عضو سردار ،دنور و پهلوان شده‌اند حال آنها خوب است و کسانی که برگشت می‌کنند اهمیتی نداده‌اند.

یکی از رهجوهایم به من زنگ زد و گفت حالم خیلی بد است کمکم کن وقتی فکر کردم یادم آمد که تعهد دنوری داده است و به آن عمل نکرده.7

آقای زرکش همیشه می‌گویند که کنگره به پول شما هیچ نیازی ندارد.یکی از رهجوها همیشه به من می‌گوید میخواهم عضو سردار بشوم به او می‌گویم نمی‌توانی چون می‌خواهم به آن فهم برسد و از روی شور نباشد که نگاه به دیگران کند و بخواهد پول بدهد.

وقتی که آن فهم اتفاق بیفتد و آن اندازه مشخص شود تعهدی می‌دهم باید به آن عمل کنم.

پس این خیلی مهم است که اگر من فهمیدم انجام بدهم و نترسم،وقتی انجام دادم برایم اتفاق‌های خوب می‌افتد،من تمام اتفاقات خوبی برایم می‌افتد یاد کنگره می‌افتم که جایی کاشتم که جواب می‌دهد. 

امیدوارم که بتوانیم از این بستر استفاده کنیم و تمام توان خود را بگذاریم و مهمتر از همه اینکه فرصت را از دست ندهیم.

خمر درونی من به این ربط دارد که من بتوانم ببخشم که آن بند را جدا کنم که فقط به خاطر پول حالم خوب نشود وحال خوبم در گرو پول داشتن نباشد. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ:مسافر محمد لژیون اول
عکس،ویرایش و بارگذاری:مرزبان خبری مسافر مجید