سیزدهمین جلسه از دورهی دهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی اردستان با استادی مسافر مهدی و نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه "دخانیات (سیگار، قلیان، ناس، پیپ، ویپ)" سهشنبه ۱۳ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
موضوع جلسه ما دخانیات است. اگر بخواهیم برای درمان اقدام کنیم؛ باید ابتدا مبدأ خود را مشخص کنیم و سپس مقصد و مسیری که ما را به آن مقصد میرساند تا بتوانیم موفق شویم. در مورد خودم یک نگاهی به گذشته میاندازم و مسیری را که با مصرف سیگار طی کردهام را توضیح میدهم تا به اینجا برسم که اکنون فکر درمان سیگارم هستم.
من شاید شش یا هفت ساله، بودم که در خیابان و سر کوچه محلهمان، فردی را میدیدم که سیگار میکشید و با سیگارش ژست میگرفت و کیف میکرد. کنجکاو شدم که چه چیزی در سیگار وجود دارد که او آنقدر به آن اهمیت میدهد؛ این کنجکاوی باعث شد که به سراغ فیلترهای سیگار بروم که پشت مسجد محلهمان بود و آنها را جمعآوری و مصرف کنم. در آن زمان میدانستم که کار اشتباهی میکنم و به همین خاطر، این کار را پنهانی انجام میدادم. 
وقتی به خانه میرفتم؛ دهنم را میشستم تا بوی آن برطرف شود و بعد از مدتی، به اصطلاح تفریحی سیگار میکشیدم و یک سری قوانین را رعایت میکردم؛ هر جا سیگار نمیکشیدم و فقط در جمعهای مشخصی مصرف میکردم؛ حتی از یک مغازه به شکل مخفیانه سیگار میخریدم. در ابتدا مصرفم کم بود و بعد از شش ماه، به تدریج افزایش یافت و به جایی رسیدم که روزانه به سیگار احتیاج داشتم و اگر سیگار نمیکشیدم، بیقرار و عصبی میشدم.
خانواده و اطرافیان کمکم متوجه شدند؛ وقتی مصرف من به حدی رسید که احساس میکردم سیگار تأثیری بر من ندارد؛ تصمیم به ترک گرفتم و اکنون در مرحلهای هستم که سیگار بر احساسات من تأثیر نمیگذارد و باید توجه داشته باشم که دیگر نمیتوانم به آن ادامه دهم و از طرفی هم باید برنامه درمان سیگار را با نیکوتین خوراکی دنبال کنم.
هنگامی که یک نخ سیگار روشن میشود، چهار هزار نوع ماده شیمیایی تولید میکند و 43 نوع سرطان مختلف، مرتبط با سیگار شناخته شده است. از جمله سرطان ریه، سرطان پانکراس و بیماریهایی مانند آسم. من از نزدیک با افراد مبتلا به مشکلات تنفسی آشنا بودهام و میدیدم که چگونه آنها با دستگاههای تنفسی زندگی میکنند. این واقعیت به من نشان میداد که این مشکلات ممکن است برای من هم پیش بیاید.
من همیشه فکر میکردم که مرگ و بیماری برای دیگران است، نه برای من، اما خوشبختانه با این واقعیتها آشنا شدم و در جلسات تأکید دارم که افراد باید سیگار را کنار بگذارند و به سمت مصرف خوراکیها بروند و دلیل این امر این است که سیگار در تضاد با درمان است. مصرف سیگار باعث غلیظ شدن خون و چسبندگی آن میشود، در حالی که خوراکیها این غلظت را کاهش میدهند.
افراد متوجه نمیشوند که مصرف سیگار چه تأثیری بر سلولها و اکسیژنرسانی به بدن دارد. نیکوتین موجود در سیگار میل ترکیبی بیشتری با هموگلوبین دارد و این باعث کاهش اکسیژن در سلولها میشود؛ در نتیجه فرد احساس کسالت و بیحالی میکند. در خاتمه، من از شما سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ: مسافر مجید لژیون پنجم
ویراستاری: مسافر مصطفی لژیون پنجم
عکاس: مسافر ابراهیم لژیون دوم
تنظیم و ارسال: مسافر مجتبی لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
16