دود، پردهای از مه غلیظ که بر ششها مینشیند و نفس را به اسارت میکشاند. نیکوتین، سمّی خفته در دود، با وعدهای خاموش، آرامآرام جان را میبلعد. بوی خاکستر سرد و طعم تلخ دخانیات، قصهای از نابودی تدریجی است. گلبرگهای تنباکو، مورد بوسهای مرگبار، به تکهای خاکستر تبدیل میشوند و روحی که در پی آن میگردد، در تاریکی دود، گم میشود. دخانیات، آینهای از خود تخریبی است که در آن، انسان، خودش را گم میکند، به قیمت لحظاتی گذرا.
باتوجه به دستور جلسه هفتگی که دخانیات (سیگار، قلیان، ناس، پیپ و ویپ) بود گفتوگویی با مسافر نیکوتین شیرین ترتیب دادیم که تقدیم نگاه شما عزیزان میکنیم.
مسافر شیرین با ۵ سال تخریب وارد لژیون ویلیام شدند. آخرین آنتیایکس مصرفی ایشان قلیان بوده که با روش DST و آدامس نیکوتین خوراکی، با کمک و راهنمایی خانم شهره، به مدت ۱۰ ماه و ۲۰ روز سفر کردند و در حال حاضر هم مدت یکسال و ۲ ماه است که با دستان پر مهر استاد امین رها شدهاند.
در سفر نیکوتین بیشترین دغدغه شما چه بود؟
به یاد دارم زمانیکه سفر نیکوتین را شروع کردم، بسیاری از مشکلات من هم شروع شدند و نمیدانستم چگونه از پس آنها بربیایم. شرایط مالیام طوری شده بود که در لژیون سردار شرکت کردم؛ ولی نتوانستم قسط آن را بپردازم. از آنجایی که قدم در مسیر ارزشها گذاشته بودم، حمایت خداوند را حس میکردم و با کمک راهنمای خوبم توانستم سفر نیکوتینم را بهخوبی انجام دهم و به پایان برسانم.
از حسی که هنگام ورود به لژیون ویلیام داشتید کمی بازگو کنید.
آن زمان حس خوبی نداشتم و از نظر روحی بههم ریخته بودم و اضطراب داشتم. با خودم میگفتم من قلیان را مصرف میکنم تا حدودی حالم خوب شود؛ چرا باید اقدام به ترک آن کنم و وقتی به پارک میرفتم عذاب وجدان داشتم. در آنجا خانم شهره را میدیدم که در لژیون نشسته بودند و چند باری خواستم بگویم؛ اما توان نداشتم. با خود میگفتم در چنین جایی هستم؛ اما فکری به حال خودم نمیکنم. همیشه با خودم حرف میزدم و با خودم کلنجار میرفتم؛ چون در کنگره آموزش دیده بودم و میدانستم که مصرف قلیان هم، کاری ضدارزشی است؛ اما من مصرف میکردم؛ چون فکر میکردم که با مصرف قلیان حالم خوب میشود. همانطور که میدانید در سیدیها وکتابها نیز آمده است که نیکوتین هم، مانند سایر مواد مخدر، از سد خونی مغز عبور میکند. مصرف قلیان حس من را آلوده کرده بود و این دانایی را داشتم که کار درستی نیست؛ ولی خجالت میکشیدم که بازگو کنم و به مرحله عملی و کاربردی قدم بگذارم.
زمانیکه مصرفکننده قلیان بودید، مهمترین حسی که با حضور در جمعها با آن روبهرو میشدید چه بود؟
وقتی انسان حال خوشی نداشته باشد، در جمع به فکر راهی است تا بتواند حال خودش را خوب کند. مصرف قلیان؛ غیبت، سرزنش، ناراحتی، ناشکری و ناسپاسی به همراه دارد. همیشه از دست زمین و زمان گله داشتم. من هم، مانند خیلی از انسانها با مشکلات یک مسافر روبهرو بودم، فکر میکردم که اگر قلیان مصرف کنم، از مشکلات و گرفتاریهای من کم میشود.
آیا قبل از حضور در لژیون ویلیام، اقدام به کنار گذاشتن قلیان و ترک آن داشتهاید؟ (چقدر در این زمینه موفق بودید؟)
راستش را بخواهید من فکر میکردم مصرف قلیان من، بهصورت تفریحی است و من خیلی راحت میتوانم آن را کنار بگذارم؛ ولی با گذشت زمان، طوری شده بودم که هر کجا بوی قلیان میآمد، سریع آنجا حاضر میشدم؛ چراکه نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. هیچوقت به فکر این نبودم که قلیان را کنار بگذارم؛ چون فکر میکردم برای چند لحظه حالم خوب است دیگر فکر بعدش را نمیکردم که با خودم چه میکنم.

حستان بعد از رهایی از بند نیکوتین چگونه بود و یک پیام هم برای کسانیکه مصرفکننده قلیان یا سیگار هستند؛ اما از سفر کردن در لژیون ویلیام سر باز میزنند بفرمایید.
این را میدانم که حس و حال خوبی که الان دارم را با دنیا عوض نمیکنم؛ زیرا خیلی بهدنبال این حال خوب بودم و هیچ کجا پیدا نمیکردم. سه سال قبل از اینکه در لژیون ویلیام سفرم را شروع کنم، در کنگره بودم. آموزشهای لازم را دیده بودم و به این پی برده بودم که قلیان کار ضدارزشی است و باید برای خودم فکری کنم و در مسیر درست حرکت کنم. شاکر و سپاسگزار خدای خود هستم که من را در مسیر کنگره۶۰ قرار داد تا بتوانم آموزش بگیرم. من روزهای اول ورود به لژیون ویلیام، طوری بودم که حتی برای معرفی خودم به راهنمای ویلیام خجالت میکشیدم؛ چون به آن آگاهی نرسیده بودم و اعتمادبهنفسم پایین آمده بود. برای اولین بار که خود را بهعنوان مسافر اعلام کردم با گوش خود میشنیدم که میگفتند ایشان مصرفکننده است و دروغ میگوید. در آن لحظه حالم بد میشد؛ اما دوباره به خود میآمدم و با راهنمای ویلیامم که در میان میگذاشتم، خیلی راحت به من میگفتند: «تو باید عبور کنی و بر سختیها غلبه کنی و به فکر خودت باشی.» گشادهرویی که داشتند من را بهسمت صراطمستقیم و ارزشها سوق دادند. من به دنبال حال خوب بودم و در لژیون ویلیام پیدا کردم. به دنبال این بودم که آیا تصمیمی که میگیرم درست است یا نه؟ در حالی که حال خوبی نداشتم؛ اما توانستم با کمک راهنمای خوبم مسیرم را پیدا کنم. اگر کسی در مسیر مصرف قلیان یا سیگار است، میتواند بهراحتی در لژیون ویلیام شرکت کند و به حال خوب برسد. نکتهای که اینجا حائز اهمیت است این است که من بهعنوان مادر، الگوی فرزندانم هستم و باید به فکر خود باشم.
و اما سخن پایانی ...
در آخر از همسفران عزیزی که مصرف قلیان، سیگار یا ویپ دارند که جدیداً هم در بین جوانان رایج شده است و همانطور که آقای مهندس فرمودند ویپ اثر تخریبی بیشتری نسبت به قلیان یا سیگار دارد، خواهشمندم بیشتر هوشیار باشند و همه ما باید در این زمینه پیشگیری کنیم تا در جامعهای که هستیم دچار مشکل نشویم. خداراشکر میکنیم، در جایگاهی قرار داریم که میتوانیم برای حس و حال خودمان تفکر درست داشته باشیم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر و سپاسگزاری میکنم که ما هم در این مکان توانستیم به حال خوش برسیم و قدردان زحمات بیدریغ راهنمای عزیزم هستم که چراغ راه من شدند تا بتوانم به آرامش برسم و روی پای خود بایستم و به خود فکر کنم. خواستهای که دارم این است که در لژیون ویلیام بتوانم شال راهنمایی را دریافت کنم و بتوانم کمک کوچکی به همنوعان خودم بکنم.
با احترام فراوان؛ از شما مسافر شیرین برای وقت، صبر و شکیباییتان در انجام این مصاحبه سپاسگزاریم. نظرات و تجربیات ارزشمندتان برای ما بسیار مفید بود و به ما کمک کرد تا درک بهتری از سفر نیکوتین شما داشته باشیم و اطلاعات بیشتری درباره این موضوع کسب کنیم. امیدواریم که این مصاحبه بتواند به ارتقاء کیفیت سفر عزیزانی که تمایل به انجام این کار را دارند کمک کند. از شما برای این همکاری بینظیر، صمیمانه متشکریم.
مصاحبه: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
طراح سؤالات: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم) و همسفر رها رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
تنظیم و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
165