همهچیز الگو است؛ زیرا انسان موجودی الگوبردار است. از غذا خوردن، صحبت کردن، راه رفتن گرفته تا حتی اندیشه کردن، انسان پیوسته از اطرافیان خود تأثیر میپذیرد و از آنها الگو میگیرد. شاید تنها یک درصد از انسانها متفاوتتر بیندیشند یا باهوشتر باشند؛ اما بیشتر انسانها در مسیر مشابهی حرکت میکنند. همه ما در مقاطعی از زندگی با شرایطی روبهرو شدیم که گویی همه درها بسته است و همهچیز در حال فروپاشی است. این وضعیت مختص یک فرد یا یک گروه نیست بلکه بخشی از ماهیت انسان است.
انسان در رنج آفریده شدهاست، چه بپذیریم و چه نپذیریم. با این حال، این رنج همیشگی نیست؛ زیرا انسان پیوسته در حال تغییر، تحول و رشد است. برخی اندیشمندان میگویند، انسان جهان اصغر است و برخی دیگر میگویند، انسان جهان اکبر است. در ظاهر انسان موجودی کوچک است؛ اما در حقیقت و در دنیای درونی خود، جهانی بزرگ و پهناور را در خود جای داده است. درست مانند درختی که ظاهر او برگ و شاخه، باطن او میوه است. ساختار وجودی انسان با رنج همراه است؛ بنابراین اگر اکنون درگیر سختی هستیم این وضعیت منحصر به ما نیست، همه انسانها تجربهای مشابه دارند. از خود بپرسیم آیا رنج ما بیشتر است یا رنج یک رئیسجمهور یا یک رهبر؟ رنج و درد بخشی از آفرینش انسان است.
همانطورکه مولوی میفرماید:
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید بهسامان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور
مشکلات معلم ما هستند؛ بنابراین باید بپذیریم که همهچیز گذرا است و چرخ روزگار همواره بر یک محور نمیچرخد. هیچ فردی از راز آینده آگاه نیست؛ بنابراین ناامید نباشیم. هر جایگاهی که اکنون در آن قرار داریم یکی از این دو علت را دارد؛ یا در حال پس دادن تقاص اعمال گذشته یا در حال آموختن هستیم؛ حتی در تقاص هم آموزش نهفته است به شرط آنکه آگاه باشیم. گاه انسان از خداوند چیزی میخواهد که به او نمیدهد؛ زیرا مصلحت او نیست و این نیز سبب میشود درسی عمیقتر بگیرد.
هر چیزی بهایی دارد. اگر خواهان رسیدن بههدف، وصال یا موفقیتی هستیم؛ باید بدانیم راه پر از چالش و مسیر دشوار است. مقصد دور است؛ اما پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگر است. استاد میفرماید: «غمگین نباشید و تلاش خود را بیشتر کنید، غم و ناامیدی دردی دوا نمیکند و تنها راهحل برای خروج از بحران کوشش است». تلاش باید هم در بُعد جسمی، هم در بُعد روحی و روانی باشد. بسیاری از اتفاقات شاید از ذهن ما پاک شوند؛ اما اثرات آنها بر وجود ما باقی میماند. ما باید ادامه دهیم تا ظلمت شب را با نور تعقل، اندیشه و تلاش به روشنی روز تبدیل کنیم.
هنگامیکه کاری پیش میآید؛ باید خود را برای سختترین شرایط آماده کرد. اگر خواهان درمان هستیم؛ باید سختی راه را بپذیریم. هیچ رنجی بیثمر نیست. انسانهایی که از خطر میگریزند؛ باید بدانند که خطر همواره در کمین آنها خواهد بود. حیات زمینی انسان به سه مرحله خردسالی، جوانی و میانسالی (مرحله بلوغ و جاافتادگی) تقسیم میشود. در مرحله سوم بسیاری از انسانها حذف میشوند؛ درحالیکه یکی از وظایف این حلقه، تربیت فرزند و انتقال تجربه است. در این مرحله، حفظ تعادل بسیار مهم است.
اگر صبر و بردباری پیشه کنیم حال ما بهبود مییابد. انسان در مسیر تکامل است و هر سختی، درسی است که ما را بهسطحی بالاتر میبرد. صبر و بردباری در اندیشه قابل تحسین است؛ اما برای عمل باید گامهای بلندتری برداشت. زمین، مهد انسان است؛ باید با تلاش، کوشش و اراده مسائل را به سرانجام برسانیم. برخی رنجها بیهوده و حاصل عملکرد اشتباه خود ما هستند. چشم همهچیز را میبیند؛ اما خود را نمیبیند؛ باید به نقطهای برسیم که همه انسانها را دوست داشته باشیم. رنجها، گاه ابزار آموزش هستند. انسان زمانی به آرامش واقعی یا بهشت موعود میرسد که در مسیر درست قرار گیرد.
تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر آذر(لژیون چهارم)
ویراستار و رابط خبری: همسفر آیدا رهجوی راهنما همسفر آذر(لژیون چهارم)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
29