انسان موجودی است که از جسم و روح تشکیل شده و اصولاً الگوپذیر است. اگرچه ظاهراً بخش قابل مشاهده زندگی است؛ اما آنچه حقیقت وجودی ما را میسازد، جنبه روحی و درونی ما است؛ روحی که نیازمند پرورش، تزکیه و درخشش است. هرچه انسان بیشتر تلاش کند، قطعاً آگاهانهتر زیست مینماید و میتواند از وادی سختیها عبور کند و این روح تعالی مییابد و در مسیر نور و حقیقت قرار میگیرد. زندگی دنیوی، مسیر بدون سختی و بدون زحمت نیست. هر هدف و خواستهای، بهایی دارد که باید برای آن پرداخت گردد. انسان اگر بهراستی طالب رشد و تعالی باشد، باید بپذیرد که در مسیر رسیدن ناگزیر است که از موانع، رنجها و چالشها عبور کند.
هیچ راهی نیست که پایان نداشته باشد؛ حتی اگر مسیر، خطرناک و مقصد بسیار دور باشد. اگر ما هدف را گم نکنیم و با ایمان گام برداریم، راه نیز ما را به پایان مسیر خواهد رساند. بسیاری از انسانها از خطر فرار میکنند و همواره از مشکلات میگریزند؛ اما همین ترس، آنها را در چرخهای از رنج و ناکامی نگه میدارد. در حالی که آنان که دل به خطر میزنند و با شجاعت پیش میروند، بر ترس خود غلبه کرده و آن را مغلوب میسازند. رنجهای زندگی، صرفاً بلا و مصیبت نیستند؛ بلکه امکان دارد که تقاص اعمال گذشته یا آموزشی برای ارتقاء در آینده باشد که در هر دو صورت اگر آگاه باشیم رنجها سبب رشد و بالندگی ما خواهند شد.
زندگی انسان در این جهان خاکی، همچون سفری است که با آزمون همراه است. انسان در این امتحان بزرگ باید پاسخگوی اعمال، نیات و رفتارهای خویش باشد و باید بداند که در این مسیر، شکست یا پیروزی دنیوی اصل ماجرا نیست؛ بلکه آنچه اهمیت دارد چگونه زیستن، درست زیستن و درس گرفتن از فراز و نشیبها است. گاهی انسان، رنجهایی را که تجربه کرده از یاد میبرد؛ اما آثار آن رنجها تا پایان عمر با او باقی میماند همچون نقشی که بر سنگ حک شده باشد. همین آثار، انسان را متوجه مسیر میسازد و در صورت پذیرش آگاهانه، او را برای عبور از تاریکی و رسیدن به روشنایی یاری میدهد. اگر انسان تنها به نقد دیگران بپردازد و خود را نبیند، هیچگاه طعم آرامش واقعی را نخواهد چشید.
همانطور که حضرت مسیح میفرماید: «خاری را در چشم دیگران میبینیم؛ اما تیر را در چشم خود نمیبینیم.» این نگاه، انسان را در درد و غفلتی ماندگار فرو میبرد. تنها زمانی میتوانیم دیگران را دوست بداریم و درک کنیم که ابتدا خود را شناخته باشیم و خویشتن خویش را اصلاح کرده باشیم. زندگی انسان از مراحل مختلفی تشکیل شده است که یکی از آن مرحله؛ دوران کودکی است که زمان ناآگاهی و رشد جسمی است. مرحله بعد دوران جوانی که دوره هیجانات، غرور و جهل است. دوران میانسالی زمان پختگی، آموزش و بینش است که اگر انسان در این مرحله نیز خود را پیدا نکند، ممکن است در حلقهای گرفتار شود که به جای کمال، به دنبال مال و مقام برود و از مسیر حقیقت دور بماند.
یکی از مسئولیتهای مهم در این دوران، توجه پدر و مادر به تربیت فرزندان است. فرزندان نیازمند حمایت مالی، عاطفی و تربیتی هستند و این حمایت نباید با افراط یا تفریط همراه باشد؛ بلکه باید در تعادلی هوشمندانه اجرا شود تا فرزند راه صحیح را بیابد و از مسیرهای انحرافی دور بماند. در نهایت باید بدانیم که رنجها، اگر با بینش و آگاهی همراه شوند، مسیر ما را هموارتر میکنند. انسان زمانی به آرامش و رهایی میرسد که دست در دست عقل، اندیشه و عشق به سمت نور حرکت کند. رنجها را باید شناخت و از آنها آموخت و در دل آنها، چراغ هدایت را یافت و آنگاه است که انسان از ظلمت عبور کرده و شعاع نور را در زندگی خویش خواهد دید.
رابط خبری: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون یازدهم)
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون یازدهم)
عکس: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
183