جلسه سیزدهم از دوره شصتوسوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ابنسینا به استادی راهنمای نیکوتین مسافر زهرا، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر عشرت با دستورجلسه « دخانیات (سیگار، قلیان، ناس، پیپ، ویپ) » روز سهشنبه ۱۳ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خدا را شکر میکنم که لایق این جایگاه بودم، توانستم در مسیر کنگره۶۰ تلاش کنم و این جایگاه را تجربه کنم. از نگهبان، گروه مرزبانی، ایجنت و راهنما مسافر سمیرا تشکر میکنم که امروز این جایگاه را به بنده سپردند. در شعبه ابنسینا ۴ نفر راهنمای نیکوتین داریم، بنده، مسافر سمیرا، مسافر مهناز و مسافر فائزه، خدا را شاکر هستم که در کنار این عزیزان مشغول خدمت هستم، هدف یکی میباشد و به این سه راهنمای نیکوتین نیز این هفته را تبریک عرض میکنم، خدا قوت میگویم و برای آنها آرزوی موفقیت دارم.
آقای مهندس سالهای قبل دستورجلسه را سیگار اعلام میکردند، ولی امسال دستورجلسه را دخانیات اعلام کردند که شامل سیگار، قلیان، ویپ، پیپ و سیگارهای الکترونیکی میباشد. همه دخانیات هستند چون یک ریشه دارند آن هم نیکوتین است و نیکوتین را به بدن میرسانند. نیکوتین چیست؟ در قسمت مرکزی مغز، همان نخاع، سیستمایکس فعالیت دارد یعنی تمام اعصاب انسان آنجا فعالیت میکند، یکی از نهرهایی که آنجا جاری است بهنام نیکوتین میباشد و به صورت طبیعی نهر نیکوتین در سیستم عصبی جاری و نشاطآور است، حس خوب به انسان منتقل میکند.
آقای مهندس بیان کردند که از نظر ژنتیکی نیز افرادی هستند که سیستمایکس آنها معیوب است و به آن احتیاج دارند اما یک سری افراد سالم هستند و از سر ناآگاهی این نیکوتین را وارد بدن میکنند، به وسیله سیگار، قلیان. جدیداً برای رهایی از سیگار و قلیان، ویپ را جایگزین کردهاند، به خیال اینکه توتون، خاکستر و آتش ندارد و بخار است، غافل از اینکه آن بخار شامل هزاران نوع سم است، سمهایی دارد مثل توتون قلیان، که اخیراً بیماری آمده به اسم پاپکورنی، بلایی که یک مصرفکننده سیگار در ۲۰ الی ۳۰ سال مبتلا به آن میشود، شخصی که ویپ استفاده میکند؛ در عرض چند ماه به بلای بدتری مبتلا میشود، پس بیرون راهی پیدا نکردهاند که نیکوتین را درمان کنند.
من در مقالهها و سایتهای دیگر میخوانم؛ نیکوتین و مدل ترشح شدن آن را میدانند، ولی راهی برای آن پیدا نمیکنند. ما همیشه میگوییم آقای مهندس تصادفی همه چیز را پیدا کرد؛ ولی این تصادفی نبود و توفیق اجباری بود، آقای مهندس سکته قلبی میکنند و در آن زمان مصرفکننده سیگار بودند که شاید روزی سه بسته سیگار میکشیدند. اسم لژیون ویلیام از آقای ویلیام گرفته شده است، چرا؟ چون آقای ویلیام همیشه با آقای مهندس مبارزه میکردند که سیگار خوب نیست، ولی آقای مهندس میگفتند شما همیشه مضرات سیگار را میگویید، یک بار هم فوایدش را زیر ذرهبین ببرید که شاید فایده هم داشته باشد.
من از این داستان آقای مهندس این را برداشت کردم که حتی ورود به تاریکی هم اجازه میخواهد، شخصی که روش DST را اختراع کرده است، اجازه نداشته که پای خود را فراتر بگذارد که از مضرات سیگار بگوید، من که مصرفکننده قلیان و سیگار بودم به من اجازه ورود به تاریکی داده شده است، راهنما همسفر طاهره فرمودند که برای عزیزانشان قلیان را برای یکی از عزیزانش بار میکرده است، حتی فوت میکرده ،سر درد میگرفته اما قلیان را مصرف نمیکرده است، همسفر طاهره اجازه ورود به تاریکی را نداشتهاند و اینجا است که عینک قضاوت برداشته میشود که هر کسی در هر تاریکی باشد، یک بخش آن خودش است و بخش دیگر فرمان الهی است؛ پس منِ مصرفکننده قلیان، سیگار یا هر چیز دیگری، حالا که آگاه شدهام باید اقدام کنم.
وادی هشتم میگوید؛ باید اول از خودت جبران خسارت کنی، حالا چگونه باید از خودم جبران خسارت کنم؟ وقتی میدانم به نهر نیکوتین خودم تخریب وارد کردهام از طریق استفاده سیگار و .... باید آن نهر را با یک متد زیبا، ذرهذره بنا بر استفادهای که داشتهایم و تخریبی که زدهایم بسازیم. من همیشه میگویم؛ این یک تزکیه و پالایش و همان سفر نیکوتین است، یعنی من نهر نیکوتینی را که تخریب کردهام با آگاهی، نهر را جاری میکنم و تبدیل به یک انسان متعادل میشوم. بارها گفتهام، من به خاطر پسرم قسم خورده بودم که قلیان نکشم، به همین دلیل هر جا دورهمی بود من سیگار میکشیدم و به خودم آفرین میگفتم که روی قسم خود پایبند ماندهام، من همان کار را انجام میدادم؛ چون بدن من نیکوتین نیاز داشت، باید از خودم رفع خسارت میکردم وگرنه در کنگره نمیتوانستم قدم دیگری بردارم.
خدا را شکر دستم را در دستان گرم راهنما مسافر سمیرا گذاشتم، من را پذیرا شدند گ، به من کمک کردند و به من ثابت کردند که بیمار هستم. حالا که رها شدهام، متوجه میشوم که چه حس و حالی داشتم و الان چه حالی دارم، آن دوران که درگیر بودم، همیشه در جنگ درون بودم که به من این وصلهها نمیچسبد ولی چسبید و خدا را شکر فرمان خروج از تاریکی هم رسید، و الان خیلی این شال سورمهای را دوست دارم. اوایل به راهنمای خود میگفتم فقط شال نارنجی، من با شال سورمهای تابلو میشوم و دوست ندارم، ولی الان خیلی افتخار میکنم و بسیار زیاد جایگاه و شالم را دوست دارم، از خدا میخواهم کمکم کنن که بتوانم انسانهایی مثل خودم را از تاریکی خارج کنم.
در ادامه رهایی ۴۰ سیدی همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر نورا


مرزبانان کشیک: همسفر پریسا، مسافر قادر
تایپیست: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون ششم)
عکاس: همسفر ملیکا رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
79