امروز قسمت شد درخدمت یکی از مسافران و خدمت گزاران کنگره شصت باشیم ،موسی ،مسافری که در کنگره سفر کرد ، به خوبی به رهایی رسید ، خدمت کرد و به رشد رسید ، از سیاهی ها عبور کرد و در پرتو کنگره مسیر آموزش ، خدمت و رشد را همچنان ادامه میدهد ، موسی چندین سال از اعضای فعال لژیون سردار بوده ، پیش از این به جایگاه دنور رسیده و به تازگی یک زمین سه هزار متری را در اردبیل به کنگره شصت اعطا نموده است ، به همین بهانه گفتگویی صمیمانه با او ترتیب دادیم ، امیدواریم که برای خوانندگان مفید و آموزنده باشد .
سلام دوستان موسی هستم مسافر ،آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک ،ده ماه و بیست و دو روز سفر کردم به روش دی اس تی با داروی شربت او تی ،راهنما اقا مجتبی رشته ورزشی تنیس روی میز ،رهایی هشت سال و بیست روز ،در ادامه سفر سیگار داشتم ،ده ماه و بیست روز سفر کردم به روش دی اس تی با آدامس نیکوتین خوراکی ،راهنما آقای مجتبی خدا کرمی ،رهایی هفت سال و ده ماه و بیست روز
سوال :آقا موسی داستان آشنایی با کنگره و سفر خودتان را بیشتر برای دوستان توضیح بدید؟؟
من پیام کنگره را از طریق یک همسایه و دوست دریافت کردم ،ایشون در او تی خدمت میکرد ،یک سال پیام کنگره را به من می داد اما من به خاطر منیتی که داشتم نمی شنیدم و می گفتم هر چه شما در سی دی ها گوش می کنید من بلدم ،ولی بالاخره این پیام تاثیر خود را گذاشت و من به کنگره آمدم ،یک دستی و یک پارچگی که من در بدو ورود در کنگره دیدم مرا بسیار جذب کرد ،به نوعی من عاشق این نظم و ادب و ساختار زیبای کنگره شدم ،من با کوله باری از مشکلات و گرفتاری وارد کنگره شدم ،مشکلات متعدد جسمی مالی و خانوادگی در سر راه من در زمان سفر قرار گرفت اما هیچ کدام باعث نشد من دست از سفر کردن بکشم و بر عکس من سفر خودم را بسیار جدی گرفتم ، همیشه راس ساعت چهار اینجا بودم خدمت گزار بودم ،مشارکت می کردم و این شد که به رهایی رسیدم .
سوال :با توجه به مشکلاتی که فرمودید ، چه اتفاقی افتاد که در ادامه خدمت وارد لژیون سردار شدید ، فعالیت کردید و حتی یک زمین وقف کنگره کردید ، ؟؟چطور می شود اینقدر راحت از مال و پول گذشت کرد ؟؟
من بعد از این که به سفر دوم رسیدم قصد ماندن در کنگره را نداشتم ، با خودم گفتم رها شدم میروم دنبال کار خودم ، ولی با توجه به این که همسفرم با من به کنگره می آمد و خدمت گزار بود ، چون با هم می آمدیم و شنیده بودم بعد از رهایی باید یک سال بمانی ، صبر کردم و خدمت کردم ، درآن زمان لژیون مالی بود و لژیون سردار نبود و من قبل از کنگره هم کار خیر و بخشش می کردم اما الان که با دقت نگاه می کنم یا برای چشم و هم چشمی این کار را می کردم یا برای این که دیده شوم و پیش خانواده و دوستان اعتباری کسب کنم ، خلاصه یک دلیل غیر الهی داشت این خدمت ها ، اما وقتی کم کم با جهان بینی کنگره آشنا شدم فهمیدم هدف از بخشش و گذشت چیز دیگری است و من راه را اشتباه رفته بودم ، اما با گرفتن آموزش کم کم مسیر روشن شد و من درست بخشیدن را هم یاد گرفتم، من باور دارم که اگر در راه مستقیم باشی به مرور مشکلات حل می شود و زندگی رو به راه می شود ، یادم می آید اولین بار که در لژیون سرار شرکت کردم خیلی به سختی توانستم شش میلیون را بدهم ،سال بعد همسفرم را هم به لژیون سردار آوردم ، سال بعد دخترم ، و پسرم را در لژیون ثبت نام کردم ،حتی مرحوم پدرم را هم در لژیون سردار ثبت نام کردم و دیدم چقدر این خدمت مالی بازده دارد و خود به خود آن آرامشی را که به دنبالش بودم در زندگی من جاری شد و این نعمت را با هیچ پولی نمی توان خرید یا عوض کرد ، اما در مورد زمینی که به کنگره اعطا کرده ام سه هزار متر زمین است در اردبیل ، این زمین از پدرم به ارث رسیده بود و در اردبیل هم یک لژیون کوچک بود که زمین نداشتند ، اما قبل از این من دنور شده بودم و خیلی دلم میخواست پهلوان بشوم ، اما به خاطر شرایط اقتصادی نشد در همین اوضاع او احوال به ذهنم رسید که زمین را وقف کنگره کنم ،ان شاالله که در آنجا هم یک شعبه احداث شود وباعث رهایی آنهایی شود که خواستار رهایی هستند ،این زمین را من به نام پدرم به کنگره اعطا کردم من فکر میکنم اصل قضیه این است که باید قدرت بخشش داشته باشی، وقتی به این توان برسی خداوند چندین برابر به شما خواهد بخشید ، امیدوارم که توانسته باشم مطالب مفیدی را بیان کنم.

تنظیم و تایپ : مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده : مسافر محسن لژیون شانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
137