در کنگره بعضی تئوریها را بیان میکنیم مثل قدیم برای اتم و الکترون یک تئوری داده بودند که هسته دارد و پروتون و الکترون دور آن میچرخند و لایههای متعدد دارد و بعد چون قابل دیدن نبود به صورت فرضی ارائه شد. بعضی چیزهایی که ما در کنگره راجع به آنها صحبت میکنیم همه را از مقاله و خواندن کتاب بهدست نیاوردهایم، یک فرضیهای به نام قلعه عقل داشتیم که آقای امین راجع به آن خیلی صحبت کردند. قلعهای است که عقل در آن قرار دارد و حاکم و نگهبانانی دارد، نگهبانان ممانعت میکنند. هر کسی بخواهد وارد آن قلعه شود باید از یک سدهایی عبور کند و بررسی شود که هر اراذل و اوباشی نتواند وارد قلعه شود اگر وارد شود قلعه ممکن است سقوط کند، چنین فرضیهای را برای قلعه عقل داشتیم، اینها را میگویم که بعد سد خونی مغز را مطرح کنم، ببینید چقدر اینها درست و بهجا بوده است. یک دلیل هم در رابطه با متد DST و اعتیاد مطرح کردیم و گفتیم؛ اعتیاد جایگزینی است، جایگزینی مواد مخدر بیرونی به جای مواد مخدر درونی که در مغز تولید میشود. کوچکترین جزء هر جسم سلول است؛ سلول مثل یک شهری است. شما شهر تهران را در نظر بگیرید آدمها در شهر چه میکنند؟ بعضیها کفاشی و بعضیها لولهکشی میکنند، کارمندهای اداری در صنفهای مختلف کار میکنند. اگر جسم را هم یک شهر در نظر بگیریم، سلولها مثل همین قسمتها هستند، برای خودشان تشکیلاتی دارند، حتی در خودشان نیروگاه دارند، یک واحد فعال، هوشمند و هوشیار هستند و احتیاج به انرژی دارند چون کار میکنند؛ سوخت، غذا و انرژی از طریق خون به آنها میرسد؛ خون وقتی که از قلب حرکت میکند با دو شریان قوی و نیرومند خود را به تمام نقاط بدن میرساند، وقتی که میخواهد توزیع شود و خود را به سلولها برساند کوچکتر میشود که در آخر رگها تبدیل به مویرگهای کوچک و ریزریز میشود؛ یعنی خونی که به مغز میرود اینطور نیست که مثل یک شلنگ به مغز برود و از آنجا مثل یک آبشار خون به مغز بریزد، در بدن اینطور نیست؛ چون همه جا خون در بدن بسته است و در رگها به رگهای کوچکتر میرسد بعد به مویرگهای خیلی نازک و ریز از آنجا وارد سلولها میشود این خون پاک و زلال وارد سلولها میشود.
گاهی ناگهان فاضلاب وارد نهرهای زلال شهر میشود، وقتی فاضلاب وارد نهر آب شد در آب آلودگی ایجاد میکند. همانطور که خون غذا را به سلولها میرساند مقداری باکتری و ویروس و ... هم از یک طریقی وارد جریان خون میشوند و سلولها هم از آن خون آلوده استفاده میکنند و مریض میشوند تا جایی که این خون به سلولهای پا، چشم و دندان میرسد و ایجاد مشکل میکند؛ مثلاً وارد گوش میشود و گوش را مختل میکند؛ وقتی وارد بدن میشود بدن یک سیستم ایمنی دارد یعنی وقتی میکروب یا فاضلاب وارد نهرها شد سیستم ایمنی حمله میکند و این ویروس را از بین میبرد. وقتی میکروب وارد سلول شد سعی میکند میکروب را از داخل خودش بیرون بیندازد؛ ولی خود سلول هم آلوده شده است. سلول به سیستم ایمنی بدن میگوید؛ من آلوده شدهام و خودکشی میکنم، من را نابود کن که بقیه آلوده نشوند، آنجا سلول منهدم میشود و باز سیستم بدن شروع به ساختن یک سلول دیگر و جایگزین کردن میکند، در سیستم بدن سلولها به سهولت ساخته میشوند؛ ولی قضیه مغز فرق میکند مثل قلعه عقل است. مغز اهمیت خاصی دارد، در مرحله اول سلولهای مغز ساخته نمیشوند ممکن است در شرایطی سخت و به ندرت ساخته شوند. چقدر در مغز سلول داریم؟ گویا صد میلیارد سلول داریم؛ سلولهای مغز دو قسمت هستند، یک قسمت نورونها هستند؛ نورونها اطلاعات را میگیرند و منتقل میکنند، مرکز انتقال سلولهای عصبی هستند و کارشان مدیریت است. یکسری سلول هم به اسم گالیا داریم، سلولهای گالیا کار خدمه را ساپورت میکنند و کمکهای دیگر انجام میدهند، سلولهای گالیا انتقال اطلاعات را انجام نمیدهند. نورونها ده برابر گالیا بزرگتر هستند، نورون و گالیا به نسبت مساوی مغز را اشغال کردهاند، پنجاه درصد نورونها و پنجاه درصد گالیا. گاهی میخواهید چیز سنگین بلند کنید کمر شما یکدفعه درد میگیرد، بدن عضلات را آماده کرده است جسم سنگین بردارد یا جسم سبک میخواستید بردارید سنگین بوده و اینها همه باید انجام بگیرد. حالا اگر میکروبها وارد بدن شوند سیستم دفاعی کار میکند؛ ولی اگر وارد مغز شوند چه میشود؟ اگر میکروبها یا ویروسها و یا باکتریها وارد مغز بشوند چه اتفاقی رخ میدهد؟ دندان میتواند آبسه کند؛ ولی مغز که نمیتواند آبسه کند؛ اگر دندان آبسه کند یا خراب شده باشد دندان را میکشند؛ ولی اگر یک قسمت مغز آبسه کند آن قسمت از کار بیفتد چشمانت نمیبیند، نمیتوانی راه بروی، گوشها نمیشنود و هیچکار نمیتوانید انجام بدهید؛ مثل همان قلعه عقل است، اراذل و اوباش نباید وارد قلعه شوند اگر وارد شوند کنترل آن کار بسیار سخت و مشکلی است و مقر فرماندهی ریزش میکند.
نباید در قسمت مغز ویروسها و میکروبها بیایند کاملاً باید حفاظت شود. اینجا چه اتفاقی میافتد؟ در سیستم طبیعی سدی است که به آن سد خونی میگویند؛ یعنی خونی که میخواهد وارد قسمت مغز شود باید از سد خونی عبور کند، سد خونی چه میکند؟ مطالبی که میخوانم از کتاب فیزیولوژی اعصاب و غدد است. اغلب داروهای تجویز شده از سوی پزشکان امکان ورود به مغز را ندارند اکثر داروهایی که استفاده میکنیم وارد مغز نمیتوانند بشوند؛ مثلاً پنیسیلین نمیتواند وارد مغز شود. سد خونی خیلی قشنگ کار میکند این مبحث را برای ما روشن میکند که اعتیاد چگونه اتفاق میافتد. داروهای شیمی درمانی وارد بدن میشوند؛ ولی در مغز نمیتوانند بروند، اگر دوپامین میتوانست به مغز راه پیدا کند از آن میتوانست برای درمان بیماری پارکینسون استفاده کند. البته دوپامین وارد مغز میشود؛ ولی با یکسری کارها میتوانیم آن را بالا ببریم. سد خونی مغز از ورود مواد شیمیایی به داخل مغز جلوگیری میکند و اگر این جلوگیری نبود ما چغندر هم میخوردیم معتاد به چغندر میشدیم. چه نیازی است که مغز این سد خونی را داشته باشد؟ ویروس و سایر مواد زیانآور هر از گاهی وارد بدن میشوند با ورود این ویروسها به بدن سلولهای دستگاه ایمنی فعال میشوند و تا جایی که بتوانند آنها را پیدا میکنند و از راه غشا به خارج از سلول میفرستند، وقتی دستگاه ایمنی به ویروس حمله کرد خود سلول را هم از بین میبرد. در واقع سلولی که غشاء آن به ویروس آلوده شده است دست به خودکشی میزند، گویی به دستگاه ایمنی میگوید، ببین من آلوده شدم، من را نابود کن و دیگران را نجات بده، اگر سلول آلوده، سلول خون یا پوست باشد این عمل به راحتی انجام میشود و بدن جایگزین آن سلول را میسازد؛ اما در مغز مهرهداران جایگزین سلولهای آسیبدیده به سادگی انجام نمیشود، تنها بخشهای اندکی از مغز مهرهداران بالغ قادر به ساخت نورونهای جدید هستند، بدن برای کاهش خطر آلوده شدن، جداری در سراسر رگهای خونی مغز میسازد تا از ورود ویروسها، باکتریها و سایر مواد شیمیایی زیانآور به مغز جلوگیری کند، بنابراین آن جایی که رگها میآیند کوچک و کوچکتر میشوند، یک سدی را درست میکنند، آنها از ورود میکروبها، باکتریها و ویروسها جلوگیری میکنند.
ممکن است سؤال کنید اگر ویروسی به مغز راه پیدا کند چه اتفاقی میافتد؟ در واقع با همه اینها برخی از ویروسها از سدخونی مغز عبور میکنند، مغز نمیتواند ویروس یا سلولهای عامل آنها را از بین ببرد، حداکثر کار مغز این است که یا پی در پی به آنها حمله کند یا جلوی تکثیرشان را بگیرد، با این حساب ویروسی که وارد دستگاه عصبی میشود تا پایان عمر در بدن باقی خواهد ماند؛ مثلاً ویروس تبخال، عامل بیماریهای آبلهمرغان، زونا و تبخال دستگاه تناسلی در سلولهای بدن و همینطور در نخاع فرد مبتلا پراکنده میشود، دستگاه ایمنی بدن در خارج از دستگاه عصبی به هر طریقی که شده با ویروس تبخال مقابله میکند؛ اما ذرات ویروس بهطور نهفته در نخاع باقی میماند و سالها بعد بار دیگر فرد را مبتلا میکند. سد خونی مغز چگونه کار میکند؟ وجود سد خونی مغزی به نحوه آرایش سلولهای سازنده، دیواره درونی مویرگها بستگی دارد. وقتی مویرگ شد آنجا باید از داخل این مویرگها یکسری اطلاعات یا مواد به بدن برسد، این جداره داخل مویرگها یک غشا و پوستی دارد و یک درزهایی بین آنها است که مواد غذایی، مواد قندی، سمی، میکروب و ویروس همه از بین آنها میتوانند عبور کنند و به بیرون بروند؛ اما در قسمت مغز اینها چسبیده به هم هستند، فقط آن چیزهای خیلی ریز و کوچک میتوانند عبور کنند. در واقع این سلولها در دیواره مویرگهای بیشتر قسمتهای بدن به چشم میخورند؛ اما به گونهای از هم فاصله دارند که مولکولهای درشت میتوانند از لابهلای آنها عبور کنند، این سلولها در دیواره مویرگهای مغزی چنان بههم فشردهاند که تقریباً هیچ مولکولی نمیتواند از میان آن بگذرد.
حال مولکولهایی هستند که میتوانند از سد خونی مغزی به صورت غیر فعال یعنی به راحتی عبور کنند که دو نوع هستند، بدون اینکه انرژی مصرف کنند میتوانند عبور کنند؛ یکی مولکولهای کوچک ناقطبی؛ یعنی مولکولهایی که خیلی کوچک و ریز باشند؛ مثل اکسیژن یا دیاکسیدکربن و دیگری مولکولهای قابل حل در چربی دیواره مویرگها برای مثال عمده داروهای روانگردان به دلیل قابلیت حل در چربی میتوانند وارد مغز شوند، وقتی وارد مغز شدند سیستم شیمیایی مغز را تغییر میدهند. بیشتر داروهای روانگردان به دلیل قابلیت حل در چربی میتوانند وارد مغز شوند درست همانند اتفاقی که برای مواد مخدر مثل هروئین، نیکوتین یا ماده مؤثری که در ماریجوانا و حشیش است رخ میدهد و وارد مغز میشود و از آنجایی که قابلیت حل در چربی هروئین زیاد است بیش از مواد مخدر دیگر بر مغز اثر میگذارد، وارد مغز میشود و مکانیزم مغز را تحت تأثیر قرار میدهد و بعد به مرور زمان تریاک، هروئین، حشیش و الکل را مصرف میکنیم و خیلی چیزهای دیگر و اینها وارد جریان خون میشوند و در قسمت مویرگهای مغز میروند و از سد مغزی عبور میکنند، وارد قسمت خود مغز میشوند آنجا در مغز اثرات خودشان را میگذارند و بعد جانشین میشوند و عمل جایگزینی انجام میگیرد، به همین دلیل وقتی که فرد مواد مخدر را مصرف کرد این مواد در ظرف ۵ یا ۶ ساعت داخل خون است و مرتب از سد خونی عبور میکنند و در مغز آن را تحت تأثیر قرار میدهد بعد از ۶ یا ۷ ساعت شخص مصرفکننده دیگر موادش تمام شده و این مواد به مغز نمیرسد، جای سروتونین و انکفالین را پر کرده و مغز نمیتواند کار خودش را انجام دهد و به صورت علائم مختلف در صور پنهان و آشکار خودش را نشان میدهد.
قابلیت حل در چربی متامفتامین و شیشه خیلی بالاتر از هروئین است وارد مغز میشود و اثر شگرف را در مغز میگذارد و آن را از کنترل خارج میکند. ممکن است سؤال کنید، اگر سد خونی مغزی اینقدر مفید است چرا سدهای مشابهی در پیرامون اندامهای دیگر وجود ندارد؟ این سد علاوه بر ویروسها از ورود سایر مواد مفید نیز جلوگیری به عمل میآورد به همین دلیل مغز برای دسترسی به مواد مفید و مغذی از یک مکانیزم انتقال فعال که با صرف انرژی مواد را به داخل خود پمپاژ میکند، استفاده مینماید. این سد ممکن است همه جا باشد؛ ولی آن سدها در بعضی قسمتها باید مواد را به بدن برساند نمیشود بگوییم کسی نیاید یک عدهای میآیند مزاحم هستند و یک عدهای میآیند کار میکنند، درِ خانه که نمیشود همیشه قفل باشد بچهها میآیند، مادر و برادر میآیند، بعد ممکن است سارق هم بیاید، نمیشود درِ خانه را همیشه ببندیم که هیچکس نیاید. میگوید چرا در سایر اندامها نباشد؟ بهخاطر اینکه باید انواع مواد به سلولها برسد؛ اما اینجا در قسمت مغز یک سیستم فعال دارد که مثل یک پمپ میماند این حالت طبیعی است؛ اما برای جذب و دفع بعضی مواد دیگر یک سیستم فعال دارد مثل پمپ عمل میکند که باعث این قضیه میشود. گلوکز، سوخت اصلی مغز و واحدهای دیگر و برخی هورمونها و ویتامینها از مواد شناخته شدهای هستند که از طریق انتقال فعال به مغز راه مییابند. مغز برای خارج کردن برخی مواد شیمیایی و ریختن آنها در خون از یک دستگاه انتقال فعال مشابه بهره میگیرد و همینطور مغز وقتی سوخت و ساز کرد و تمام شد باید ضایعات را بیرون بریزد که از مکانیزمی استفاده میکند؛ یعنی خود سیستم مغز برای جذب مواد لازم مثل ویتامینها که بزرگ و قویتر هستند، یک مکانیزم خاصی دارد، اینها را شناسایی میکند پمپاژ میکند و بعد اجازه ورود و خروج میدهد. یکی از مسائل دیگری که اجازه نمیدهد هر مادهای وارد مغز شود به دلیل اینکه در سیستم مغز همه مواد، شیمیایی است وگرنه اگر این قضیه باز شد؛؟چون دارد شیمیایی انجام میدهد باید یک محدوده خاصی باشد که هر مادهای نیاید وارد این سیستم شود، وگرنه اگر آن سیستم باز بود از ایمنی و میکروبهایش که بگذریم اگر چغندر میخوردیم وارد نروترانسمیترها میشد جوری نشئه میشدیم، اگر گندم میخوردیم یک نوع اثر میگذاشت، هر مادهای میخوردیم یک اثر متفاوتی داشت. این سیستم طوری طراحی شده که هر چیزی وارد این سیستم نشود و قسمت شیمیایی را بههم نریزد.
نگارش: همسفر اشرف و همسفر فاطمه رهجویان راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
گردآوری: رابط خبری همسفر اشرف رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
ویراستاری: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
94