در کنگره۶۰، درمان نیکوتین یک نقطه عطف در زندگی است؛ سفری است از وادی وابستگی به سمت رهایی، سفری از دنیای پر از دود و تاریکی به سوی سپیدهدمی روشن و سرشار از عطر نفسهای تازه
در این گفتوگو، همسفر ریحانه از تجربهاش در مسیر درمان نیکوتین میگوید؛ سفری که با گذر از ترسها، خواست قلبی، آموزشهای جهانبینی و همراهی مسافرش و یک راهنما آغاز شد و توانست از دل سنگها عبور کند و به دریا برسد.
اگر هنوز در آغاز راه هستید، اگر تردید دارید یا با ترسهایی پنهان دستوپنجه نرم میکنید، شاید این تجربه بتواند چراغی باشد برای مسیر شما.
شما را با اشتیاق دعوت میکنیم به خواندن گفتوگو
آنتیایکس مصرفی همسفر ریحانه مسافر نیکوتین، سیگار و قلیان بود. به مدت ۱۰ ماه و نیم به روش DST و با داروی نیکوتین خوراکی با راهنمایی خانم اکرم سفر کردند. هماکنون با دستان پرتوان آقای مهندس، ۳ سال و ۱۱ ماه است که آزاد و رها هستند. ورزش ایشان در کنگره، ایروبیک است.
با توجه به آموزههای کنگره60، نیکوتین چه نقش مخربی در ایجاد اختلال بر عملکرد طبیعی بدن دارد؟
وقتی وارد کنگره میشویم، با درمانی روبهرو هستیم که سه ضلع مثلث جسم، روان و جهانبینی را دربرمیگیرد. در واقع تخریب در هر سه ضلع اتفاق افتاده است. فرقی نمیکند شخص مصرفکننده سیگار باشد یا قلیان، زمانی که نیکوتین وارد مغز میشود، از سد خونی مغز عبور میکند و سیستم بیوشیمی دچار تغییر میشود. در نتیجه نیکوتین، جایگزین مواد مخدر طبیعی بدن میشود. این جایگزینی باعث میشود هورمونهایی که در خواب، شادی و حتی غم نقش دارند، دیگر ترشح نشوند. در نتیجه، خلقوخوی فرد تغییر میکند. ما با خلق و خویی از فرد روبهرو میشویم که ریشه در جسم دارد. یعنی فرد مصرفکننده شرطی میشود؛ تا سیگارش را مصرف نکند، قادر نیست هورمونهای مورد نیاز را ترشح کند و بتواند با جهان پیرامون خود در تعامل باشد و حتی بتواند صحبت کند. در بخش روان نیز شدت آسیب بسیار بالاست و اینجاست که ما نیازمند آموزشهای جهانبینی هستیم که در کنگره60 ارائه میشود. پس مصرف نیکوتین، هر سه ضلع جسم، روان و جهانبینی را بهشدت دچار تخریب میکند.
با توجه به اینکه در نمایندگی قم، تعداد همسفرانی که سفر ویلیام را آغاز کردهاند هنوز زیاد نیست، به نظر شما چگونه میتوانیم همسفران را به انجام این سفر تشویق کنیم؟ آنهایی که تجربه موفق درمان سیگار دارند، یا راهنمایان، چه نقشی میتوانند در ایجاد اشتیاق و انتقال تجربه ایفا کنند؟
سؤال بسیار خوبی است. منِ همسفر، با توجه به تخریبهایی که در طول زندگیام در کنار یک مصرفکننده تجربه کردهام، نسبت به ورود به لژیون ویلیام و درمان نیکوتین به شدت مقاومت میکردم. حتی خودم را مصرفکننده نیکوتین نمیدانستم. حالا همسفری که در سفر اول است یا اینکه مسافرش با وجود تخریب زیاد هنوز وارد کنگره نشده یا در مسیر درمان قرار نگرفته، ما چگونه میتوانیم او را تشویق کنیم که حرکت کند و با ضد ارزشهایش روبهرو شود؟ کنگره، در زمینه جهانبینی، آموزشهای عمیقی دارد. علم و دانش آن بینظیر و قوی است. با نوشتن سیدیها و شرکت در جلسات، جهانبینی همسفر روزبهروز تغییر میکند. بهنظر من، راهنمایان و لژیون همسفران نقش بسیار مؤثری دارند. مخصوصاً که در لیست چهل سیدی، دو سیدی «سیگار و جایگزینی» و سیدی «جسم» هست که مربوط به سیدیهای درمان نیکوتین است. این سیدیها باید به خوبی آموزش داده بشوند؛ راهنما میتواند به طور غیرمستقیم و قرار دادن همسفر مصرفکننده نیکوتین در جایگاه استادی این دو سیدی را آموزش دهد و به همراه آموزش جهانبینی. در این صورت آرام آرام میتواند در ذهن فرد مصرفکننده نقطه تفکر را ایجاد کند.
در طول سفر نیکوتین، آیا با افکار و القائات منفی مواجه شدهاید؟ افکاری که میخواستند شما را از مسیر خارج کنند یا باعث ناامیدیتان شوند؟ این نیروهای منفی چه موانعی ایجاد کردند و چگونه از آن عبور کردید؟
بله، ما میدانیم که هم در صور ظاهر و هم در صور پنهان، نیروهای منفی و اشخاص منفی وجود دارند. در صور ظاهر، گاهی با قضاوتهایی روبهرو میشویم که احساس میکنیم در کنگره صورت میگیرد. اما یاد گرفتهایم تنها جایی که قضاوت نمیشویم نه با چشم و نه با ذهن، کنگره60 است؛ زیرا همه آموزش گرفتهاند و همه با نیت درمان اعتیاد وارد کنگره60 شدهایم. وقتی هدفها و خواست مشترک است، قضاوتی صورت نمیگیرد. اما ممکن است مصرفکننده سیگار و قلیان از قضاوت بترسد و مصرف خودش را پنهان کند، مخصوصاً بین همسفران ممکن است نگران باشد که مسافرش ناراحت شود یا هملژیونی مسافرش متوجه این موضوع شود. اما باید بدانیم که میتوان سفر را آغاز کرد و نترسید. باید با ترسها روبهرو شویم. برخی ترسها نگهدارندهاند و برخی بازدارنده. مهم است که ترسهایمان را بشناسیم. من هم با چنین افکار و القائاتی مواجه شدم، اما چون خواست درمان داشتم و هدف مشخصی برای خودم تعیین کرده بودم به هیچ عنوان اجازه ندادم ذهنم درگیر نیروهای منفی شود و هیچ جنگی هم نکردم. طبق فرمایش آقای مهندس، ما با نیروهای منفی جنگ نرم داریم. سعی کردم با آموزشهای کنگره از ترسهایم عبور کنم. چون خواستی قوی داشتم. میخواستم مانند رودخانهای باشم که از دل سنگها، درختها و بیشهها عبور میکند تا به هدفم که دریا بود برسم و آن رهایی از مصرف سیگار و قلیان بود که برای من بسیار مهم بود.
همسفری که سفر نیکوتین خود را با موفقیت پشت سر گذاشته است، چگونه میتواند با رفتار، گفتار و تجربه خود، سایر همسفرانی را که هنوز برای آغاز این مسیر مردد هستند، تشویق و ترغیب به سفر کند؟
من که سفر کردهام و رها شدهام، میتوانم تغییراتم را در شعبه نشان دهم. میتوانم اعلام سفر کنم، در مورد دستور جلسات هفتگی مشارکت کنم و در آخر آن را به درمان نیکوتین خودم ربط بدهم؛ من همیشه این کار را انجام میدهم تا شخص تازه وارد و شخص سفر اول که دچار این تخریب شده اما تصمیم ندارد سفر کند، بتوانم این خواست را در او ایجاد کنم. بتوانم با خندههایم و انرژی خوب و حقیقی، نه کاذب، اثر بگذارم. این حقیقت است؛ من قبلاً این خلقوخو را نداشتم. همیشه در خودم بودم. در زمان مصرف سیگار، استرس و اضطراب همراه من بود. همیشه به دنبال جای خلوتی بودم که سیگار بکشیم. اما وقتی که رها شدم، آن آرامش را دارم. حس میکنم دیگر بوی خوبی میدهم. حس میکنم صحبتهای من پر از انرژی است. اکنون که من درمان و رها شدهام، میتوانم با ظاهرم، با عملکرد خودم و آن انرژی که از خودم نشان میدهم همسفران مصرفکننده را ترغیب کنم تا کنجکاو و تشنه شوند که ببینند چرا ریحانه حالش خوب است؟ مسافر من هم درمان شده است، پس چرا حال من خوب نیست؟ بفهمد و گرهاش را پیدا کند. مطمئناً این گره برمیگردد به مصرف نیکوتین که سبب تغییر در هورمونهای زنانه من شده است. زمانی که من بدانم با سفر نیکوتین میتوانم هورمونهای بدنم و مخدرهای طبیعی بدنم را فعال کنم و خمر دائمی و آن شادابی همیشگی را داشته باشم صددرصد حرکت میکنم و به عنوان یک همسفر سفر میکنم و درمان میشوم .
آیا آغاز سفر درمان نیکوتین توسط همسفر میتواند بر کیفیت و روند درمان مسافر نیز تأثیرگذار باشد؟
در کنگره میگوییم که همسفر بال پرواز مسافر است. بال پرواز یعنی چه؟ یعنی یک بال قوی. از در کنگره که وارد میشوم، به من جایگاه همسفری داده میشود، یک جایگاه محکم. سه ماه از سفر مسافر من گذشته بود که، خودم را دیدم. ندای درونی به من میگفت: پس تو چی؟ تو که هنوز آخر هفته میروی قلیان میکشی، بعد به مسافرت میگویی آفرین که مواد نمیکشی! پس مسافر من نیازمند یک همسفر قوی و یک سفری با آرامش است؛ سفر درمان اعتیاد، آرامش میخواهد. وقتی خلقوخوی من به هم ریخته است، چگونه میتوانم یک همسفر قوی باشم؟ زمانی که درمانم را شروع کردم، دیدم چقدر قدرت من بیشتر شده است و به موازات آن قدرت مسافرم بیشتر شد. مسافرم من را تحسین میکرد و همیشه به من آفرین میگفت. یک جایی حس کردم او همسفر من شده است. این قدرتی که من به او میدادم، چند برابر آن را مسافرم به من میداد. پس من همسفر، اگر قوی باشم و ضدارزشی انجام ندهم، شک نکنید به موازات آن مسافر قوی و قویتر میشود و بسیار عالی رها میشود.
لطفاً بفرمایید ویپ و ناس چه موادی هستند، مصرف آنها چه عوارض جسمی و روانی به همراه دارد؟ به ویژه اگر در اطرافیان یا لژیون با افرادی مواجه بودهاید که از این مواد استفاده کردهاند، چه تأثیراتی را مشاهده کردهاید؟
مصرفکنندههای سیگار برای فرار از آن به مصرف ویپ، پاد و سیگارهای الکترونیکی روی میآورند. به شدت دودهای غلیظی دارند، حتی شاید ۱۰۰ برابر یک قلیان دود ایجاد میکنند. این دودهای سمی که به شدت شیمیایی هستند روی ریه نشست میکنند. هشدار دادهاند که باعث سرطان ریه و حنجره میشود. این مواد دوز نیکوتین دارند که افراد آنها را میخرند. سیگار نیم میلیگرم نیکوتین دارد، ولی شخص یکمرتبه مثلاً ۴ میلیگرم، ۵ میلیگرم نیکوتین مایع میخرد که سریع تمام میشود. تمام این نیکوتینها که سرطانزا هستند وارد ریه میشود. در مقوله ناس هم، تنباکویی هست که با آهک ترکیب میشود و مصرفکنندهها آن را بین لثه و داخل دهان میگذارند و با بزاق دهان جذب میشود. چون سریع جذب میشود، به شدت نشئگی زیادی دارد و وابستگی زیادی به وجود میآورد. متاسفانه این وابستگی باعث میشود که هر روز به جای اینکه هر 20 دقیقه مصرف کنند، هر 10 دقیقه مصرف کنند. عاقبت ناس زخمهایی است که در دهان ایجاد میشود. خدا را شکر برای مصرف ناس در قسمت همسفران گزارشی اعلام نشده است. کسانی که ویپ، پاپ و ناس مصرف میکنند بعد از مدت دو ماه یا سه ماه مجدد به مصرف سیگار روی میآورند.

کلام آخر
از صمیم قلبم میگویم خدا را شکر میکنم که در کنگره60 حضور دارم، به واسطه بزرگترین معلم خودم، اعتیاد و مواد مخدر که باعث شدند من وارد کنگره60 شوم. درس و هنر درست زندگی کردن را یاد بگیرم، تخریبهایی که درونم بود را درمان کنم، ضدارزشیهایم را بشناسم و متوجه شوم که مصرف سیگار و قلیان عمل ضدارزشی هستند سپس حرکت کنم و درمان شوم. اگر من سفر نیکوتین را نداشتم، نمیتوانستم در جایگاه خدمتی قرار بگیرم. سفر سیگارم باعث شد که حسهایم باز شود و متوجه اضافه وزن خودم بشوم. اصلاً خودم را نمیدیدم، یک سال بعد از درمان سیگارم، فهمیدم اضافه وزن دارم. وقتی روی ترازو رفتم، متوجه شدم که ۱۷ کیلو اضافه وزن دارم. کاهش وزنم را مدیون کنگره60 و متد آقای مهندس هستم. همیشه از خدا میخواهم انرژی و توان را به من بدهد که بتوانم علمی را که از کنگره فرا گرفتهام و درمانهایی که انجام دادهام به دیگران هم منتقل کنم.
مصاحبهکننده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون اول)
عکاس، ویرایش و ارسال: همسفر بهار مرزبان خبری
همسفران نمایندگی محمدیپور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
134