نهمین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، همسفران نمایندگی چالوس، با استادی راهنما همسفر پرنیان، نگهبانی همسفر فائزه و دبیری همسفر بهاره با دستور جلسه « دخانیات(سیگار، قلیان، ناس، پیپ، ویپ)» در روز دوشنبه ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از خانم مریم، راهنمای لژیون دوم صمیمانه سپاسگزارم که این فرصت ارزشمند را در اختیار من گذاشتند تا در این جایگاه خدمت کنم. همچنین از ایجنت، گروه مرزبانی و نگهبان نیز کمال تشکر را دارم که این اجازه را به من دادند تا به عنوان یک مسافر در کنار همسفران ایفای نقش کنم.
من یک مسافر نیکوتین هستم. آغاز این سفر با تردیدها و کشمکشهای درونی بسیاری همراه بود. بارها از خود پرسیدم: «آیا واقعاً توان آغاز این مسیر را دارم؟ آیا میتوانم از عهدهاش برآیم؟ مبادا وارد سفر شوم، در میانه راه بمانم و همهچیز را خراب کنم؛ حتی همین وضعیت نسبتاً پایدار قطع مصرف را نیز از دست بدهم.» خداوند را شاکرم که فرمان آغاز سفرم با اذن جناب آقای مهندس دژاکام صادر شد و ایشان اجازه دادند که این مسیر را شروع کنم؛ مسیری که اگرچه دشوار اما سرشار از آگاهی، رهایی و بازگشت به خویشتن است.
زمانی که وارد سفر شدم، تازه معنی سختی واقعی را درک کردم. ما همواره از مسافران خود انتظار داریم که سفرشان را درست و بیکموکاست انجام دهند؛ اما از عمق چالشهایی که در دل این مسیر نهفته است، بیخبریم. من، دو مسافر داشتم و مدام از آنها میخواستم که طبق برنامه جلو بروند: «دارو OT که هست، برنامهریزی دقیقی هم در اختیارتان قرار گرفته؛ پس چرا سختی میکشید؟ سفر کنید تا درمان شوید.» اما امروز از جایگاه یک مسافر نیکوتین میفهمم که اصل سختی، درون انسان نهفته است. آنجا که متوجه میشوی گره در وجود خودت است و رهایی، تنها با شناخت و عبور از این گرههای درونی ممکن میشود.
برای سازگار شدن با جایگزین مصرفم، ۳ ماه زمان برد؛ ۳ ماه که فقط باید خودم را با شرایط جدید هماهنگ میکردم. در این مسیر از خانم اعظم سپاسگزارم که خیلی زیبا راه را به من نشان دادند. آموزشهای ایشان به من فهماند که شاید گره کار در وجود خودم باشد، نه در همسرم یا در پسرم. همچنین از خانم مینا، اسیستانت نیکوتین که در حال حاضر از راهنماییها و آموزشهای ارزشمند ایشان بسیار میآموزم، کمال تشکر و قدردانی را دارم.
در سیدی بلد، جناب مهندس میفرمایند: "هر جایگاهی که در آن هستید یا در حال تقاص دادن هستید یا برای آموزش است." شاید من هم در این جایگاه تقاص پس میدهم؛ اما در کنارش آموزش هم میبینم. یاد گرفتم که مسئولیت کارهایم را بپذیرم، دیگران را مقصر ندانم و از بار مسئولیت شانه خالی نکنم. یکی از بهترین چیزهایی که در کنگره آموختم، مفهوم "جای خالی دادن" بود. قدیم در کنگره آموزشی به همین نام داشتیم؛ مثل هدف دارت، وقتی در تیررس حملات اطرافیان هستی، اگر جای خالی ندهی تیرها به خودت اصابت میکند.
در سفر سیگار، بارها وسوسه شدم، وارد بازیهای حاشیهای شوم؛ اما خدا را شکر، آموزشهای ۷ سال پیش امروز به کارم آمد و به من یاد داد که چطور جای خالی بدهم، هم در برابر حرفها و نگاههای دیگران و هم در برابر نگاههایی که خودم نسبت به دیگران دارم و یاد بگیرم، این نگاه را از روی دیگران بردارم. در پایان از تمام کسانی که قلیان، سیگار یا پیپ مصرف میکنند؛ حتی اگر فقط هفتهای یکبار باشد، میخواهم این سفر را برای خودشان شروع کنند. انشاءالله در آیندهای نزدیک شعبه ما هم یک لژیون ویلیام داشته باشد و همه ما بتوانیم در کنار هم این مسیر را با موفقیت طی کنیم.
رهایی ۳۰سیدی همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر هانیه:
.jpg)


تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
مرزبان کشیک: همسفر مریم، مسافر مجید
تنظیم و ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
170