دوازدهمین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار ویژه مسافران ،نمایندگی ساوه به استادی پهلوان محترم مسافر بهرام و نگهبانی راهنمای محترم مسافر حسن ودبیری مسافر قاسم با دستور جلسه دخانیات (سیگار،قلیان،ناس،پیپ، ویپ)روز یکشنبه ۱۱خرداد ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۹/۳۰دقیقه برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان بهرام هستم یک مسافر
خدا را شکر میکنم که ما امروز توفیق داشته که در لژیون سردار این شعبه خدمت کنیم خداقوت میگویم به همه دوستان ایجنت محترم و اعضای گرامی لژیون سردار امیدوارم بتوانم در کنار شما بزرگواران خدمتگزار باشم خداقوت میگویم به تمام عزیزان و خدمتگزاران نمایندگی ساوه از جمله مرزبانان راهنمایان و مسئولین محترم بخشهای مختلف همچنین تشکر ویژهای دارم از ایجنت محترم نمایندگی ساوه که شرایط این خدمت را فراهم نمودند خیرمقدم عرض میکنم به پهلوان مسعود عزیز از دفتر مرکزی لژیون سردار که برای برگزاری انتخابات لژیون سردار نمایندگی ساوه تشریف آوردند حضور ایشان مایه دلگرمی و افتخار برای ماست همچنین دوست عزیزمان آقای جواد با آرزوی توفیق روزافزون برای همه عزیزان در مسیر خدمت و آموزش در کنگرهدر مورد موضوع سیگار و دخانیات وقتی وارد کنگره شدم شاید زیاد به این موضوع توجه نداشتم و فکر نمیکردم که سیگار هم مانند مواد مخدر میتواند اثرات ویرانگری داشته باشد اما بعد از مدتی که در مسیر درمان و آموزش قرار گرفتم تازه متوجه شدم که سیگار چقدر میتواند در تخریب سیستم جسم و روان نقش داشته باشد قبلاً شاید سیگار را چیزی جدا از اعتیاد به مواد میدانستیم چون ظاهرش به اندازه مواد مخدر آزاردهنده نبود یا حس نمیکردیم که از آن کلافه شدهایم اما در اصل سیگار هم مانند مواد عمل میکند فقط شکل تخریبش آرامتر و خزندهتر است خیلی وقتها ما سیگار را جدی نمیگرفتیم و حتی وقتی آن را ترک نمیکردیم دلیلش این نبود که نمیتوانستیم بلکه چون عمق تخریبش را نمیدانستیم درست مثل اضافهوزن شاید ۲۰ یا ۴۰ کیلو اضافهوزن داشتیم ولی آن را بهعنوان یک بحران نمیدیدیم یا نمیدانستیم که چه عوارضی برای ما دارد به همین دلیل آن را پیگیری نمیکردیم.
من از اون دسته افرادی بودم که وقتی وارد کنگره شدم اصلاً به فکر درمان سیگار نبودم فقط برای درمان مصرف مواد آمده بودم حتی در زمینه درمان سیگار هم هیچ حسی نداشتم چون فکر میکردم سیگار چیز مهمی نیست و هنوز برای درمانش تصمیمی نگرفته بودم اما کمکم با گذشت زمان وقتی میدیدم راهنمایم چه شخصیت متینی دارد و با چه آرامشی رفتار میکند برایم الگو شد مخصوصاً وقتی متوجه شدم اصلاً سیگار نمیکشد و این مسئله چقدر در رفتار و ظاهرش تأثیر داشته باعث شد به فکر فرو بروم بعدها در یکی از لژیونها کنار راهنما ایستادهام و سیگار میکشم اما وقتی او را نگاه میکردم حس میکردم که این کارم درست نیست آن تصویر باعث شد به خودم بیایم و تصمیم بگیرم درمان سیگار را هم شروع کنم الان که مدتی از شروع درمانم گذشته میفهمم که چه تأثیر بزرگی در حال و هوایم داشته است تازه دارم میفهمم که سیگار هم یک نوع بند است بندی که اگر رهایش کنی سبکتر و آرامتر حرکت میکند.

نگارش متن:مسافر حجتالله(لژیون ششم)
عکاس:مسافر جواد(لژیون دهم)
تنظیم وارسال:مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
136