English Version
This Site Is Available In English

باوری در ناباوری

 باوری در ناباوری

چهارمین جلسه از دوره نودم از کارگاه‌های آموزش خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا نمایندگی شادآباد به استادی مسافر سعید و نگهبانی مسافر معراج و دبیری مسافر محمدعلی با دستور جلسه  «دخانیات (سیگار،قلیان،ناس،پیپ،ویپ)« در روز دوشنبه مورخ 12خرداد ماه سال ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان سعید هستم یک مسافر

خدا را شکر می‌کنم و از همه‌کسانی که باعث شدند من امروز در خدمت شما باشم تشکر می‌کنم و ممنون از ایجنت مرزبانان و نگهبان و دبیر جلسه.
من نمی‌دانم چرا هر وقت این دستور جلسه مطرح می‌شود من خنده‌ام می‌گیرد این دستور جلسه برای من خیلی جالب است از این بابت می‌گویم که وقتی ما صحبت‌های آقای خدامی را می‌شنویم ایشان می‌فرمایند درگذشته که سر لژیون می‌نشستیم همه در حال سیگار کشیدن بودند و به هم سیگار تعارف می‌کردند رهجو به راهنما، راهنما به رهجو به خاطر همین برای خود من خیلی جالب بود.
اما ازآنجایی‌که می‌گوید معما چو حل گردد، آسان شود!
اما این معما توسط آقای مهندس حل شد و تمام عزیزان پیشکسوت که کنار آقای مهندس بودند و این راه را ادامه دادند؛ اما به راه آقای مهندس ایمان داشتند و آن زمان با تمام مشکلات و سختی‌هایی که داشتند ماندند و این پروژه را به ثمر رساندند.

الآن به خاطر همین است که معمایی که می‌گوییم حل‌شده برای ما حالت طنز و خنده‌دار است اینکه رهجو به راهنما سیگار تعارف می‌کرد و یا برعکس برای ما طنز و خنده‌دار است.
خدا را شکر می‌کنم که من هم مستثنا نبودم، اگر بخواهم تجربه شخصی خودم را در مورد دستور جلسه بگویم:
روزی که من آمده بودم برای درمان مواد بعد از دو ماه اجازه می‌دادند تا برویم برای پروژه درمان سیگار که البته من آن زمان اصلاً نمی‌دانستم لژیون سیگار یعنی چه؟ درمان سیگار یعنی چه؟
گفتم این‌ها که کنار هم نشستند به هم چه می‌گویند دوستم به من گفت این‌ها برای درمان سیگارشان لژیون برگزار کردند که سیگارشان را درمان کنند،
من هم گفتم بیا برویم در لژیون بنشینیم ببینیم چه می‌گویند چه‌کار می‌کنند و چطوری است؟
بعد دوستم به من گفت که ما الآن چهار و نیم سی‌سی دارو می‌خوریم اول بزار کلک این را بکنیم. مهم‌ترینش مواد است بعد برویم سراغ سیگار من نمی‌دانم خواسته یا ناخواسته چه شد که گفتم نه من الآن می‌خواهم بروم تا ببینم چگونه می‌شود و آن زمان این جمله را گفتم که اگر هم نشد می‌روم سیگار می‌خرم و می‌کشم قرار نیست که اعدامم کنند.
من هرروز منتظر این بودم که قرار است چه اتفاقی بیافتد ؟باکم شدن پله‌ام غافل از اینکه تا روزی که گل رهایی را از آقای مهندس گرفتیم هیچ آبی از آب تکان نخورد .
سفر اولی‌هایی که روی برنامه هستند این حرف من را متوجه می‌شوند.
اینکه در کتاب آقای مهندس فرمودند  باوری در ناباوری، برای من سعید واقعاً در باورم نمی‌گنجید و به خودم می‌گفتم که من بدون سیگار یا بدون مواد دارم زندگی می‌کنم؟
من دیدگاه و نظری که قبل از کنگره داشتم این بود که:
من هروئین را می‌توانم ترک کنم اما سیگار را نمی‌توانم به خاطر همین درمان سیگار هیچ‌وقت در ذهن من نمی‌گنجید اما زمانی که در لژیون سیگار قرار گرفتم آن زمان تازه کرونا آمده بود و لژیون‌های سیگار مجازی بود اما با این تفاسیر هیچ مشکلی برای ما در سفر ایجاد نشد چون راه درست بود روش درست بود متد درست بود.

من‌بعد از اینکه سیگارم را درمان کردم وقتی کسی  در ماشین من می‌نشیند و می‌گوید مشکلی ندارد که یک نخ سیگار بکشم؟ می‌گویم نه من مشکلی ندارد چون خودم هم قبلاً سیگاری بودم اما در کنگره ۶۰ به درمان سیگار رسیدم و حالا سیگار برای من با این صندلی کتاب یا این دستمال روی میز فرقی ندارد یعنی دیگر هیچ حسی به سیگار ندارم
مثل این است که شما به من بگویید به این خودکار روی میز چه حسی داری؟دقیقاً این اتفاقی است که در مورد سیگار برای من افتاده است.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان از تمام پیشکسوتان تشکر کنم که این بستر را برای من سعید فراهم کردند تا به درمان برسم و از خداوند می‌خواهم اینجا در حضور شما عزیزان آن چیزی که مسئولیت و وظیفه من سعید است آن‌طور که شایسته است بتوانم به انجام برسانم از اینکه به صحبت‌های من گوش کردین از همه شما ممنونم.

دریافت نشان :

 

 

 

ویراستار وارسال :مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .