English Version
This Site Is Available In English

جهان‌بینی پیدا کردن اشکال‌های خود و بر طرف کردن آنها

جهان‌بینی پیدا کردن اشکال‌های خود و بر طرف کردن آنها

برداشت از سی‌دی غیب

زمانی حرکت را تجربه کردم، تا مفهوم سکون را بیشتر درک کنم.
یکی از کارهایی که دیده‌بان‌ها انجام می‌دهند این است، که یک موضوع را ببینند و دقت کنند؛ اما من متوجه شدم در زندگی دو دیدگاه متفاوت وجود دارد، یکی اینکه انسان همواره شک می‌کند و فکر می‌کند که باید همه کارهایش را خودش برنامه‌ریزی کند، انگار که هیچ‌کس در هستی وجود ندارد. در این حالت اگر خود در هستی باشی، باید در هستی حرکت کنی و به خواسته‌ها و هدف‌هایت با تلاش و زحمت برسی.
هدف من این بود که استاد دانشگاه بشوم، اما در شرایطی قرار گرفتم که داشتم از دانشگاه اخراج می‌شدم. خیلی تلاش می‌کردم و ابتدا این را به حساب ضعف خودم می‌گذاشتم و فکر می‌کردم چیزهایی که بلد نیستم یا تفکرات غلطی که دارم باعث این وضعیت شده است. از آنجا بود که تغییر جهان‌بینی‌ام را شروع کردم. به دنبال این بودم که به خواسته‌هایم برسم؛ زیرا این خواسته‌ها برای من مهم بودند.
جهان‌بینی ابزاری است که انسان می‌تواند اشکال‌های خود را پیدا و برطرف کند و به آن خواسته‌ای که دارد برسد.
من به دنبال این بودم که رویاهای خودم را به حقیقت تبدیل کنم. اول رویاها بود، بعد از آن در مصیبت و عذاب غرق شدم. جهان‌بینی ابزاری شد که من را از تاریکی‌ها و عذاب‌ها خارج کرد و به چرخه زندگی‌ بازگرداند.
این تلاش‌ها همیشه ادامه داشت، اما یک چیز در اینجا کم بود، که زیاد به آن توجه نمی‌کردم. زمانی‌ که عمیقاً به آن قضیه نگاه کردم، گویی در آن تفکر، تنهای تنها بودم؛ یعنی دیدگاه من انفرادی بود. احساس نمی‌کردم که یک صورت پنهانی هم وجود دارد، یک تصویر بزرگتر در این جهان. آن تصویر بزرگ را من نمی‌دیدم. اگر یک خالق، یک نیروی مافوق یا یک قدرت مطلق وجود دارد که من و هستی را آفریده است، پس شناخت و دانش بسیار بالایی داشته باشد.
آیا آفریننده نسبت به خود من شناخت بیشتری دارد؟ آیا برای من یک برنامه خاص دارد یا ندارد؟ آیا نقشه‌ای برای من کشیده است یا خیر؟
یک مسئله که در کلام الله آمده‌ است: (یؤمنون بالغیب) سوره بقره است.
چه کسانی، پرهیزکارانی هستند که به رستگاری می‌رسند؟ کسانی که به صور پنهان اعتقاد دارند.
در اینجا متوجه شدم که من به غیب و صورپنهان اعتقادی نداشتم. زمانی می‌توانی توکل کنی، که بتوانی تفکر کنی، چیزی وجود دارد که از تو بزرگتر و نیرومندتر است، باید به آن فکر کنی، اما من او را اصلاً در محاسبات خود به حساب نمی‌آوردم.
بنابراین ترس‌ها و وحشت‌ها خیلی عمیق می‌شدند مانند: انسانی که درد دارد، گرسنه است و تحمل همه چیز برایش بسیار سخت است، این دقیقاً وضعیت انسان است.
آیا انسان فقط خودش است و باید تلاش کند تا به نتیجه برسد؟ اگر کسی فکر کند که فقط خودش است، هنوز به درجه ایمان نرسیده و همیشه در ترس است که نکند زمانش را از دست بدهد و عمرش تمام شود و به خواسته‌هایش نرسد.
تا موفق می‌شوی ذوق مرگ می‌شوی، و زمانی که شکست می‌خوری، دق مرگ می‌شوی. همه چیز را به صورت غیرمتعادل زیاد می‌کند.
(درکلام الله آمده‌است: برشما موفقیتی رسید خیلی زیاد خوشحالی نکنید و اگر چیزی از دست دادید زیاد نارحت نشوید).
نگاه اول: انسانی که فکر می‌کند فقط خودش است؛ هنوز به درجه ایمان نرسیده و همیشه درحال تلاش، جنگ و مبارزه است و همیشه ترس دارد.
توکل زمانی معنا پیدا می‌کند که قدرت‌مطلق یا نیروی نیرومندتری وجود دارد، اما اگر این شناخت نباشد ترس‌ها عمیق می‌شود.
کسانی می‌توانند ایمان و توکل پیدا کنند؛ که نوع نگاهشان از خودشان بیرون می‌آید. آقای مهندس می‌گوید: اگر دست‌های آسمانی کنار برود، انسان ظرف چند هفته خودش را به نابودی می‌کشاند. هزاران دانشمند ده‌ها و صدها سال مطالعه کردند و نتوانستند راه درمان اعتیاد را پیدا کنند.
آیا آنها بی‌سواد بودند؟ آیا بی‌تلاش بودند؟ آیا نادان بودند؟ خیر.
پس چرا راه درمان اعتیاد کشف نشد؟ زیرا آن نقشه آسمانی، همان تصویر بزرگتر و همان نیروی مافوق باید این را رقم می‌زد و این همان ایمانی می‌شود، که در انسان به وجود می‌آید.
نیروی مافوق می‌گوید: «ای انسان تو تلاشت را بکن، نتیجه‌اش به تو ربطی ندارد. تو مأموری به تلاش، نه به نتیجه». یک حساب و کتابی وجود دارد، خداوند به تلاش و حس شما نمره می‌دهد.
حس برای انسان‌ها چیست؟ آیا فقط خودت مهمی یا دیگران هم مهم‌اند؟
اگر در جهت حس درست تلاش کنی، معادله عملکرد نیرو ضربدر جابجایی نیرو، یعنی احساس، اهمیت پیدا می‌کند.
با چه احساسی تلاش کنیم؟ جابجایی همان حرکت یا مسیر حرکت است. اصلاً لازم نیست زور بزنیم. ما هیچ‌چیز نیستیم و اگر بخواهیم مالک آن باشیم، بدبخت می‌شویم.
مالک همان کسی است که نقشه را ریخته است، همان کسی که گفت: «من تو را می‌شناسم، تو جایت اینجا نیست».
آن کسی که جای تو را مشخص کرد، بر چه اساسی مشخص کرد؟ خواست، تقدیر، فرمان الهی.

نویسنده: راهنما همسفر اعظم
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
رابط‌خبری: همسفر پروانه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)

همسفران نمایندگی دماوند 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .