هیچوقت روزی را که به یقین رسیدم، همسرم معتاد است را فراموش نمیکنم؛ آن روز دوست داشتم یک نفر بیاید و من را از این کابوس بیدار کند. مستأصل بودم و نمیدانستم باید چه کاری انجام بدهم، آن روز تنها بلد بودم گریه کنم.
در مورد اعتیاد اطلاعاتی داشتم، اما ناقص و غلط بود؛ شنیده بودم اعتیاد درمان ندارد و تا آخر عمر وسوسه مصرف رهایشان نمیکند و از همه مهمتر بلایی است خانمانسوز.
همیشه در دلم همسران افراد معتاد را بهخاطر ضعیفبودن سرزنش میکردم؛ چون در وهله اول، همسر خود را اشتباه انتخاب کرده بودند و در وهله دوم، عرضه درخواست طلاق و ساختن زندگی خودشان را نداشتند.
اکنون من در جای همه کسانی بودم که قضاوتشان کرده بودم و مدام به خودم میگفتم، کجا اشتباه آمدهام؟ حالا باید چهکار کنم؟
اولین راهی که مسافرم پیشنهاد داد؛ ترک اعتیاد در خانه بود، میگفت: من میتوانم ترک کنم، سه هفته در خانه ماند، سه روز علائم خماری مثل بدندرد، اسهال و آبریزش بینی داشت و بعد شرایط بهتر شد. مسافرم میگفت: چون مصرفش کم بوده، ترک راحتی داشته و من سادهلوحانه باور کردم، شاید هم دوست داشتم که این دروغ را باور کنم؛ چون فکر میکردم در غیر اینصورت تنها راهی که میماند، جدایی بود و من نمیخواستم به جدایی فکر کنم.
تکانه دوم در زندگی ما، زمانی بود که همسرم بهعلت مصرف زیاد، تصادف خطرناکی داشت و خداراشکر خودش از تصادف، جان سالم بهدر برد، اما ماشین دیگر قابل استفاده نبود.
بر همه واضح بود که این تصادف بهعلت مصرف مواد بوده و دفعه بعد معلوم نیست چه شود؟ به همیندلیل سعی کردم راهحلی پیدا کنم.
اولین راهی که بهنظرم درست آمد، درمان با کمک روانپزشک بود؛ برای همین به دکتر مراجعه کردم و مشکل را گفتم، با نظر روانپزشک، همسرم را در بیمارستان روانپزشکی بستری کردم. بعد از ترخیص، همسرم با بستههای قرص و حال روحی خراب به خانه آمد.
به پیشنهاد خواهر همسرم، بلافاصله همسرم را تحویل کمپ ترک اعتیاد دادیم، هیچوقت نمیدانستم روند کمپ چگونه است؛ حتی نمیدانستم چند روز قرار است در کمپ بماند، فکر میکردم سه روز یا نهایتاً یک هفته به خانه برمیگردد. از همسرم خداحافظی کردم درحالیکه همسرم داشت گریه میکرد؛ چون همیشه از کمپ میترسید.
روزهایی که همسرم در کمپ بود شاید بتوانم بگویم بدترین روزهای زندگی من بود، حس خیلی بدی به کمپ داشتم و مدام میگفتم چگونه فردی که سالیانی درگیر اعتیاد بوده با ترک یکشبه میتواند به زندگی عادی برگردد؟
سه هفته جدایی از همسرم، همراه با بیتابی فرزندانم و همچنین با احساس استیصال خودم همراه بود و بارها به طلاق فکر میکردم. هرکس آن روزها مرا میدید، از من میپرسید این غم بزرگ در چهرهات چیست؟
من شروع به تحقیق و مطالعه کردم و متوجه شدم؛ درمورد اعتیاد چند نظریه هست؛ اولین نظریه این بود که یک فرد مصرفکننده تا آخر عمر معتاد باقی میماند و هیچ زمان، درمان نمیشود.
دومین نظریه هم باز همین عقیده را داشتند با این تفاوت که میگفتند: فرد میتواند ترک کند اما تا ابد، وسوسه مصرف همراه او باقی میماند.
سومین گروه که پزشکان بودند، میگفتند: بعد از ترکدادن، داروهای دیگری را جایگزین میکنیم تا فرد بتواند به زندگی عادی برگردد و باید این داروها را دائم مصرف کند.
غم فراق من و فرزندانم، بعد از سه هفته پایان یافت؛ ولی چه پایان یافتنی! جسم مسافرم را تحویل گرفتم، آن هم نه سالم، ۲۰ کیلو کاهش وزن درعرض سه هفته با تیک عصبی؛ مسافرم نمیتوانست شبها بخوابد، قادر نبود چند پله را بالا بیاید، دیگر لبخند را بر روی صورت همسرم نمیدیدم، درعوض میدیدم مدام بیعلت گریه میکند، گاهی برافروخته و عصبانی میشد. وقتی با او چند کلام صحبت میکردم، متوجه سردبودن روح و روان عزیز دلم میشدم، ولی جز دلداری کاری نمیتوانستم بکنم. بالاخره بعد از چند ماه، عذابکشیدن محبوبم، تصمیم گرفتم دوباره به روانپزشک مراجعه کنم و برای او دارو تهیه کنم.
هیچگاه نفهمیدم مسافرم چه زمانی دوباره به مواد برگشت، شاید هم متوجه شده بودم، اما دیگر دوست نداشتم سختیهای ترک را دوباره تحمل کنم.
مصرف مواد هر روز زندگی مرا بیشتر بهسمت پرتگاه هدایت میکرد و من علیرغم علاقه شدید به همسرم قاطعانه تصمیم گرفتم که طلاق بگیرم.
در کمال ناباوری راه کنگره۶۰، برای ما باز شد؛ در اولین جلسه با توضیحات راهنمای تازهواردین و همخوانی آن با دانشی که آموخته بودم و انرژی مثبتی که در جلسه بود، مرا جذب کرد.
هر روز در کنگره یک نکته جدیدی یاد میگیرم؛ حال من و مسافرم هر روز بهتر میشود و هر دو میدانیم که این را مدیون کنگره هستیم.
در اینجا از همسفران، صبر، خوشرفتاری و صحبتکردن را یاد گرفتم.
از صمیم قلب، آرزومندم که کنگره در همهجای دنیا شعبههای زیادی داشته باشد.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
ویرایش: رابط خبری همسفر فاطمه (ر) رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
132