English Version
This Site Is Available In English

کوچک‌ترین وابستگی، یک اسارت است

کوچک‌ترین وابستگی، یک اسارت است

در خدمت راهنمای ویلیام وایت مسافر مریم هستیم، امیدوارم در کنار هم گفتگوی خوبی در جهت درمان اعتیاد و احیای نیروی انسانی که همانا از تعادل یک فرد درمان شده سرچشمه می‌گیرد، داشته باشیم و قدمی در جهت رسیدن به مقصد والای کنگره‌۶۰ برداریم.
همسفر مریم با تخریب ۱۵ سال انواع دخانیات وارد کنگره شدند، به روش DST و داروی آدامس نیکوتین خوراکی سفر کردند، با راهنمایی همسفر زهرا و الان به لطف خدا و دستان پر‌‌مهر آقای مهندس ۳ سال و ۶ ماه است که آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر مریم والیبال و بدمینتون می‌باشد.
ایشان در جایگاه‌های خدمتی از جمله:
خدمت نشریات، خدمت در سایت، راهنمای DST و راهنمای لژیون ویلیام وایت و در زمین ورزش، نگهبان داوری والیبال، سرپرست تیم والیبال و هم اکنون هم ‌دبیر نگهبان والیبال هستند.
اکنون نظر شما را به این گفتگو جلب می‌کنیم:

سیگار روی جسم انسان تأثیر می‌گذارد و باعث تخریب جسم می‌شود، به نظر شما آیا سیگار روی جهان‌بینی فرد نیز تأثیر می‌گذارد؟

بی‌شک بله، سیگار مثل یک رشته نازک؛ اما محکم، آرام و بی‌صدا، دقیقاً ذهن و قلب انسان را در خودش می‌پیچد. شاید اول جسم را درگیر کند؛ ولی رفته‌رفته روی روان هم سایه می‌افکند و نهایتاً به ریشه افکار و نگرش فرد نیز نفوذ می‌کند. در کنگره‌‌۶۰ یاد گرفتیم که جهان‌بینی نوع نگاه ما به زندگی، خودمان و خداوند است، این‌طور تصور کنیم انسانی که روزی چند بار به نیکوتین پناه می‌برد تا تقریباً به‌ظاهر آرام شود، نمی‌تواند نگاه شفاف و عمیقی داشته باشد و نمی‌تواند اثرات مثبت را مرور کند، وقتی‌که در بند وسوسه حتی به‌ظاهر کوچک قرار می‌گیرد. به‌نظر‌من مصرف دخانیات دیدگاه فرد را تعیین می‌کند؛ چون حتی کوچک‌ترین وابستگی، یک اسارت است. کسی که به نیکوتین متکی است؛ حتی اگر خودش هم نداند در حال عبور از جهان‌بینی حقیقی به جهان‌بینی تحریف شده‌است؛ به همین دلیل درمان نیکوتین، گامی به سوی خودِ آگاه، آزاد و رها است.


علت این که در کنگره به اشخاصی خدمت می‌دهند که سفر نیکوتین خود را انجام داده باشند، چیست؟

به‌نظر‌من خدمت در کنگره یک امتیاز نیست؛ بلکه یک امتحان است. امتحان برای این‌که بدانی چقدر از  وابستگی‌ها رها شدی، چقدر برای رشد درونی آماده‌ای و آموزش‌هایی که گرفته‌ای را از مرحله حرف به عمل در بیاوری. به‌نظر‌من کسی که هنوز درگیر نیکوتین باشد، یاد نگرفته که از خواسته‌های خود به خاطر لذتی که در لحظه به او می‌دهد عبور کند؛ اما آن کسی که سفر نیکوتین را به پایان رسانده در عمل نشان داده که می‌تواند خواست، تفکر و تلاشش را کنار یکدیگر بگذارد و انسان موفقی شود. به‌نظر‌من آدم‌هایی که این خصوصیت را دارند فقط حرف نمی‌زنند؛ بلکه با نفس آزاد خود، آموزش می‌دهند و با حضور خود باعث امید می‌شوند؛ چون یک الگوی بدون نقص می‌شوند. کنگره‌۶۰ محل نمایش نیست، محل صعود است و برای این صعود باید هر‌چه وابستگی و سنگینی در درون تو وجود دارد، رها شود. اگر بخواهیم سفر نیکوتین را تعبیر کنیم می‌توان گفت سفر نیکوتین، یعنی قدرت انتخاب را پس‌گرفتن و از دل آن، یک خدمتگزار بیرون آوردن.

پرونده اعتیاد با درمان سیگار بسته می‌شود، منظور از این جمله چیست؟

به نظرم اعتیاد زخمی است که هم در جسم و عمیق‌تر از آن در روان وجود دارد.
وقتی که جسم از بند مواد آزاد می‌شود، تازه نوبت التیام روان و جهان‌بینی است. نیکوتین آخرین سنگر اعتیاد است، قله‌ای که اگر نتوانیم آن را پس بگیریم، همیشه یک جای برگشت برای اعتیاد وجود دارد. وقتی می‌گوییم، پرونده اعتیاد با درمان سیگار بسته می‌شود؛ یعنی این نوید را می‌دهیم که فرد از هرگونه وابستگی رها شده و به جای آن بی‌قراری‌ها یک آرامش کامل می‌گیرد و دقیقاً انسان را به نقطه‌ای می‌رساند که نه از ترس بازگشت؛ بلکه ایمان رهایی به زندگی برمی‌گرداند. درمان نیکوتین مهر پایانی است به تمام زنجیره‌های وابستگی و آغاز راهی است به سوی مسئولیت، قدرت، تصمیم‌گیری و در نهایت یک رهایی واقعی.

چرا همسفرانی که مصرف‌کننده سیگار و قلیان هستند، مصرف خود را پنهان می‌کنند؟ با توجه به بومی بودن منطقه، به نظر شما چه راهکارهایی وجود دارد که همسفران به لژیون ویلیام ملحق شوند و سفر خود را آغاز کنند؟

به نظر می‌رسد این پنهان‌کاری ناشی از بی‌اخلاقی نیست؛ بلکه ریشه در ترس و شرم دارد. بسیاری از همسفران تصور اشتباهی دارند مبنی بر این‌که اگر وابستگی خود به نیکوتین را آشکار کنند، دیگر همسفر خوبی تلقی نمی‌شوند یا مورد قضاوت قرار می‌گیرند؛ اما در کنگره آموخته‌ایم که هیچ‌کس بدون نقص نیست و همه برای حرکت از تاریکی به روشنایی تلاش می‌کنیم.
به‌نظر‌من، لژیون ویلیام یک محیط امن است، مکانی برای کسانی‌که شهامت اعتراف و اراده رهایی دارند و خواهان تغییر هستند، این افراد یک گام از دیگران جلوترند. برای جذب همسفران، به‌ویژه در محیط‌های کوچک، راهنماها می‌توانند نقش مؤثری ایفا کنند و به راهنمای ویلیام کمک کنند. با این حال، باید این آگاهی و باور را القا کرد که مصرف دخانیات نه گناه است و نه زشت، به‌جای تظاهر و پنهان‌کاری، صداقت را به همسفران آموزش داد و یادآوری کرد که پنهان کردن حقیقت، انرژی زیادی از آن‌ها می‌گیرد.
مشارکت کردن، بسیار مهم است و فضایی را ایجاد می‌کند که همسفر احساس کند این‌جا مکانی برای رشد و تکامل است.
به‌نظر‌من، توجیه و آگاه‌سازی همسفر از همه چیز مهم‌تر است تا این باور نادرست شکسته شود و از مفهوم “تفننی” فاصله بگیرند. اغلب به دنبال یافتن ریشه مشکلات هستیم؛ اما گاهی با نگاهی دقیق‌تر متوجه می‌شویم که ریشه بسیاری از مسائل بسیار سطحی و جزئی است، مانند استفاده تفننی از دخانیات.
ما باید بستری امن و سالم برای خود و خانواده ایجاد کنیم و دیدگاه خود را تغییر دهیم که مصرف دخانیات نمی‌تواند یک تفریح محسوب شود. من فکر می‌کنم درختی که سایه می‌دهد، به شرطی رشد می‌کند که در خاکی امن قرار داشته باشد و ما باید این خاک امن را، لژیون ویلیام معرفی کنیم.

رفتار همسفران در مواجهه با مسافرانی که سفر ویلیام خوبی ندارند یا از سفر کردن امتناع می کنند، چگونه باید باشد تا این عزیزان به سفر ترغیب شوند؟

به نظر می‌رسد اگر به این دیدگاه برسیم که مسیر درمان برای همه با یک سرعت پیش نمی‌رود، درک بهتری از شرایط خواهیم داشت. برخی از مسافران هنوز با دستان ذهنشان نیکوتین را محکم گرفته‌اند، برخی با ترس‌هایشان دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، بعضی بهانه می‌آورند و عده‌ای نیز خسته هستند؛ اما به‌نظر‌من، رفتار همسفر می‌تواند مانند نوری باشد که در دل تاریکی راه را نشان می‌دهد. همسفری که مهربان و صبور است؛ اما قاطع، اجبار نمی‌کند؛ بلکه رها می‌کند و با رفتارش عشق بی‌قید‌و‌شرط را یادآور می‌شود. گاهی اوقات گفتن یک جمله محبت‌آمیز تأثیر بیشتری از صد نصیحت دارد و گاهی اوقات سکوت و همراهی با طرف مقابل، بسیار بهتر از سخنان بیهوده است و باعث بیداری او می‌شود. به‌نظر‌من، راه ترغیب از دل رفتار نشأت می‌گیرد، نه از زبان. حال اگر خود آن همسفر مصرف‌کننده ویلیام است، سفر کردن او و دیدن رشد، آرامش، روشن‌فکری، زیبایی زندگی و اشتیاق او توسط مسافرش، می‌تواند تأثیر به‌سزایی داشته باشد و او را به این مسیر جذب کند. اگر همسفری هم این تجربه را ندارد، می‌تواند با آموزش‌های کنگره و تغییراتی که در درون خود ایجاد می‌کند، نوعی بی‌نیازی را در خود پرورش دهد که نه از سر اجبار؛ بلکه از سر شوق، عشق، علاقه و محبت باشد و این موضوع را به مسافرش منتقل کند.

کلام آخر:

نیکوتین دشمنی نیست که شما را بکشد؛ بلکه سایه‌ای است که نمی‌گذارد حقیقت زندگی را ببینید. نه شما را می‌کشد و نه می‌گذارد زندگی کنید، فقط آهسته و بی‌صدا، نرم و نا‌محسوس از درون شما را می‌تراشد و کوچک می‌کند. آرام آرام اراده تان را ضعیف می‌کند، تمرکزتان را می‌گیرد و اعصابتان را خسته می‌کند، به‌طوری‌که حتی متوجه نمی‌شوید، چرا اینقدر خسته، بی حوصله و بی هدف هستید. شاید فکر کنیم که سیگار، قلیان و انواع دخانیات یک تفریح ساده است که می‌توانیم لحظه‌ای خلوت برای خودمان پیدا کنیم، آزادی شخصی داشته باشیم یا دور هم جمع شویم؛ اما به‌نظر‌من، تفریح واقعی آن چیزی است که ما را زنده کند، نه این‌که از جانمان کم کند. آزادی، یعنی این‌که بتوانید انتخاب کنید، نه این‌که مجبور باشید هر روز پنهانی یا به خاطر حرف دیگران یا هر چیز دیگری به این اسارت چنگ بزنید. من فکر می‌کنم که نیکوتین نه‌تنها آزادی نیست؛ بلکه یک اسارت بسیار شیک است. به‌نظر‌من، سفر نیکوتین، یعنی چشم باز کردن به همین حقیقت‌ها، یعنی دست از خودفریبی برداشتن و یک انتخاب آگاهانه را پس گرفتن. به نظر من، کسی که به جنگ نیکوتین می‌رود، به نوعی به خودش احترام می‌گذارد و در واقع در مسیری قدم می‌گذارد که فقط خودش در آن حضور دارد و وقتی به درمان می‌رسد، تبدیل به همان خودی می‌شود که سال‌ها دلش برایش تنگ شده است. امیدوارم هر کسی که هنوز فکر می‌کند نیکوتین تنها راه فرارش است، به این آگاهی برسد که واقعاً نیکوتین او را از دنیای واقعی دور می‌کند و به یک دنیای خیالی می‌برد. اگر واقعاً دنبال این هستید که چرا حالتان خوب نمی‌شود و یا اگر حتی به صورت تفریحی مصرف دخانیات دارید، به نظرم سفر ویلیام می‌تواند به شما کمک کند. در پایان، تشکر می‌کنم از راهنمای بزرگوارم خانم زهرا که هر آنچه که دارم از او دارم و از مسافرهایم که همیشه همراه من بودند و حمایتم کردند و از همسرم که همیشه وجودش برایم نعمت بوده و حمایتم کرده، حتی در سفرها و خدمت‌هایم، سپاسگزارم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان و از شما عزیزان تشکر می‌کنم که مرا قابل دانستید و این مصاحبه را با هم انجام دادیم.

تایپ و ویرایش: همسفران گروه مصاحبه
عکاس: همسفر ثنا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .