English Version
This Site Is Available In English

عشق هم وصل است و هم هجران

عشق هم وصل است و هم هجران

آقای مهندس در سی‌دی «وادی چهاردهم بخش ۷» مسئله‌ عشق و محبت را مطرح کرده‌اند این‌که انسان موجود خیلی حساسی است و بین دو نیرو یا قطب قرار دارد که با کوچکترين نقطه از یک فاز وارد فاز دیگری می‌شود. مثلاً در روشنایی است با کوچکترین حرکتی وارد تاریکی می‌شود و این قضيه هميشه با یک مسئله ساده شروع می‌شود و بعد ممکن است به یک فاجعه‌ بیانجامد؛ مثال پلیس حمل پول را می‌زنند آن‌ها ابتدا نقشه سرقت می‌کشند که در نهایت منجر به قتل چند نفر شد. مسئله سفر در کنگره هم به این شکل است از یک دود شروع می‌شود، از یک نقطه‌ کوچک شروع می‌شود و برای تمام‌ قضایا همين است. پس برای وارد شدن به فاز عشق و نفرت فقط یک مو فاصله‌ است.

در این شرايط رعد جايگاه را ترک می‌کند و جانشین در جايگاه قرار می‌گیرد و می‌گوید: «از عشق چه بگویم که یک مفهوم آن شوق است برای وصل و این وصل هرچیزی می‌تواند باشد». عشق کلیدی است که تمام‌ هستی را  دور هم جمع کرده است. برای ایجاد حیات، این قدرت عشق است‌ در صور پنهان و آشکار که آفرینش را به تکاپو و به جنبش‌ در آورده است و آنقدر ارزشمند است که زندگی و حیات بدون عشق سکون است و مرگ بی‌صدا. قدرت‌ مطلق تماماً عشق است‌ و تمام هستی بر مبنای عشق بنیان گرديده است. عشق هیچ حد و مرزی ندارد و متعلق به همه است؛ اگر عشق نبود هستی شکل نمی‌گرفت. امواج عشق در همه‌ جا موج می‌زند کافی است دستت را دراز کنی. اگر خالی از کینه، نفرت، حسادت  و انتقام‌جویی باشد عشق در دستان توست؛ ولی اگر دستت پر باشد چیزی دریافت نخواهی کرد.

عشق مجموعه اضداد را نیز با آغوش باز در خود جای داده است. عشق هم خار است و هم گل، هم وصل است و هم هجران و هم مهر است و هم قهر. گاهی انسان در عشق ناامید می‌شود و گاهی امیدوار. گاهی‌ اوقات آتش می‌گیرد و خاکستر می‌شود، گاهی اوقات نور و گاهی اوقات خار است و انسان را اذیت می‌کند و گاهی اوقات مثل گل است و وصل را به‌هم می‌رساند. گاهی عشق یعنی پای برهنه بر روی گداخته‌های آتش راه رفتن؛ اما آتش‌های گداخته بسان گلبرگ‌های نرم و لطیف هستند که آن‌ها را در زیر پای خودت احساس خواهی کرد، از هیچ غل و زنجیری پروایی در سر نخواهی داشت و این شعبده معمار بزرگ عشق است.

قدرت مطلق سرشار از عشق بود که اقدام به خلق جهان‌های آفرینش کرد تا خود را متجلی کند. تمام کائنات زمینه‌ای است برای حرکت. برای شناخت عشق مثلثی را ترسیم کردند که دارای سه ضلع: سایه‌ها، جاذبه و حس است. سایه‌ها یعنی برای پدیدار شدن عشق باید چیزی وجود داشته باشد تا عاشق و معشوق مفهوم یابند؛ چون انسان بیش از یک پیکره است، می‌گوییم سایه‌ها چون عشق هم در جسم است و هم در روح. جاذبه یعنی هرگاه چیزی، چیزی را به‌طرف خودش بکشد، به آن نیروی کشش، قدرت جاذبه می‌گوییم و بعد در سی‌دی مثال پنکه را مطرح می‌کنند. قدرت جاذبه و قدرت دافعه بستگی به نوع چرخش پنکه دارد.

نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .