English Version
This Site Is Available In English

امید به انسان انگیزه حرکت می‌دهد

امید به انسان انگیزه حرکت می‌دهد

مانگاهی به سماء بینداز و این توانایی‌ها را نظاره‌گر باش که تلألؤ آن مانند همان الماس‌های الهی است که در کف بحر و اقیانوس بخوابند و هرگاه بیرون آیند در معماری آن جز قدرت الله را نمی‌توانی بیابی. الماس‌های کنگره‌۶۰ درخشش را در زمان حلقه‌های ناپیدای حیات، به هستان و نیستان می‌رسانند و این عشق پایانی ندارد؛ زیرا دایره‌وار می‌چرخد و شعاع اضافه می‌کند و از آن، حلقه‌ها پدید می‌آید تا به آن‌جا که فهم من و تو نمی‌گنجد. آنچه اتفاق می‌افتد نیز به تدریج است؛ اما در نهایت از قطره‌ای چون اقیانوس پدیدار می‌گردد تا ما آن را چگونه پذیرا شویم.

همسفر مینا به همراه مسافر هاشم با آنتی‌ایکس مصرفی شیشه و شیره وارد کنگره ۶۰ شدند. مدت ۱۴ ماه و ۱۰ روزبه روش DST و داروی OT با راهنمایی، همسفر فاطمه و مسافر مهدی سفر کردند‌ و در حال حاضر ۹ سال و ۶ ماه و چند روز است که آزاد و‌ رها هستند. ورزش همسفر در کنگره تنیس روی میز و ورزش مسافر والیبال می‌باشد. خدمات همسفر: دبیر و نگهبان جلسه، راهنمای تازه‌واردین، راهنمای‌ ویلیام، راهنمای DST، ایجنت، اسیستانت ویلیام، عضو لژیون سردار و دنور می‌باشد. خدمات مسافر: مسئول سایت، دبیر و نگهبان جلسه، راهنمای تازه‌واردین، راهنمای ویلیام، راهنمای DST، ایجنت، عضو لژیون سردار، دنور و خدمت در ساختمان سیمرغ در کنار دیده‌بان مسافر علی مجدیان می‌باشند.

به مناسبت هفته ویلیام با این عزیزان مصاحبه‌ای ترتیب داده‌ایم و از شما مخاطبان همیشگی خواستاریم که در این‌ گفتگو همراهمان باشید.

خدمت شما در کنار مهندس چه‌قدر متفاوت‌تر از خدمات دیگرتان بوده؟ کمی از برداشت خود از این جایگاه برایمان بگوئید.

اسیستانت همسفر مینا:

تمامی خدمت‌هایی که در کنگره انجام می‌شود؛ برای من لذت‌بخش بوده است و به من کمک کرده تا بتوانم از چالش‌هایی که در زندگی با آن مواجه می‌شوم به راحتی عبور کنم. واقعاً من برکت زمان و برکت مال را در کنگره با خدمت‌هایی که انجام داده‌ام متوجه شدم و تمامی این خدمت‌ها برای خودم بوده و باعث شده تا من آرام‌تر شوم. خدمت در جایگاه اسیستانتی هم خیلی برای من با خدمت‌های دیگر متفاوت بود؛ چون مستقیم با آقای مهندس در ارتباط بودم. روزهای شنبه که ما در ساختمان ققنوس با آقای مهندس جلسه داریم؛ برای من مانند لژیونی بود که در آن حضور داشتم و هر لحظه‌اش برایم آموزش بود. اینجا مستقیم از خود آقای مهندس آموزش می‌گیرم و به نظر من لطف خدا بوده که بیشتر هواسم به خودم جمع باشد و برای مسئولیتی که دارم خیلی با دقت‌تر و هواس جمع تر عمل کنم. ان‌شاءالله روزی همگی باشد و از خدمت‌هایی که در کنگره برای خودمان گذاشته شده استفاده کامل ببریم.

از تغییرات خود بعد از انجام سفر ویلیام برایمان بگویید، اینکه چه چیزی باعث شد حرکت کنید و سفر خود را شروع کنید؟

سفر نیکوتین تغییرات خیلی زیادی برای من داشت. من به واسطه مصرف قلیان، زمانی که تصمیم به نکشیدن آن گرفتم با سردردهای زیادی مواجه شدم و متوجه شدم که به خاطر این موضوع بود؛ ولی بعد از انجام سفر کاملاً این مشکل من برطرف شد. آرامشی که دارم و دیگر عصبی نمی‌شوم تأثیرات همین سفر نیکوتین است. سفر نیکوتین برای مصرف‌کنندگان آن سفری است که جسم آن‌ها بازسازی می‌شود. یکی از موارد جالبی که با آن مواجه شدم در لژیون مجازی که با اجازه آقای مهندس داریم یکی از رهجوهای من حدوداً ۶ سال باردار نمی‌شد، مصرف‌کننده نیکوتین بود و آلان اواخر سفر است و خدا را شکر باردار شده است، این برای من گواه است که سفر نیکوتین برای مصرف‌کنندگان نیکوتین باعث می‌شود که جسمشان بازسازی شود. اگر مشکلات زنان، تنبلی تخمدان یا هر چیز دیگری که باشد می‌تواند به واسطه این سفر و اینکه جسم در حال تلاش است برای اینکه سالم‌تر شود می‌تواند اثر خیلی خوبی بگذارد.

پیام خود را برای همسفری که از بیان شروع سفر نیکوتین خود عاجز است یا به خاطر خجالت یا هر علت دیگری که ممکن است داشته باشد بیان کنید.

همه ما در کنگره در حال آموزش هستیم و درس‌هایی را می‌آموزیم که شاید هیچ کجا با آن مواجه نشده بودیم. آقای مهندس می‌فرمایند: وقتی سه ماه از ورود همسفر به کنگره می‌گذرد، اگر مصرف‌کننده نیکوتین باشد می‌تواند سفر نیکوتین انجام دهد. ما به این باور رسیده‌ایم که در کنگره انسان‌ها یاد گرفته‌اند یکدیگر را قضاوت نکنند از ترس‌ها جلوگیری کنند یا با آن مواجه شوند. اگر من از قضاوت آدم‌ها بترسم، خجالت بکشم یا بگویم دیگران راجع به من چه فکری می‌کنند کار اشتباهی است و اصلاً همسو با آموزش‌هایی که ما در کنگره می‌گیریم نیست؛ چون با این کارداریم جای دیگران فکر می‌کنیم. من مینا در کنگره آموزش گرفتم؛ فقط به‌جای خودم فکر کنم و همه‌چیز را از نگاه و فکر خودم ببینم اگر به این فکر کنم که دیگران راجع به من چه فکری می‌کنند من را آزرده‌خاطر می‌کند.

به نظر من کار درست این است؛ هر جا اگر دیدید مصرف نیکوتین، سیگار، قلیان، ناس، سیگارهای الکترونیکی دارم و به‌جایی رسیدم که می‌بینم به من آسیب می‌زند و خواسته درمان در من به وجود آمده است باید سفر کنم. چون زندگی، عصر جدید و تغییر نگرشی که کنگره برایمان به وجود آورده این را می‌گوید: ارزش، این است که برای سلامتی و حال خوب خودمان تلاش کنیم. مصرف‌کننده بودن دقیقاً مقابل حال خوب و سلامتی است. امیدوارم هرکسی که خواسته‌اش را دارد و به این آگاهی رسیده است که کنگره و آقای مهندس نگهبان سلامتی ما هستند و از هر نظر و تفکری استفاده می‌کنند تا من سالم باشم پس چرا استفاده نکنم؟ دقیقاً مانند سفره‌ای می‌ماند که پهن است و همه خوراکی‌های خوب و خوشمزه در آن وجود دارد و من نمی‌خواهم از آن‌ها استفاده کنم. در اینجا چه کسی ضرر می‌کند؟ آن سفره و خوراکی‌های خوشمزه وجود دارد فقط من متضرر می‌شوم چون از آن‌ها استفاده نکرده‌‌ام. امیدوارم اذنش صادر شود و هرکسی که خواهان است بیاید و از این موقعیت مناسب استفاده کند.

چطور می‌توان تبدیل به یک انسان آرام و امیدواری شد و نجواهای درونی خود را مدیریت کرد؟

اسیستانت همسفر مینا:

این سؤال را هرکسی باید خودش جواب بدهد. اینکه‌ چطور شخص می‌تواند خودش را تبدیل به انسان آرام و امیدواری کند این صفات درونی هر شخص است که خودش باید کلاه‌خود را قاضی کند که آیا من انسان آرام و امیدواری هستم؟ این‌ها بستگی به خود شخص دارد. گاهی وقت‌ها من درون آرامی ندارم؛ فقط ظاهرم آرام است. این شاید از بیرون مشخص نباشد؛ ولی هرکسی که این‌طور باشد خودش اذیت می‌شود. من به شخص چون باید از طرف خودم پاسخ بدهم؛ چیزی که در کنگره یاد گرفتم این است: انسانی که به تعادل رسیده باشد، درون و بیرونش یکی بوده باشد؛ می‌تواند انسان آرام و امیدواری باشد. هیچ تعادلی به دست نمی‌آید؛ مگر انسان در مسیر آموزش و خدمت باشد که هر دو را کنگره برای ما فراهم کرده است.

آقای مهندس هر هفته راجع به موضوعی به ما آموزش می‌دهند و معلم ما هستند و در کنارشان معلم جهان‌بینی، استاد امین هستند. ما این آموزش‌ها را می‌گیریم و زمانی می‌توانیم این‌ها را کاربردی کنیم که خدمتگزار شویم. من اگر یاد بگیرم قضاوت و غیبت نکنم، درستکار باشم و ‌عمل سالم انجام دهم، به‌تنهایی نمی‌توانم خودم را محک بزنم که آیا این‌ها را یاد گرفته‌ام یا نه. اگر خدمتگزار باشم چه در کنگره و یا زندگی خودم، می‌توانم فرزند صالحی باشم، مادر خوبی باشم، یا در محل کارم درست عمل کنم، این‌ها همه نوعی خدمت کردن است. زمانی می‌توانم با آرامش کاری را انجام دهم که از درون آرامش داشته باشم. درباره امیدواری هم مهندس خیلی صحبت‌ کرده‌اند که امیدوار باشید؛ حتی به‌ظاهر شده باشد؛ چون امید داشتن به انسان انگیزه حرکت می‌دهد. من اگر به آینده امیدوار باشم برایش تلاش می‌کنم و زحمت می‌کشم. پس حتماً در هر موقعیتی که هستید امید را در زندگی‌تان داشته باشید. در سفر اول امید به رهایی، حال خوب وزندگی سالم را داشته باشیم تا برایمان انگیزه‌ای باشد که به آن دست پیدا کنیم. در سفر دوم هم امیدوار باشیم که از خدمتگزاران کنگره می‌شویم؛ چون اگر امید داشته باشیم که راهنما، ایجنت یا مرزبان می‌شویم؛ حتماً برایش تلاش می‌کنیم.

راهنما مسافر هاشم:

درون و بیرون یا به عبارتی صور آشکار انسان بایستی یکی شود. وقتی این اتفاق افتاد دنیای درون تبدیل به دنیایی آباد می‌شود و انسان به سمتی می‌رود که کمتر صدای نیروی تخریبی را می‌شنود. در این صورت آرام خواهد بود و این آرام بودن می‌تواند او را امیدوار کند و حس زنده‌بودن و پویایی در انسان زنده می‌شود.

به‌عنوان راهنمای درمان نیکوتین پیام خود را برای کسانی که سیگار و‌ قلیان را ضد ارزش و تخریب نمی‌دانند بیان کنید.

اسیستانت همسفر مینا:

برای مصرف مواد آقای مهندس همیشه این مثال را می‌زنند: «تا وقتی‌که انسان‌ها باور این را نداشته باشند که چه خطایی می‌کنند نمی‌توانند آن را حل کنند یا برای درست شدنش تلاش کنند». راهنمای من همیشه مثال خوبی می‌زد و می‌گفت: وقتی شما به بیمارستان می‌روی اولین جایی که مراجعه می‌کنی تا دردت را درمان کنی؛ قسمت پذیرش بیمارستان می‌باشد. در کنگره هم به همین صورت می‌باشد تا وقتی‌که نپذیریم ضد ارزشی راداریم، مصرف‌کننده سیگار، قلیان هستیم یا تفکر منفی داریم یا هر چیز تاریک و ضد ارزشی که درون ما وجود دارد، نمی‌توانیم برای درمانش کاری کنیم. در کنگره و تجربه سال‌ها نشان داده انسان‌هایی که خواسته‌ داشتند و فقط به خاطر خودشان تلاش کردند، در مسیری که طی کرده‌اند انسان‌های موفقی شده‌اند. من نمی‌توانم پیامی داشته باشم و همیشه از خداوند می‌خواهم که پیام رهایی و درمان را به گوش آدم‌ها برساند. برای اینکه درمان سیگار یا قلیان همسفرها آلان به این نقطه برسد تلاش زیادی انجام‌گرفته و مسیری زیادی رفته شده است. می‌بینیم همسفرانی که با خواسته خود برای درمانشان وارد لژیون شده‌اند؛ بدون اینکه بازگشت یا احساس نیازی داشته باشند و خدای‌نکرده حالشان بد شود، به‌خوبی درمان می‌شوند. خیلی اتفاقات خوبی می‌بینیم و نمونه بارز همین بود که به آقای مهندس گفتم: رهجوی مجازی داشتم که باردار نمی‌شد، دکترها متوجه نمی‌شدند؛ چون بدن سالمی داشت و فقط به او می‌گفتند: تنبلی تخمدان دارید و در انتهای سفر باردار شدند. نمی‌گویم که علت این مسئله مصرف سیگار یا قلیان بوده ولی بی‌تأثیر هم نبوده است.

خانم‌هایی که مصرف سیگار یا قلیان دارند؛ وقتی برگه رهایی‌شان به دستمان می‌رسد می‌بینیم که خیلی از این دردها مشکلات ریوی، تنفسی، تنگی نفس، منظم شدن قاعدگی، مسائل زنانگی یا همین مشکل تنبلی تخمدانشان خیلی خوب درمان شده است. ما نتیجه‌هایش را می‌بینیم. این یعنی مسیری که پیموده می‌شود مسیر خیلی درستی است. دوست دارم این صدا به آن‌ها برسد و ببینند، در این هفته که دستور‌ جلسه سیگار است، پیام‌ها مشارکت‌ها و صحبت‌های استاد کارگاه‌ آموزشی‌ها که راهنمای ویلیام هستند و قبلاً خودشان مصرف‌کننده سیگار یا قلیان بودند را بخوانند. انگیزه و عشق پیدا کنند و نظرشان در مورد این‌که باور ندارند مصرف‌کننده هستند؛ واقعاً تغییر می‌کند. ان‌شاءالله پیام به گوششان برسد و مسیر برایشان باز شود، بیایند و استفاده کنند و قدردان زحمات، لطف و تفکر آقای مهندس باشند.

راهنما مسافر هاشم:

من به‌عنوان راهنمای ویلیام در مورد کسانی که سیگار و قلیان را ضد ارزش نمی‌دانند، نمی‌توانم کاری انجام دهم. از اسم راهنما مشخص است؛ فقط راه را نشان می‌دهد. نشان دادن راه فقط برای کسانی کارساز است که خواست درمان داشته باشند. در مورد این عزیزان می‌توان امیدوار بود که نقطه تفکری در آن‌ها برای درمان ایجاد شود.

پیامتان برای همسفران عاشقی که با مسافر آمدند؛ ولی در ادامه راه تنها ماندند و مسافر به دلایلی حضور ندارد چیست؟

اسیستانت همسفر مینا:

من در جایگاهی نیستم که بخواهم پیامی بدهم، پیام همیشه به ما الهام می‌شود. به یاد می‌آورم که روز‌های اولی که به کنگره می‌آمدم و حالم خیلی خراب بود راهنمایم گفت: وقتی وارد کنگره شدی ۵۰ درصد قضیه حل‌شده است و ۵۰ درصد بعدی تو هستی که چطور بتوانی ازاینجا و آموزش‌هایش استفاده کنی. وقتی کسی به‌عنوان همسفر وارد می‌شود در ادامه بستگی به خودش دارد. ما در کنگره ابتدا به خاطر همراه بودن با فرد مصرف‌کننده می‌توانیم حضورداشته باشیم؛ ولی در ادامه یاد می‌گیریم که رها کنیم، یاد می‌گیریم که انگشت اشاره‌مان به سمت خودمان باشد و خودمان تغییر کنیم. قطعاً من عضوی از آن خانواده یا جامعه هستم اگر من تغییر کنم و خوب شوم؛ قطعاً آدم‌های اطرافم خوب می‌شوند و این آموزش‌ها انتقال پیدا می‌کند. باید همسفرها هم به این باور برسند؛ مسافری که برای درمان وارد کنگره می‌شود اگر فرمان‌بردار باشد، به حرف‌های راهنمایش گوش کند و خواسته درمان داشته باشد حتماً به آن می‌رسد.

آقای مهندس همیشه به همسفرها نوید می‌دهد و می‌گوید: «اگر صبوری کنید و زمان لازم برای درست شدن موضوعی را بدهید؛ قطعاً درست می‌شود.» همیشه در لژیون می‌گفتم و هرکسی که از من سؤال می‌پرسد هم می‌گویم: صبور باشید؛ چون ما خبر نداریم، خدایی که بالای سرمان هست، پنهان را می‌داند و ما فقط پیدا را می‌دانیم. ان‌شاءالله همه استفاده کنند چون حیف است. آقای مهندس همیشه می‌گوید: «سپاسگزار باشید و سپاسگزاری در درجه اول یعنی همان درست عمل کردن به وظایف و تکالیفی که در کنگره به ما داده می‌شود.»

راهنما مسافر هاشم:

به‌صورت کلی به این عزیزان توصیه می‌کنم با تمام توان و تلاش به مسیر خود ادامه دهند. شاید نقطه اشتراک و یا دلیل حضورمان در کنگره اعتیاد باشد؛ ولی در ادامه متوجه می‌شویم موضوع فقط اعتیاد نیست، من بایستی حواسم متمرکز کنم و با تمام قدرت و نیرو بایستی به‌عنوان مسافر یا همسفر به راه خود ادامه دهم.

مسافری که به هر دلیل گریز و اشتباهی در سفرش داشته باشد را چگونه می‌پذیرید و دوباره به مسیر هدایتش می‌کنید؟

راهنما مسافر هاشم:

به‌عنوان راهنمای DST و ویلیام در این چند سال که در این جایگاه بوده‌ام؛ هیچ‌وقت مستقیم به رهجو نگفته‌ام که خراب‌کاری کردی یا گریز زده‌ای. چون باورم بر این است حتی اگر تمام عالم جمع شوند تا شخص خودش نخواهد اتفاقی نخواهد افتاد. کاری که من انجام می‌دهم این است که به‌صورت غیرمستقیم و کلی اشاره می‌کنم تا خود شخص بیدار شود و اعلام کند که می‌خواهد خرابی را درست کند. آن‌وقت هست که من هم آنچه آموخته‌ام به کار می‌بندم تا به شخص کمک کنم.

به‌عنوان راهنمای مسافر پیام خود را برای همسفری که مدام نگران مسیر و درمان مسافرش است و او را زیر نظر دارد بیان کنید.

همسفر بایستی برای خودش بیاید و آموزش بگیرد. کاری به کار مسافر نداشته باشد. در کل زیر نظر داشتن افراد، کار درستی نیست و برای هر دو طرف ایجاد حس منفی می‌کند. ما صحبت از رهایی می‌کنیم. یکی از جاهایی که همسفر باید رها شود همین‌جاست: رها کردن مسافر.

در کنگره خانواده‌هایی که تا دیروز خالی از محبت بودند امروز سرشار از عشق و محبت و آرامش شده‌اند.  ‌این دستاورد چشم‌گیر در زندگی شما و خانواده‌تان چقدر زمان برد؟

اسیستانت همسفر مینا:

کنگره‌۶۰ مسیری است که شخص را به صلح و آرامش می‌رساند. اگر فرض کنیم صلح و آرامش هدفی ثابت است، هرکسی برای رسیدن به آن، در یکجایی از مسیر قرار دارد و زمان رسیدن به هدف برای افراد مختلف، متفاوت است. برای مثال فرض کنید تهران هدف باشد. یک نفر از قم به سمت تهران حرکت می‌کند، یک نفر از کاشان، یک نفر از اصفهان و ... پس زمان رسیدنشان به تهران متفاوت خواهد بود. این بستگی به مبدأ ما در کائنات دارد.‌ برای ما هنوز به‌طور مطلق این اتفاق نیفتاده است. دارای آرامش و آسایش به‌صورت نسبتاً خوب هستیم و این اتفاق در یک نقطه نبوده که بگویم از فلان تاریخ ما به آرامش رسیدیم. هرچه مسیر را جلو رفتیم و مشکلات را حل کردیم احساس آرامش بیشتر شده است.

صحبت پایانی

اسیستانت همسفر مینا:

در ابتدا خدا را شکر می‌کنم و سپاسگزار هستم که کنگره را در مسیر زندگی من قرارداد. امروز به این باور رسیده‌ام، هر چیزی که در کنگره کسب می‌کنم و هر چیزی که یاد می‌گیرم؛ دقیقاً همان چیزهایی است که قرار است با خودم به زندگی‌های بعدی‌ ببرم. از خدا می‌خواهم بستری را فراهم کند بتوانم تا لحظه‌ای که در این زندگی هستم و نفس می‌کشم، جایی در کنگره برای من باشد؛ فقط برای خودم، برای اینکه از چالش‌ها و دردسرهایی که در زندگی و فضای بیرون از کنگره با آن‌ها مواجه می‌شوم بتوانم از پسشان بربیایم. از شما هم خیلی ممنونم که اجازه این مصاحبه را به من دادید. من همیشه وقتی مصاحبه‌ای می‌شود و در این شرایط قرار می‌گیرم؛ مروری به زندگی قبل از کنگره‌ام می‌کنم و اینکه کجا بودم و آلان کجا هستم و این مرور کردن به من کمک می‌کند تا در ادامه محکم‌تر قدم بردارم و در قبال مسئولیت‌هایی که دارم، طبق عمل سالم، عدالت و معرفت پیش بروم. از شما هم ممنونم که این فرصت را به من دادید ان‌شاءالله شاد و سلامت باشید و همیشه در مسیر آموزش‌های کنگره در حال حرکت باشید.

راهنما مسافر هاشم:

از آقای مهندس و خانواده محترمشان و همچنین از راهنمایانم مسافر مهدی و مسافر علی و راهنمای همسفرم، همسفر فاطمه که در این مسیر بسیار تا بسیار همراهمان بودند تشکر می‌کنم. از شما نیز بابت تهیه این گزارش متشکرم.

افرادی که آشکار و پنهان نقش خود را در احیای انسان‌ها و برای یزدان پاک انجام می‌دهند فرجامی نیک خواهند داشت. از اسیستانت همسفر مینا و مسافرشان راهنما مسافر‌ هاشم سپاسگزاریم که وقت گران‌بهای خود را در اختیار سایت نمایندگی حر گذاشتند. بسیار تا بسیار آموزش گرفتیم. امیدوارم شما همانند من از این گفتگو بهره لازم را برده باشید. ان‌شاءالله همیشه در مسیر سبز کنگره پربارتر از همیشه بدرخشند و بادانش خود الهام‌بخش دیگران باشند.

عکاس: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)
مصاحبه‌کننده و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .