English Version
This Site Is Available In English

سیگار دروازه ورود به اعتیاد

سیگار دروازه ورود به اعتیاد

جلسه ششم از دوره سی و نهم سری کارگاه‌های آموزشی، خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی شیخ‌‌بهایی اصفهان با استادی مسافر رامین و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «دخانیات (سیگار، قلیان، ناس، پیپ، ویپ)» در روز یکشنبه ۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

 

  • خلاصه سخنان استاد:
  • سلام بر مردی که با محبت به قلب‌ها وارد می‌شود و نسخه می‌پیچد.
  • سلام دوستان رامین هستم یک مسافر
  • شاکر خداوند بزرگم به خاطر جایگاهی که امروز لمس نمودم. از آقای مهندس عزیز و خانواده محترمشان کمال تشکر و قدردانی را دارم. از راهنمای عزیزم مسافر محمد که فرصت و توفیق خدمتگذاری را به من دادند تا خدمت کنم و از شما آموزش بگیرم، تشکر و قدردانی می‌کنم. دستور جلسه امروز در ارتباط با دخانیات است. وقتی از من پرسیدند چه صحبت‌هایی در این زمینه انجام می‌دهم؛ بیشتر به این فکر کردم که دخانیات چه تأثیری بر من گذاشت؟ سیگار (دروازه ورود به اعتیاد) چه بلایی بر سر من آورد؟
  • در حال حاضر با کمک راهنمای عزیزم آقا مجید (راهنمای ویلیام) حال خوبی دارم و از ایشان هم سپاسگزارم. سیگار باعث انجام کارهایی شد که حتی در تصورم نمی‌گنجید؛ مثلاً به سراغ شیشه، هروئین، گل و حشیش رفتم. هیچ وقت باور نمی‌کردم که به اینجا برسم! اما از همان گیجی و سرخوشی اولیه که سیگار برایم ایجاد کرد با تاریکی‌های اعتیاد آشنا شدم. همه چیز را برعکس می‌فهمیدم. فکر می‌کردم این موضوع چندان مهمی نیست و بهتر است بی‌خیال باشم.
  • به واسطه سیگار شروع به ایجاد ارتباط با دیگران می‌کردم. هنگام مصرف مواد باید سیگار مصرف می‌کردم. بعد از استخر، غذا، تفریح یا هر کاری سیگار مصرف می‌کردم. ما همه با هم یک درد مشترک داریم. همیشه می‌گویند: باید کفش‌های دیگران را بپوشی تا حس و حالشان را درک کنی. هیچ وقت فکر نمی‌کردم جایی پیدا کنم که همه ما کفش یکدیگر را پوشیده باشیم و حرف یکدیگر را بفهمیم؛ برخی مثل من کمتر و برخی بیشتر اینگونه مسائل را درک می‌کنیم.
  • سیگار را تا جایی پیش رفتم که شروع به حرمت‌شکنی کردم و برایم اهمیتی نداشت که مصرف سیگار باعث اذیت شدن مادرم می‌شود یا اینکه پدرم بفهمد. فقط مصرف کردن برایم مهم بود و اینکه انواع سیگار را می‌خواستم تجربه کنم. قطران و نیکوتین سیگارها را بررسی می‌کردم و دنبال بهترین شرکت‌ها بودم؛ ولی امروز متوجه شدم که همین مصرف سیگار و این رفتارها باعث شد من کم‌کم به سمت مصرف هروئین بروم؛ مصرفی که اصلاً به ذهنم نمی‌رسید.
  • وقتی با رهایی از بند سیگار، پدرم یا مادرم به من می‌گوید: بهت افتخار می‌کنیم، خستگی از تنم بیرون می‌رود.
  • این‌ صحبت‌ها باعث شده که باور کنم من هم می‌توانم؛ با وجود الگوهایی مانند راهنماها، مرزبان‌ها و ایجنت‌ با زبان، بی‌زبانی انگار دارند می‌گویند: برای ما شد، پس برای تو هم می‌شود. بعد از گذشت مدتی الان احساس خوبی دارم و انرژی‌هایی که به واسطه‌ مصرف نکردن سیگار درونم آزاد می‌شود را حس می‌کنم. به خاطر همین از خداوند بزرگ شاکر و سپاسگزارم.

 

  • تایپ: مسافر مجتبی (لژیون۲۳)، مسافر (مهدی لژیون۲۳)
  • ویراستار: مسافر حسین (لژیون۲۳)، مسافر (امیر لژیون۱۰)
  • عکاس: مسافر نیما (لژیون۵)
  • سیستم صوتی و دیتا‌شو: مسافر علی (لژیون۱۰)، مسافر محمد‌حسین (لژیون ۱۹)
  • مرزبان خبری: مسافر میلاد (لژیون۱۹)
  • تهیه و ارسال: مسافر حمزه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .