English Version
This Site Is Available In English

دخانیات(سیگار،قلیان،ناس،پیپ،ویپ)

دخانیات(سیگار،قلیان،ناس،پیپ،ویپ)

هفتمین جلسه از دور دوازدهم کارگاه های آموزشی خوصی کنگره60 نمایندگی باغستان کرج با استادی دستیار دیده بان محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر رضا، دبیری مسافر سعید با دستور جلسه دخانیات(سیگار،قلیان،ناس،پیپ،ویپ) یکشنبه مورخ 11 خردادماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر،از این که از بنده به عنوان یک خدمتگزار دعوت کردید که در خدمت شما باشم سپاسگزارم و امیدوارم که بتوانیم امروز یک جلسه خوب و پرباری را داشته باشیم در کنار همدیگر، دستور جلسه در مورد سیگار است در مورد دخانیات است و هر آنچه که دودی است، پیپ،سیگار،ناس، نمی دانم هر چیز که دودی است، پیشکسوتها خوب به یاد دارند زمانی که در کنگره بودیم داخل لژیون راهنما و رهجوها یک تایمی را برایش در نظر می گرفتند که مثلا ساعت 18:30 که کارگاه آموزشی تمام می شد تا یک ربع به 7 چایی و سیگار بود.
کل جلسه کارگاهی و درگیری همیشه مرزبانها با ما این بود که وقت سیگار تمام شده، حالا جالب اینجاست که خود مرزبان می گفت تایم سیگار تمام شده و خودش می رفت داخل اتاق مرزبانی سیگار می کشید، همه ما  دوست داشتیم  برای راهنمای خودمان فندک بزنیم ، همیشه  دعوا بود سر این که چه کسی  برای راهنما سیگارروشن کند، می خواهم بگویم کنگره60 از کجا به کجا رسیده است این که جناب مهندس سکته کردند این را همه ما می دانیم خود آقای مهندس بارها اعلام کردند که در بیمارستان و در سی سی یو از تخت پایین آمدند برای مصرف سیگارو.....
می خواهم بگویم کشیدن سیگار آزاد بود، حتی خود آقای مهندس سیگار می کشیدند،بنده  خودم در شعبه مرزبان بودم اوایل که فرمان داده بودند  کسانی که شال دارند باید سیگار خود را درمان کنند،خیلی سخت بود که بین شال و خدمت و سیگار کدام را انتخاب کنیم ،شال مرزبانی را  تحویل دادم و گفتم نمی توانم سیگار را ترک کنم ،بنده از روزی که مصرف کننده شدم تا روزی که وارد کنگره60 شدم اعتقاد داشتم که موادم را درمان می کنم اما اصلا به درمان سیگار فکر نمی کردم.
اما در شعبه ای که تعداد مسافران زیاد بود به خاطر حجم زیاد دود سیگار اگر می خواستی کسی را شناسایی کنید از رنگ کفش و شلوار می شد شناسایی کرد. الان شما وارد هر شعبه ای که بشوید تنها چیزی که استشمام نمی کنید بوی سیگاراست، این که سیگار چرا در دستور جلسات قرار گرفته است شما خیلی راحت تر و بهتر می توانید بگویید اما در سفر دوم همیشه یک گمشده داشتیم و یک باور غلط بود که هر کس سیگار بیشتری بکشد بهتر به درمان رسیده است.
اما این گمشده را هیچ کدام از ما نمی توانستیم پیدا کنیم که داستان چه است که من رها شدم من خدمت گزارم من راهنما هستم ولی حالم خوب نیست. آن رودخانه عظیمی که جناب مهندس مثال آن را می زند که برکه باریکی که لجن ها را وارد رودخانه می کند نمی دانستیم چیست، نمی توانستیم پیدایش کنیم، تا این که این دستور جلسه آمد موضوع را باز کرد.
اگر مواد را درمان کردی ولی هنوز سیگار می کشی، سیگار هنوز آنتی ایکس می باشد و شما مصرف کننده اید، اگر دنبال گمشده می گردی گمشده همین آنتی ایکس است، شان ما نیست که یک راننده تاکسی به ما بگوید سیگارت را خاموش کن،یا همسرت یا فرزندت یا هر کس دیگری بینی اش را بگیرد به خاطر بوی سیگار شما چون اذیت می شود.
قبل از درمان سیگار به ما بر نمی خورد اما الان که خودمان درمان شده ایم اگر یک سیگاری از کنار ما رد می شود واقعا بوی سیگار اذیت مان می کند ، بنده زمانی که درمان سیگارم را شروع کردم هیچ ایمانی به اینکه سیگارم را کنار بگذارم نداشتم از این که به صحبت های بنده گوش کردید بی نهایت سپاس گزارم.
تایپ: مسافر شاهین لژیون دوم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر محمد رضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .