جلسه یکم از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰؛ نمایندگی أمین قم، با استادی مسافر مجید، نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری مسافر مصطفی، با دستورجلسه "دخانیات (سیگار، قلیان، ناس، پیپ، ویپ)" یکشنبه 11 خرداد ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر؛
از گروه مرزبانی، دبیر جلسه، نگهبان و کسانیکه نوشتارها را خواندند تشکر میکنم.
خداوند را سپاسگزارم که به من توفیق داد تا در کنار شما دوستان، در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه امروز "دخانیات (سیگار، قلیان، ناس، پیپ، ویپ)"میباشد؛
در مورد سیگار و قلیان یادم هست وقتی برای اولین بار خواستم قلیان بکشم، به قهوهخانهای رفتم و یک قلیان سفارش دادم، اما نمیدانستم که قلیان ممکن است حال من را بد کند. تا زمانی که مشغول کشیدن قلیان بودم چیزی متوجه نشدم، اما به محض اینکه از جای خود بلند شدم و بیرون آمدم حدود نیم ساعت در پیادهرو نشسته بودم، سرم گیج میرفت و نمیتوانستم حرکت کنم. بعد از این ماجرا دیگر سمت قلیان نرفتم و هر جایی که قلیان بود فرار میکردم. بعد از گذشت مدتی برای اولین بار سیگار کشیدم و یک سرخوشی کاذبی به من داد که باعث شد من سیگار کشیدن را ادامه بدهم.
در اوایل کشیدن سیگار با روزی یک نخ شروع شد، بعد شد دو نخ و همینطور تعداد آن افزایش یافت. قبل از کنگره60 نیز تلاشهای زیادی برای ترک سیگار انجام دادم، اما هیچ وقت موفق نشدم. گاهی اوقات برای مدت کوتاهی تعداد مصرف سیگارم را کاهش میدادم، اما نمیتوانستم کامل آن را کنار بگذارم تا زمانی که به کنگره60 آمدم و سفرم را شروع کردم. روزهای اول در لژیون ویلیام نکشیدن سیگار برایم بسیار مشکل بود و قطعات آدامس نیکوتین را در تعداد زیاد استفاده میکردم، اما با گذشت زمان این حس کمکم فروکش نموده و توانستم با روش DST و آدامس نیکوتیندار، با کمک راهنمای خودم و آموزشهای کنگره60 سفرم را با حالی خوب به پایان برسانم. سیگار یکی از محکمترین بندها است، ولی الآن جوری شدهام که نکشیدن سیگار را دوست میدارم و بیشتر از زمانی که سیگار میکشیدم لذت میبرم، چون وقتی که میخواهم با کسی صحبت کنم مجبور نیستم از او فاصله بگیرم، وقتی به خانه میروم دیگر مادرم روسریاش را جلوی دهانش نمیگیرد، در جامعه با فیلترهای سیگار به طبیعت آسیب نمیرسانم.
قبل از کنگره60 من اصلاً خواب خوبی نداشتم، هرشب تا صبح چندین مرتبه از خواب میپریدم و هر بار که بیدار میشدم میدیدم که مادرم بالای سر من مشغول ذکر و نیایش است. آن زمان متوجه کار مادرم نبودم، ولی الآن میدانم که آن زمان در خواب بسیار سخت نفس میکشیدم و مادرم برای سلامتی من بود که هرشب دعا میکرد. الآن خدا را شکر میکنم که شبها دیگر ساعت 10 خوابم میبرد و راحت تا صبح میخوابم. سیگار منشأ خیلی از بیماریها است و تمرکز را از انسان میگیرد. من خودم در اوایل سفر حتی از روی نوشتارها نیز نمیتوانستم درست بخوانم، ولی الآن خدا را شکر توانستهام در جایگاه استادی بنشینم و صحبت کنم. به قول جناب مهندس که فرمودند: «درمان اعتیاد با درمان سیگار کامل میشود» و کسی که سیگارش را درمان نکند، مثل این است که هنوز پرچم اعتیاد در دستش میباشد. در آخر باز هم در رأس از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که چنین بستری را برای ما فراهم کردند و بعد، از راهنمای DST و راهنمای سیگارم تشکر میکنم که برای من خیلی زحمت کشیدند.
ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
.jpg)
(27)(16).gif)
تایپ و ویراستاری: مسافر محمد لژیون نهم و مسافر حسن لژیون دوم
عکس: مسافر محمدحسن لژیون هفتم
ارسال خبر: مسافر حسن لژیون دوم
مرزبان خبری: مسافر صادق
تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
109