English Version
This Site Is Available In English

تا زمانی که خود انسان نخواهد، رسیدن به افکار، شرایط و تغییرات مثبت ممکن نخواهد بود

تا زمانی که خود انسان نخواهد، رسیدن به افکار، شرایط و تغییرات مثبت ممکن نخواهد بود

دوازدهمین جلسه از دوره چهارم سری جلسات خصوصی لژیون سردار همسفران آقا، نمایندگی پرستار به استادی همسفر حسن، نگهبانی راهنما همسفر سجاد و دبیری همسفر محمدمهدی با دستور جلسه « وادی سوم و تاثیر آن روی من» پنجشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، حسن هستم، یک همسفر
باید دانست که هیچ موجودی به اندازه‌ی خود انسان، به خویشتن، خویش فکر نمی‌کند.
«وادی سوم» از آقای مهندس، با اینکه خیلی کوتاه است، اما وقتی با دقت به محتوای آن گوش می‌دهم، متوجه می‌شوم که دریایی از مفاهیم و نکات ارزشمند در آن نهفته است. من خواهش می‌کنم بعد از پایان این جلسه هم باز به این موضوع فکر کنید.
در این وادی به نکته‌ی بسیار مهمی اشاره می‌شود: می‌گوید هر کسی، فارغ از این‌که باسواد باشد، از دانشگاه آمده باشد یا حوزه‌ی علمیه، حتی اگر فیلسوف هم باشد، تا زمانی که خود انسان نخواهد، رسیدن به افکار، شرایط و تغییرات مثبت ممکن نخواهد بود. برای همین است که می‌گویند وقتی وارد این مسیر می‌شویم، باید یک سی‌دی را چندین بار گوش بدهیم تا به عمق محتوای آن پی ببریم. بالاخره در مسیر، مشکل و سختی پیش می‌آید، اما ما نمی‌توانیم آن را گردن دیگران بیندازیم؛ این مسئله به خود ما برمی‌گردد.
آقای مهندس هم می‌گویند: «این بذری است که خودت کاشتی. بذری که تلخ بوده و حالا که وقت برداشتش رسیده، طعم زهر گرفته است». آقای مهندس می‌گویند: حالا به هر دلیلی این شرایط سخت به وجود آمده است.
آیا منِ حسن باید زانوی غم بغل بگیرم، بروم گوشه‌ای بنشینم و منتظر بمانم تا کسی دیگر بیاید و مشکل مرا حل کند؟ خب، روشن است که این‌طور نیست. در این‌جا آقای مهندس از تدبیر سخن می‌گویند. به نظر من، شاه‌کلید این وادی همان جایی است که گفته می‌شود: اگر مشکلات روحی، جسمی، اقتصادی و... وجود دارد، ریشه‌ی آن را باید در خودم جست‌وجو کنم.
خواهش می‌کنم کمی بیشتر روی این "و و و..." که آگاهانه تکرار شده، تمرکز کنید؛ چون به‌نوعی تأکید دارد بر گستردگی و تنوع مشکلاتی که باز هم ریشه در درون خود ما دارند. در هر صورت، وقتی به گذشته‌ی خودمان برمی‌گردیم، متوجه می‌شویم که همان نقطه‌ای که امروز در آن گرفتار شده‌ایم، حاصل بذری‌ست که خودمان کاشته‌ایم. بعد از آن، سؤال پیش می‌آید: حالا چه باید کرد تا این وضعیت را درست کنیم؟ اینجاست که دوباره مسئولیت برمی‌گردد به خودِ ما، به شخصِ خودمان.
ما مسئولیم در برابر تخریبی که به وجود آمده؛ مسئول شرایطی که اکنون با آن روبه‌رو هستیم. باید بلند شویم و حرکت کنیم، نه این‌که در گوشه‌ی خانه بنشینیم و دست روی دست بگذاریم. باید حرکت کنیم و تلخی‌های گذشته را جبران نماییم. مشکلات همیشه وجود دارند؛ امروز هستند، فردا هم خواهند بود، و در آینده هم کم‌وبیش ادامه خواهند داشت.
کنگره آمده و بستری را فراهم کرده برای درمان مسافر؛ و در کنار آن، بستری هم برای من و شما، همسفران، فراهم کرده تا حالِ خوش را تجربه کنیم. واقعیت این است که حال ما نیز خراب بوده که قدم در این مسیر گذاشته‌ایم شاید حتی حالمان از بعضی از مسافران هم بدتر بوده، فقط خودمان خبر نداشتیم.
کنگره، برای هر مسافر، حداقل چیزی حدود پنجاه میلیون تومان هزینه می‌کند تا جایی که من اطلاع دارم؛ حالا کمی بیشتر یا کمتر را نمی‌دانم و بعد از حدود ده یا یازده ماه، این مسافر را به من تحویل می‌دهد؛ کسی که حالا آماده است برای زندگی نو. حالا سؤال اینجاست: من با این فرزند چه باید بکنم؟ چگونه او را دوباره به جامعه بازگردانم؟
چطور کمکش کنم تا زندگی‌اش را بسازد، ازدواج کند و تشکیل خانواده دهد؟ اینجاست که وظیفه‌ی من و شما، همسفران، تازه آغاز می‌شود. بسیاری از جوانان و دیگر اعضای کنگره این وظیفه را پذیرفته‌اند و خدمت می‌کنند. اما من خودم با این‌که دلم می‌خواهد بیایم و حتی زمین را تی بکشم نمی‌توانم؛ شرایط زندگی‌ام اجازه‌ی این کار را نمی‌دهد. در عوض، پسرم این خدمت را انجام می‌دهد. گاهی اوقات افرادی که به رهایی رسیده‌اند، با یک جعبه شیرینی نزد من می‌آیند و انتظار دارند کاری برایشان انجام شود یا شغلی معرفی کنیم، اما مگر کنگره ۶۰ یک سازمان کاریابی‌ست؟ آقای مهندس هم بارها تأکید کرده‌اند: کار ما فقط درمان است. اما به هر حال، ما در همین جامعه زندگی می‌کنیم؛ در کنار جوانانی که همگی عزیزان ما هستند، اما با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

با این حال، بسیاری از آن‌ها با وجود تمام سختی‌ها، مسئولیت‌پذیر بوده و خدمت می‌کنند. من خودم، جز خدمت مالی، توان دیگری برای انجام این مسئولیت‌ها ندارم. نمی‌توانم، اما در حد توانم تلاش کرده‌ام: امسال یک میلیارد تومان پرداخت کرده‌ام و تعهد شخصی یک میلیارد تومانی دیگر نیز به آقای مهندس برای کنگره دارم.
اگر روزی هم لیاقت داشته باشم و به مرحله‌ی گرفتن شال برسم، این افتخار، متعلق به شما عزیزان است و من به حضورم در کنار شما افتخار می‌کنم. این پول، امانتی بود در دستان من، که حالا آن را به جایگاه اصلی‌اش بازگردانده‌ام.
در هر صورت، از همه‌ی شما عزیزان تقاضا دارم که بیشتر به مسافرانمان توجه کنیم. کنگره زحمت می‌کشد؛ مسافری را که در شرایط سختی بوده، از ما تحویل می‌گیرد و پس از طی مسیر درمان، صحیح و سالم به ما بازمی‌گرداند. ما باید فکر کنیم و برنامه داشته باشیم که این مسافران را با آن شرایط سختی که پشت سر گذاشته‌اند چگونه به جامعه برگردانیم زیرا آن‌چه امروز از اعتبار، زندگی و آبرو دارند، همه را مدیون کنگره هستند.
مسئله‌ی کار و معیشت برای یک مسافر، نقش اول را دارد. اگر برایش فراهم نکنیم، نه آرامش برای او شکل می‌گیرد و نه برای ما. ان‌شاءالله همان‌طور که آقای مهندس در این سی‌دی می‌گویند، من نیز بلند شوم و گذشته‌ای را که با تخریب، شرایط سختی را برای خود و دیگران به‌وجود آورده‌ام، جبران کنم.
سپاس‌گزارم از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید.

تایپ، ویراستاری و بارگذاری: خدمت‌گزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .