امروز پنجشنبه ٠٨/٠٣/١۴٠۴ جلسه چهارم از دوره سوم سری کارگاههای خصوصی مسافران کنگره ۶٠ زاهدان با استادی راهنمای محترم آقای محمدعارف، نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری موقت مسافر رامین با دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من» آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
تشکر میکنم از راهنمای محترم خودم و آقا فرهاد نگهبان جلسه که افتخار خدمت را در این جایگاه به من دادند .
ما علی رغم اینکه در خانوادههای خوب و با ایمان و اعتقاد قوی بزرگ شدیم ولی متاسفانه مصرف کننده گردیدیم، حالا هیچ تضمینی نیست که روی این صندلی یکی از عزیزان، بستگان نزدیک ما در آینده ننشینند بنابراین با در نظر گرفتن این احتمال با حضور مان در حفظ کنگره زاهدان مثمر ثمر باشیم.
وادی سوم چند مسئله در آن مطرح است که اولین مسئله آن پذیرش مسئولیت شخصی زندگی خودمان است باید ما مسئولیت زندگی خودمان را بپذیریم .کسی میتواند تغییری ایجاد کند که مسئولیت پذیر باشد یک تخم مرغ وقتی از نیروی بیرونی بشکند زندگی پایان میپذیرد ولی وقتی این نیرو از درون اتفاق بیفتد تازه جریان زندگی شروع میشود دقیقاً فلسفه زندگی بشر است حتی به سرنوشت خود نسان میتواند زمانی به انسانی کمک کند که بپذیرد که مسئولیت زندگی من با خودم است جمله معروف دیگری داریم :به تمام انسانها میتوان یاری رساند به جز انسانی که قبول ندارد که خودش اشتباه کرده است.
من چندین سال در فکر ترک مواد بودم و دچار عذاب وجدان شدم باخودم میگفتم پدرم اگر شرایط را داشت که در زاهدان زندگی نمیکردیم من مصرف کننده نبودم اگر در خانوادهام مسئله اعتیاد امر طبیعی نمیبود و دسترسی راحت نمیداشتم باز هم معتاد نمیشدم همیشه این افکار را به عنوان سرپوشی داشتم که عذاب وجدان کمتری متحمل شوم و کاوری برای ملامتها و سرزنشهای نفس لوامه من بود با این وجود هیچ گاه درصدد رفع مشکل بر نمیآمدم تا اینکه روزی به این باور و تفکر رسیدم که حالا به هر دلیلی چه جهل و ناآگاهی که باعث شده در باتلاق اعتیاد گرفتار شوم هیچکس طناب نمیاندازد که من را از آن باتلاق خارج سازد هیچکس به اندازه خودم برای خودم اهمیت نمیدهد تمام زندگی آدم از خودش نشئت میگیرد زن انسان نزدیکترین شخص به اوست با وجود خودش نسبیت پیدا میکند و در نبودش دیگر بیوه اوست بچه شما مادام بچه شما است که در وجود باشید.
بنابراین ما مرکز دایره زندگی خودمان هستیم و محور زندگی محسوب میشویم هر چیز به وسیله خودتان نسبیت پیدا میکند.
دومین مسئلهای که در وادی سوم بیان شده است تفاوت بین دانستن و باور داشتن است در ابتدا ورود به کنگره همه ما میدانیم ولی وقتی به باور میرسیم که پله کم کنیم و علیرغم کم شدن مصرف اوتی نسبت به پله قبلی از حال بهتری برخورداریم و از همه مهمتر به حق الیقین رسیدن است
وقتی من سفر دومی می گویم که من دیگر به سمت اعتیاد برنمیگردم شما به عنوان سفر اولی شاید این را بدانید ولی نمیتوانید حس کنید .
باور مثل بوی یک رایحه ی خوش است
هرچه از خصوصیات آن بدانیم. ولی تا وقتی استشمام نکنید حس نکنید نمیتوانید به باور برسید و متوجهش بشوید.
به عنوان مثال ما میدانیم ورزش برای سلامتی و تندرستی خوب است کسانی این موضوع را باور میکنند که در جهت ورزش کردن قدم برمیدارند و ورزش میکنند
سومین مسئله مطرح شده در وادی سوم به اعتقاد من استفاده از تواناییهای روانی است که در سفر اول همان پله کم کردن است.
موضوع بعدی در وادی سوم این است که همه چیز برای شروع با سختی همراه است بذری که در زیر خاک تیره و تاریک کاشته میشود با مشقت از پوسته میشکافد با سنگ و سنگلاخ و خشت دست و پنجه نرم میکند و حرکت میکند تا به درختی استوار تبدیل شود.
پنجمین مسئله در وادی سوم نقش تفکر بر اقدام است تفکر عالی و هر چقدر هم سازنده و خوب باشد بدون ورود به دنیای عملیاتی از اعتبار ساقط است.
.jpeg)
نگارش: مسافر محمد.س (لژیون یکم راهنما آقای جواد)
عکس و ارسال: مسافر رامین (لژیون یکم راهنما آقای جواد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
43