English Version
This Site Is Available In English

پذیرش مسئولیت زندگی

پذیرش مسئولیت زندگی

ششمین جلسه از دوره پنجم از جلسات لژیون سردار با دستور جلسه «وادی سوم (باید دانست که هیچ موجودی به غیر از خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.) و تأثیر آن روی من» به استادی همسفر فریبا و نگهبانی راهنما همسفر مبینا و دبیری راهنمای تازه‌واردین همسفر سمیه روز سه‌شنبه ۶ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.

دستور جلسه وادی سوم و تأثیر آن روی من «باید دانست که هیچ موجودی به غیر از خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.» این وادی برای من یادآور می‌شود که برای رهایی و رسیدن به آرامش؛ باید مسئولیت زندگیم را خودم بپذیرم. نباید انتظار داشته باشم که دیگران بیایند و مشکلات من را حل کنند و باید این را باور کنم که هر مسئله‌ای که در زندگیم دارم با جان و دل خودم بپذیرم و مشکلاتم را حل کنم. من قبل از کنگره مسئله‌ای که برایم پیش می‌آمد، به پای اعتیاد مسافرم می‌گذاشتم و او را مقصر می‌دانستم؛ ولی خودم مسئول کارهای خودم نبودم. همیشه در مقابل خداوند ناسپاسی و ناشکری می‌کردم، می‌گفتم چرا زندگی من؟ چرا همه بدبختی‌ها برای من است؟ اصلاً مسائلم را نمی‌توانستم حل کنم.

خدا را شکر می‌کنم که وارد کنگره شدم. اوایل که وارد کنگره شدم می‌گفتم که اگر مسافر من درمان شود، من به حال خوش می‌رسم؛ ولی ذره‌ذره جلو رفتم آموزش گرفتم فهمیدم که تخریب من خیلی بیشتر است. اگر من دوربینم را روی خودم بیندازم، آموزش بگیرم و به آن حال خوش برسم، اعضای خانواده‌ام هم در کنار من به آرامش می‌رسند و این‌که باید مسئولیت زندگیم را خودم بپذیرم و در کنگره آموختم که عضو لژیون سردار شوم و از خود بگذرم و ببخشم. یک پیامی از استاد سردار در کتاب ۶۰ درجه است می‌گوید؛ آنچه تقدیر است آن به انجام می‌رسد؛ ولی اعمال ما در تقدیر نقش بسیار مهمی دارد و به زندگی ما شکل دیگری می‌دهد و این‌که حضور در لژیون سردار اعمالی است که اگر وارد آن شویم به زندگی ما شکل دیگری می‌دهد و زندگی ما واقعاً تغییر می‌کند.

کنگره مثل یک پازل است، اولین تکه پازل را در سفر اول می‌چینیم و در سفر دوم تکه پازل دیگری. مهم‌ترین پازل در لژیون سردار است اگر آن پازل را نچینیم، واقعاً زندگی ما شکل نمی‌گیرد و اگر آن را بچینیم، زندگی ما را نمایان می‌کند. راهنما همسفر نازنین همیشه در لژیون می‌گویند؛ اگر عضو لژیون سردار شوید، واقعا گره‌هایتان باز می‌شود. من اعتقادی نداشتم و می‌گفتم من خودم ندارم، چگونه بیایم و عضو لژیون سردار شوم؛ واقعا از این‌که عضو لژیون سردار شدم خیلی از گره‌ها باز شد، خیلی از مسائلم حل شد. من در سفر اول خیلی چالش داشتم، مسافرم برگشت خورد و اصلاً حال خوبی نداشتم؛ وقتی وارد لژیون سردار شدم، اتفاق‌های دیگری برایم افتاد، به زندگی من آرامش آمد و من به آن حال خوب رسیدم. بلاعوض باید ببخشم و این‌که آقای مهندس در صحبت‌های روز چهارشنبه فرمودند؛ آخر اردیبهشت که آخرین تعهد است تا خرداد وقت دارید و من در مسیر آن حرکت کردم و آن تعهدم را انجام دادم و هر کس در مسیر آن چیزی که حرکت کند، واقعا به آن انجام می‌رسد. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر آمنه و همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون سوم) نگهبان ‌سایت
همسفران نمایندگی رودهن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .