English Version
This Site Is Available In English

نیروهای بازدارنده سدِ راهم می‌شوند

نیروهای بازدارنده سدِ راهم می‌شوند

چهاردهمین جلسه از دوره بیست‌و‌دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار، با استادی همسفر محمدرضا، نگهبانی همسفر محمود و دبیری همسفر علیرضا، با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن رو من» پنج‌شنبه 8 خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، محمدرضا هستم همسفر
تشکر می‌کنم از محمدآقا که اجازه دادند این خدمت را تجربه کنم و خداقوت می‌گویم به نگهبان و دبیر محترم.
وادی سوم بر مسئولیت‌پذیری فردی تأکید دارد و بیان می‌کند که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند. این وادی بر نقش تفکر و تلاش فردی در حل مشکلات زندگی تأکید دارد و معتقد است که برای حل هر مسئله‌ای، بیشترین بار بر دوش خود فرد است.
پیام و نویدی که برای من دارد، این است که اگر بتوانم مشکلاتم را حل کنم، می‌توانم به آرامش و صلح درونی برسم؛ چیزی که می‌توانم بگویم در زندگی‌ام تاکنون نداشته‌ام.
در قسمتی از پیام این وادی آمده است ما با شروع زندگی در اين وادی براي خود آغازی تازه داريم. آغازی که ما را به سلامتی، صلح و آرامش و آسایش برساند.
این وادی در وهله نخست برای من روشن می‌سازد که باید مسئولیت‌پذیر باشم؛ مسئولیت کارهایی که انجام داده‌ام، اتفاقاتی که در زندگی‌ام رخ داده، مشکلاتی که تجربه کرده‌ام و مسائلی که پیش آمده است. باید بپذیرم که در چه جایگاهی قرار دارم و اینکه اگر با مشکل مواجه هستم یا حال مساعدی ندارم، این نتیجه همان بذرهایی است که در گذشته کاشته‌ام.
اولین چیزی که به ذهن من می‌رسد این است که ابتدا تفکر و برنامه‌ریزی دقیقی انجام دهم تا در آینده مجدداً با این مشکلات مواجه نشوم. همچنین، نقشه‌ای دقیق طراحی کنم تا در صورت دستیابی به هدف موردنظر، بتوانم ارزیابی کنم که آیا حال من خوب است یا خیر، و اینکه آیا همچنان مانند اکنون در وضعیت نامطلوبی به سر می‌برم.
من دو کار می‌توانم انجام دهم؛ نخست، برنامه‌ریزی برای آینده‌ام و دوم، یافتن راه‌حلی مناسب برای مشکلاتی که در حال حاضر با آن‌ها مواجه هستم. اولین گامی که باید بردارم، استقلال از وابستگی به دیگران است. نباید انتظار داشته باشم که دیگران مشکلاتم را حل کنند. گاهی ممکن است تصور کنم که اگر مشکلی دارم، نتیجه مشورتی است که با فردی داشته‌ام و راهکاری که پیش رویم گذاشته است. اکنون که با این مشکل مواجه شده‌ام، ممکن است انتظار داشته باشم که همان فردی که مشورت داده است، برای حل آن به کمکم بیاید؛ اما باید بپذیرم که مسئولیت مشکلاتم بر عهده‌ی خودم است.
من تجربه‌ای شخصی در این زمینه دارم. در سال ۶۹، سه نفر بودیم که از هنرستان فارغ‌التحصیل شده و در دانشگاه اصفهان پذیرفته شده بودیم. با یکی از اقوام مشورت کردم و او گفت که نروم، زیرا مسیر دور است، خوابگاه لازم دارم و مسائل دیگر. دوستانم درس‌شان را به پایان رساندند، وارد بازار کار شدند و در صنعتی که در آن زمان نوپا و تازه‌تأسیس بود، مشغول به کار شدند و به جایگاه مدیریتی مناسبی دست یافتند. اما من با تأخیری که در ادامه تحصیلاتم داشتم، نتوانستم مانند آن‌ها به چنین جایگاهی برسم. هر زمان که آن‌ها را می‌دیدم، خود را با آن‌ها مقایسه می‌کردم و با خود می‌گفتم: «اگر حرف آن فرد را گوش نکرده بودم و به دانشگاه رفته بودم، شاید وضعیت من هم مانند آن‌ها بود.» این فکر سال‌ها ذهنم را درگیر کرد تا زمانی که بازنشسته شدم؛ اما در نهایت دریافتم که در حال فریب دادن خودم بودم. در حقیقت، خواسته‌ی خودم این بود که نروم، زیرا هیچ‌کس مرا مجبور نکرده بود؛ بلکه خودم تصمیم گرفته بودم که نروم.

در بسیاری از موارد، ما خودمان مشکلی را برای خود ایجاد می‌کنیم، اما مسئولیت آن را به گردن دیگران می‌اندازیم. اکنون که با مشکلی مواجه هستم و می‌خواهم آن را حل کنم، چگونه باید اقدام کنم؟ هر زمان که قصد حرکت به سوی حل مشکلات را دارم، نیروهای منفی و بازدارنده به من هجوم می‌آورند، سدِ راهم می‌شوند و تلاش می‌کنند مانع پیشرفتم شوند.
تجربه‌ای شخصی را بازگو می‌کنم که نیروهای منفی به من گویند: «شش سال در انجمنی دیگر کوشش نمودی، اما به نتیجه‌ای دست نیافتی. اکنون نیز سه سال است که در کنگره حضور داری و وضعیت تو همچنان بدون تغییر مانده است.» آیا با این وجود، باز هم مصمم به ادامه‌ی این راه هستی؟
در قسمتی دیگر از پیام وادی سوم آمده است ما اميدوار هستيم كه شما هم با نگاه كردن به طبيعت به ابعاد گسترده‌ای برسيد و چون اصوات موسيقي در جهانِ خود بدرخشيد و خود كليد مسير  اصلی راه خود را بيابيد.
آیا باید بار دیگر در سکون بمانم یا حرکت کنم؟ آیا باید آن نیروهای درونی خفته را بیدار سازم و از آنها بهره ببرم؟ همان‌گونه که استاد امین می‌گویند، این مسیر دشوار است. هنگامی که اراده می‌کنم تا حرکت کنم و به قلۀ کوه برسم، با ناهمواری‌های بسیار و پستی‌وبلندی‌های فراوان روبه‌رو می‌شوم. اما باید حرکت کنم و با مشکلات دست‌وپنجه نرم کنم تا بتوانم بر آنها چیره شوم. در بخشی از این وادی آمده است که انسان برای حل مشکلات به دنیا می‌آید.
نکته‌ی پایانی که در این وادی برای من بسیار حائز اهمیت است، این است که باید در این مسیر تلاش کنم، از حرکت باز نایستم و خواست و اراده داشته باشم. اگر اراده و خواستی برای تغییر نداشته باشم، اگر نخواهم زندگی و مشکلاتم متحول شود، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. از همین رو، بار دیگر از پیام وادی سوم الهام می‌گیرم.
ما نيك مي دانيم كه انسان اگر خود جستجو نكند؛ حتی اگر با همۀ كاوشگران ماهر نيز همنشين باشد، به موضوع واقعي نمی رسد.
متشکرم که به حرفهای من توجه کردید.

تایپ، ویراستاری و بارگذاری: خدمت‌گزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .