English Version
This Site Is Available In English

دیروز من خویشتن من و خویش خویشتن من فردای من را میسازد

دیروز من خویشتن من و خویش خویشتن من فردای من را میسازد

سومین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره60 ویژه مسافران و همسفران نمایندگی ارگ کرمان، با استادی پهلوان مسافر احسان، نگهبانی مسافر مسلم و دبیری مسافر غلامرضا با دستور جلسه : " وادی سوم و تاثیر آن روی من" در روز پنجشنبه 8 خرداد ماه 1404 ساعت 17 برگزار گردید

خلاصه سخنان استاد :

خداوند رو شاکر و سپاسگزارم که توفیقی حاصل شد که بتوانم تو جمع مسافران و همسفران نمایندگی ارگ کرمان باشم, خیلی خوشحالم از ایجنت محترم, گروه مرزبانی, نگهبان عزیز که اجازه دادند من امروز اینجا باشم تشکر می‌کنم،باید عرض کنم که شعبه خیلی خوبی دارید بهتون تبریک میگم.
حس چیزیه که با انسان حرف می‌زند مثل یک قطب نماست در کف دست من و نشان میدهد که من مسیرمو چه جوری دارم میرم
حسن یکی از بچه‌ها در لژیون سردار مشارکت کرد گفت قطعاً نیامدیم چیزی بدهیم آمدیم چیزی دریافت کنیم امیدوارم که بتوانیم همه در کنار یکدیگر هدف اصلی آقای مهندس را جلو ببریم
دستور جلسه امروز راجع به وادی سوم هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر  نمی‌کند این دستور جلسه خیلی جای صحبت کردن و فکر کردن دارد وقتی از خویش خویشتن می‌گوید یعنی کسی جلوی من نیست منم و من خودم و خودم دیگه من جلوی راهنمام نیستم که دارم مشارکت می‌کنم چی بگم توی جمع چه حرفی بزنم چه کاری انجام بدم شاید انسان تنها موجودی است که می‌دونه کیه و چون می‌دونی کیه سوال میکنه که من کجا هستم این وادی در ابتدا می‌خواد سوال کنه که تو کی هستی
هر کاری که انسان بخواد در زندگی انجام بده باید بپرسه و در مورد اون موضوع تحقیق کنه و بگه اون موضوع رو فهمیدم پرنده پرواز می‌کنه شیر شکار می‌کنه درخت میوه میده هیچ وقتم نمی‌پرسد چرا ؟
ولی این قدرت به انسان‌ها داده شده که بپرسد چرا و به چه علت اینجا هست اگه در مورد سفر یه مثال بزنیم مثلاً در سفر اول یا سفر دوم هستیم داریم امروز مان را می‌سازیم خویشتن من می‌شود امروز من چون در این تن ز ندگی می‌کنم توی سفری که انجام می‌دهم سفر جهان بینی و یا سفر اوتی و یا آموزش‌ها خویشتن من احیا می‌شود ولی اما خویش من  چگونه احیا می‌شود

نمی‌شود که امروز را درست کرد پس دیروز چه می‌شود خویش هم باید درست بشود و فرصتی که کنگره به مسافر و همسفر می‌دهد که خویشتن آن فرد درست می‌شود ما در سفر اول 10 الی 11 ماه سفر می‌کنیم و کسانی که روی برنامه باشند چه بخواهند و چه نخواهند خویشتن او  درست می‌شود اما گذشته‌اش خیلی فرق دارد گذشته منفی او بسیار متفاوت است نمی‌تواند بی‌خیال آن بشود دیروز من امروز من فردای من را دارد می‌سازد دیروز من خویشتن من و خویش خویشتن من فردای من را می‌سازد و تمام فردای من به امروز و فردای من بستگی دارد زمانی که من به گذشته خود فکر می‌کنم یا همان خویش خویشتن اصلاً با زمان حال قابل مقایسه نیست جناب مهندس نیز در این وادی همین مطالب را به  ما می‌آموزند که خویش من خویشتن من دست هیچکس نیست اگر دیروز اشتباهی کردم تقصیر هیچکس نیست و اگر امروز خویشتن من مشکلی دارد و امروز  کجا نشسته‌ام و فردا کجا هستم و خویش خویشتن من چه اتفاقی برایش افتاد تمامی آنها دست من است جناب زرکش هم می‌فرمایند که سفر اول برای تمامی ما یک آموزش است و فقط آموزش می‌بینیم و سفر دوم کنگره برای ما می‌شود دانشگاه دیگه کاملاً متفاوت می‌شود در سفر دوم جوری است که اون  وجود رو تبدیل به سجود می‌کند

بنده چه زمان فکر می‌کردم که در مصرف هروئین چنین خیریتی باشد خیلی وقت‌ها من مسافر در درگاه خدا ضجه زدم و گریه کردم که خداوندا کمکم کن مادرم هم خیلی برایم دعا می‌کرد و همیشه برایم نذر می‌کرد همه این‌ها باعث شد تا راه کنگره برای من باز شود و زمانی که در کنگره به آرامش رسیدم و به آسایش رسیدم و وارد سفر دوم شدم نباید از یاد من برود که کجا بودم و به کجا رسیدم این دستور جلسه اینو به ما یادآور می‌شود که هیچکس به فکر شما نیست

جناب مهندس می‌فرمایند که هیچکس به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند اینکه من بفهمم حرفم و عملم کی یکی درست می‌شود خدمت می‌کنم و این خدمت برای خویشتن منه و خدمت من که برای خویشتن من هست باید عالمانه باشد متوجه باشم که دارم چه کاری انجام می‌دهم اما جسم من و جان من خدمت می‌خواهد جان من وقتی خدمت انجام می‌دهد و این خدمت یعنی انفاق و انفاق نیز باید خالصانه باشد و من هر بخششی در هر قسمتی که انجام می‌دهم باید خالصانه و عاشقانه باشد اول خدمت عالمانه و سپس انفاق عاشقانه از  اینکه به صحبت‌های من گوش دادی خیلی ممنونم و خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان بودم با تشکر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .