استاد امین میفرمایند؛ وقتی حرکت کردم مفهوم سکون را بیشتر فهمیدم و این نکته بسیار مهم است که انسان این را در زندگی درک کند. هدف من این بود استاد دانشگاه بشوم؛ اما در شرایطی قرار گرفتم که داشتم از دانشگاه اخراج میشدم، خیلی تلاش میکردم و ابتدا این را به حساب ضعف خودم میگذاشتم و از آنجا شروع به تغییر جهانبینیام کردم و به دنبال این بودم که به خواستههایم برسم؛ زیرا این خواستهها برایم مهم بودند. جهانبینی ابزاری است که انسان میتواند ضعفهای خود را پیدا و برطرف کند و به آن خواستهای که دارد برسد و جهانبینی ابزاری شد که من را از تاریکیها و عذابها خارج کرد و به چرخه زندگی بازگرداند؛ اما موضوعی دیگر در ذهنم بود که یک نیروی مافوق یا یک قدرت مطلق وجود دارد که من و هستی را آفریده است؛ پس باید شناخت و دانش بسیار بالایی داشته باشم؛ حال آیا آفریننده من نسبت به خودم شناخت بیشتری دارد؟ در اینجا متوجه شدم که من به غیب و صور پنهان اعتقادی نداشتم.
زمانی میتوانید توکل کنید که بتوانید فکر کنید چیزی وجود دارد که از تو یا از خودت بزرگتر و نیرومندتر است و باید به آن فکر کنید؛ اما من او را اصلاً به حساب نمیآوردم؛ بنابراین ترسها و وحشتها خیلی عمیق میشدند؛ مانند انسانی که درد دارد یا گرسنه است و تحمل همه چیز برایش بسیار سخت میشود. یک انسانی که بیمار است، بلند شدن و جابهجا شدن برایش بسیار سخت میشود؛ این دقیقاً وضعیت ما است. آیا انسان فقط خودش است و باید تلاش کند تا به نتیجه برسد؟ اگر کسی فکر کند که فقط خودش است؛ هنوز به درجه ایمان نرسیده و همیشه در ترس است که نکند زمانش را از دست بدهد و عمرش تمام شود. این وضعیتی بود که خودم تجربه کردم؛ وقتی موفق میشوید ذوق مرگ میشوید و وقتی شکست میخورید دق مرگ میشوید. همه چیز را به صورت غیر متعادل زیاد میکند. کسانی که ایمان و توکل پیدا میکنند نوع نگاهشان از درونشان بیرون میآید و به تدریج بقیه اجزای هستی برایشان مهم میشود؛ بنابراین یک احساس جدید به وجود میآید من این را از آزمونهایی که در زندگیم دادم متوجه شدم.
خلاصه سیدی: غیب
نویسنده و رابط خبری: راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه
ویراستاری و ارسال: همسفر سعیده مرزبان خبری
همسفران نمایندگی آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
46