همسفر فاطمه و مسافرشان با آخرین آنتیایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند. مدت ۱۵ ماه و ۲ روز به روش DST و داروی OT با راهنمایی آقا حمزه و خانم ساناز سفر کردند. هماکنون با دستان پرتوان آقای مهندس ۵ ماه آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر فاطمه در کنگره شطرنج و رشته ورزشی مسافرشان دارت است.
«هیچ نفسی بار نفس دیگری را به دوش نمیکشد.» ارتباط این جمله را با وادی سوم برای ما بگویید؟
همیشه گفته شده انسانها به صورت گروهی زندگی میکنند و به یکدیگر نیازمند هستند و زندگی به تنهایی امکان ندارد؛ ولی به این معنی نیست که انسان بار مسئولیت تمام کارهای خود را به دوش دیگران بگذارد، هر فردی در زندگی خود بیشتر از نود درصد باید مسئولیت را بپذیرد و تنها ده درصد را به تقدیر، سرنوشت و کمک دیگران اختصاص بدهد. زیبایی سخنان آقای مهندس و آموزشهای کنگره در این است که به زبانی بسیار ساده انسان را با خود روبهرو میکند. فردی که در تاریکی بهخصوص تاریکی اعتیاد قرار دارد جهت خروج از تاریکی خود را وابسته به دیگران میداند و توقع دارد که دیگران تمام تلاش خود را بکنند تا به او کمک کنند؛ ولی وادی سوم تلنگری بر تفکر چنین فردی است که بداند بیشترین کسی که میتواند به او کمک کند خودش است و اگر به این آگاهی و دانایی برسد بیشتر از نیمی از راه خروج از تاریکی را گذرانده است.
برای خروج از گذرگاه سخت زندگی و حرکت به طرف صلح، آرامش و سلامتی بایستی چه کنیم؟
قبل از هر چیز باید بدانم تا قبل از کنگره مسیر زندگی، طرز تفکر و رفتارم اشتباه بوده که باعث ورود من به تاریکیها شده، من فکر میکنم با پذیرفتن این مسئله نیمی از راه را رفتهام، در ادامه گرههای کور زندگی خود را پیدا کردم و سعی کردم با ورود به نفس لوامه سعی در انجام کارهای معقول و ارزشی و انجام ندادن کارهای ضدارزشی داشته باشم. بیشک تکرار نکردن اشتباهات گذشته، تفکر عمیق و درست مطالعه کتابهای آموزنده کنگره و مشورت با افراد صالح و اندیشمند که در حال حاضر راهنمایان کنگره۶۰ بهترین نمونه آنها هستند در نهایت بتوانم از تاریکی خارج شوم.
«باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.» عنوان وادی سوم چه پیامدی برای شما دارد؟
من باید بدانم که زندگی آینده من که به دلایلی دستخوش ناملایمات شده و مسیر زندگی من از راه راست منحرف شده، برای هیچکس به اندازه خودم اهمیت ندارد و خودم بهتر و بیشتر از هر کسی میتوانم به خودم کمک کنم. دلیل خروج از راه راست خیلی مهم نیست، مهم این است که من بدانم از این به بعد چگونه تفکر و رفتار کنم تا بتوانم به مسیر درست زندگی برگردم. افسوس خوردن به گذشته نه تنها دردی را دوا نمیکند بلکه من را در تاریکی بیشتر فرو میبرد، پس باید با پذیرفتن مسئولیت کارهای خود و با به جان خریدن سختی راه، تفکر و اندیشه در ادامه راه و در صورت نیاز مشورت با افراد صالح و واجد شرایط در خروج خودم از تاریکی تلاش کنم.
گاهی انسان متوجه اشتباه بودن مسیر و نرسیدن به هدف میباشد؛ ولی نمیداند از کجا شروع کند، نظر شما در این مورد چیست؟
این مرحله یعنی اینکه من در مرحله نفس اماره هستم، کارهای ضدارزشی را میشناسم؛ ولی انجام میدهم و یا در کارهای ارزشی ناتوان هستم؛ برای این کار و خروج از این مرحله من باید با تزکیه و پالایش و بهصورت تدریجی و آرامآرام با شناخت کامل کارهای ارزشی و ضدارزشی و دستهبندی آنها سعی در انجام کار درست داشته باشم تا به نهایت آزادی از بند ضدارزشها برسم.
از نیروی بازدارنده به عنوان مکمل یاد شده، مبارزه با کشش نیروهای بازدارنده برای رسیدن به هدف غایی چگونه است؟
در کنگره از نیروی بازدارنده به عنوان نیروهای مکمل یاد شده، اگر تاریکی نباشد نور معنی ندارد، اگر بدی نباشد خوبی مفهومی ندارد و اگر زشتی نباشد زیبایی معنی ندارد؛ برای ورود به روشنایی و نور باید تاریکی را تجربه کرد و باید دانست وجود نیروهای بازدارنده چراغ راهی است برای بهتر درک کردن ارزشها و اقدام به انجام آنها خواهد بود.
پذیرش مسائل و پی بردن به نقش کلیدی خود، این جمله را «خود کرده را تدبیر هست» چگونه برای شما تعبیر میکند؟
انسان باید به آن نکته از دانایی برسد که بداند زانوی غم بغل کردن و در حسرت گذشته افسوس خوردن نتیجهای ندارد و اینکه باعث این مشکل خودم بودم و راهی برای نجات ندارم، این جمله بیمفهوم است. یک فرد دانا بهجای افسوس خوردن سعی در جبران اشتباهات گذشته دارد و تمام تلاش خود را میکند تا اشتباهات تکرار نشوند و کارهای مفید و ارزشی جایگزین آنها شود.
کلام پایانی …
با ورود به کنگره و آموزش گرفتن موفق به حل مشکلات و اشتباهات زیادی شدم که در گذشته حتی حاضر نبودم آنها را قبول کنم چه برسد به حل کردن آنها، خدا را شکر میکنم که با کنگره آشنا شدم و میتوانم با آموزش گرفتن و مطالعه آثار ارزشمند آقای مهندس و استاد امین دریچه تازهای به سوی آینده باز کنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان و از راهنمای عزیزم خانم ساناز و خانم صدیقه عزیز تشکر میکنم و از شما خانم هانیه عزیز تشکر میکنم که این گفتوگو را انجام دادید.

تنظیم مصاحبه: همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
عکس: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
157