ششمین جلسه از دوره پنجاه و یکم کارگاههای صبحگاهی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی پارک لاله، به استادی راهنمای محترم مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» پنجشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۶ صبح آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر

شاکر خداوند هستم بابت این روز زیبا در مورد دستور جلسه که دو قسمت است؛ قسمت اول وادی سوم و قسمت دوم؛ تأثیر آن روی من هست یعنی اول من بایستی این وادی را یاد بگیرم و بعد از آن ببینم این وادی چه تاثیری در من ایجاد کرده
وادی سوم مسئولیت و مسئولیت پذیری را به ما یاد میدهد و به ما میگوید اگر میخواهیم زندگی کنیم باید انسان مسئولیت پذیری باشیم. من همیشه در لژیون به اعضا میگویم باید بدانیم که برای چه به کنگره میآییم اگر فقط برای تفریح کردن و دیدن دوستان میآییم خب این کار را بیرون هم میتوانیم انجام دهیم
اما اگر به کنگره میآییم باید بدانیم که برای چی آمدهایم و مسئولیت خود را بپذیریم، اگر برای درمان اعتیاد در حال آمدن هستم باید بدانم که مسئولیت این کار با خودم میباشد. هفته آینده دستور جلسه دخانیات را داریم باید بدانم که درمان من با سفر نیکوتین تکمیل میشود و مسئولیت این موضوع را بپذیرم و آن را هم درمان کنم.
چیزی که متوجه شدم این است که مسئولیت پذیر بودن در کنگره دو قسمت دارد؛ یک قسمت در ظاهر میباشد که وقتی به من میگویند پیراهن سفید بپوش و مرتب باش آن را انجام بدهم و ظاهر خود را تغییر دهم، در ادامه باید مسئولیت کلام خود را هم بپذیرم و از کلمات و الفاظ مناسب استفاده کنم.
قسمت دوم مسئولیت پذیر بودن در صور پنهان است. اگر ما میخواهیم رشد کنیم قطعاً باید مسئولیت پذیری را در صور پنهان خود هم انجام دهیم.زیرابحثخویش، خویشتن هست.خویشتن یعنی یک خویش و یک تن که منظور از تن همان جسم میباشد. در این تن یا جسمِ من یک خویش وجود دارد که اصل موضوع و فرمانده آن است
و هدف از آمدن به این دنیا ارتقاء دادن خویش است. من باید این موضوع را بدانم که این جسم را به من امانت دادند تا به وسیله آن بتوانم خویش خود را ارتقاء دهم و بعد از گذشت سالها باید جسم خود را تحویل دهم، اما این خویش است که باقی میماند. حالا باید ببینم که آیا مسئولیت آن را پذیرفتهام؟ آیا برای رشد و تعالی خویش خود کاری انجام میدهم؟

اگر بخواهم این موارد را درک کنم و صور پنهان را بشناسم و در مسیر رشد آن حرکت کنم باید یک فرد بخشنده باشم، من اگر در کنگره بازی بخشش را بلد نباشم هرگز برنده نخواهم شد. در همان ابتدا که وارد میشوم باید با فنون بخشش آشنا شوم. یعنی باید اول از همه مواد مصرفی خود را ببخشم و آن را کنار بگذارم.
باید بدانم که تا چیزی ندهم چیزی به من نمیدهند این یک قانون است در طبیعت، ما حتی برای خرید کردن هم که به مغازه میرویم تا پول پرداخت نکنیم چیزی به ما نمیدهند.حالا آیا من به اندازه خودم بخشنده هستم؟ کنگره به من میگوید که اندازه خودت را مشخص کن، من چطور میتوانم اندازه خودم را بفهمم؟ وقتی که مسئولیت خودم را پذیرفتم قطعاً این اتفاق خواهد افتاد.
بنابراین باید بدانم که کجا آمدهام و چه میخواهم، اگر من وارد یک فروشگاه بسیار بزرگ و کامل شوم اما ندانم که چه چیزی میخواهم در نهایت دست خالی از آن فروشگاه خارج میشوم چون هیچ برنامه و هدفی ندارم. به همین دلیل است که باید بدانم چرا به کنگره آمدم و چه چیزی میخواهم
پس از آن مسئولیتش را بپذیرم و با تفکر کردن و تحمل سختیها ادامه دهم تا به چیزی که میخواهم برسم و در این مسیر باید خدمت کنم، خدمتی که از نوع صادقانه و خالصانه باشد، باید بخشش داشته باشم بخششی که از نوع عاشقانه باشد.و بهترین جا برای یادگیری بخشش کنگره ۶۰ میباشد.
در آخر انسانهای بزرگ مرید نمیخواهند همراه میخواهند یعنی جناب مهندس به دنبال مرید نیستند ایشان همراه میخواهند اگر من بتوانم همراه آقای مهندس شوم قطعاً موفق خواهم شد.



تایپ/تنظیم/انتشار: مسافر محمد جواد
مرزبان کشیک: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
58