کل برنامه جهانبینی ما راجع به شناخت انسان است؛ چون اگر خود را بشناسیم میتوانیم حرکتی کنیم، در غیر این صورت وقتی این موجود را نشناسیم هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم. به عنوان مثال: شما موقعی میتوانید اتومبیل را تعمیر کنید که آن را خوب بشناسید و اگر از اجزاء اتومبیل شناخت نداشته باشید، چگونه میتوانید آنرا تعمیر کنید؟
برای انسان نیز همینطور است؛ تا انسان را نشناسیم، نمیتوانیم راه حل بدهیم. ۷۰ سال است که در سیستم پزشکی راه حل مناسبی برای درمان بیماریهایی مثل کولیت، آلزایمر، ام اس و... پیدا نشده، پس وقتی میرویم روی مبحث جهانبینی باید بدانیم فرق انسان و حیوان در چیست؟ انسان موجود است و حیوان ناطق. تمام حیوانات ناطق هستند ولی چون ما زبان آنها را نمیفهمیم میگوییم آنها ناطق نیستند.
امروز بحث ما درمورد انسان است. شاید کلمه روح ، جن و نفس را زیاد شنیده باشیم، ولی در واقع شناختی از این کلمهها نداریم. تا امروز کتابهای ۵۰۰ صفحهای از نفس، مانند معرفت نفس نوشته شده است، ولی وقتی این کتابها را میخوانیم، اصلا متوجه نمیشویم. نمیدانیم که نفس معنوی است یا روحی؟ چون ما اینها را نمیدانیم درنتیجه به جواب درست نمیرسیم.
وقتی فصل بهار و سال جدید شروع میشود، این دگرگونی در تمام دنیا به یک صورت و چهره و با زایش همه آفریدههای خداوند است. پس وقتی فصل بهار تازهای شروع میشود و این دگرگونی، یعنی درختان بعد از مرده شدن، دوباره زنده میشوند، در تمام دنیا نشاندهنده فصل بهار و زایش است. تمام آفریدههای خداوند مثل حیوانات، گلها و درختان بایستی محترم شمرده شوند.
قسمت دیگر از مجهولات انسان این است که خلقت بر مبنای اضداد در چرخش است و ما این را نمیپذیریم! میگوییم که باید همه چیز در جهت مثبت باشد، دشمنی، کینه، قهر ظلم وجود نداسته باشد نباشد؛ که امکانپذیر نیست. جهان بر مبنای اضداد استوار است. اگر شب نباشد دیگر روز معنایی ندارد. این مسئله که خداوند را نمیتوانیم درک بکنیم بخاطر این است که ضد خدا وجود ندارد.
برای حیات و تکامل بشر همواره موضوعی بوده، هست و خواهد بود. اگر جوامع بشر را نگاه کنید، میبینید که همواره بشر در حال تکامل است. یک زمانی با الاغ و شتر سفر میکردند، اما امروزه با هواپیمای موافق صوت سفر میکنند. گذشته، حال و آینده که همه در حلقه زندگی ما است. ما همه گونه و همه رقم انسان داریم و انسانها با هم متفاوت هستند.
۱) آنانی که تسلیم خداوندگار عالم هستند. این انسانها کم و اندک هستند، وقتی میگوییم تسلیماند، یعنی تسلیم فرامین و قوانین الهی هستند، دروغ نمیگویند، تهمت نمیزنند، خیانت نمیکنند و... این گروه از انسانها جن در وجودشان هست، ولی تسلیم نفس است، هیچ کاری نمیکند، همراه با نفس است. نفس نیز تابع روح است.
۲) آنانی که در تسلیم شدن تردید دارند. تردید دارند که آیا بهشت یا جهنم وجود دارد؟ واقعاً خداوندی هست؟ همان نیرویی که در کل جهان هستی حکم فرما، شاهد و ناظر بر قوانین است خداوند نام دارد. این گروه که انس و جن است، برلی رسیدن به تکامل راه بسیار دارند.
۳) آنانی که میگویند ما هیچکدام را نمیپذیریم و هیچکدام را قبول ندارند که این گروه جن جن هستند. اینجا موضوع فقط قبول کردن خدا و پیامبر نیست، بلکه این گروه اصلا راستی، درستی و حقیقت را قبول ندارند، ظلم میکنند، اصلاً ناراحت نمیشوند و به نیروهای تخریبی بسیار وفادار هستند. در قرآن آمده است که حیوان دارای یک نفس است و آن خواستههای خودش است. خواسته تولیدمثل، تغذیه و خواستههایی که بتواند جان خودش را حفظ کند؛ یعنی مشخص است که اختیار ندارند و زندگیشان طبق یک برنامه
منظم جلو میرود.
وقتی به انسان میرسیم مسئله اختیار مطرح میشود و این باعث میشود که سر یک دوراهی قرار بگیرد. هر انسانی که متولد میشود به غیر از نفسی که در وجود او است، یک تولد پنهانی دیگر درون او شکل میگیرد که آن تولد روح با جن است؛ یعنی یک مثلث که راس آن میشود روح، یک نقطه دیگر میشود جن و نقطه دیگر نفس است و نام این مثلث را نفس واحده میگویند. جن با جسم در حیات اس و جن با نفس، جسم را اداره میکنند و روح برای پالایش و صیقل، به تکامل انسان کمک میکند.
منبع: سیدی روح و جن
نویسنده: همسفر زهرا (ب) رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم)
تایپ: همسفر زهرا (ط) رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مائده رهجوی راهنما همسفر فرنگیس (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
35