جلسه یازدهم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدیپور قم با استادی راهنما مسافر احمد، نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر محمود با دستور جلسه «وادی سوم و تاثیر آن روی من» پنجشنبه ۸ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که امروز در این جلسه و در خدمت شما دوستان عزیز هستم. دستور جلسهی امروز "وادی سوم و تأثیر آن روی من" است. دقت کنید که نگفته "تأثیر آن روی ما" یا "همسفران" یا "مسافران"، بلکه تأکید کرده "تأثیر آن روی من" و این دقیقاً جوهرهی وادی سوم است.
وادی سوم چه چیزی را به من میآموزد؟ این وادی، تلخ و در عین حال عمیق است. به یاد دارم که در اوایل سفرم در کنگره ۶۰ اصلاً به این وادی علاقهای نداشتم، چون همهی مسائل را به خود من بازمیگرداند: تلخیها، ناکامیها، اعتیاد، درس نخواندن، کارهایی که باید انجام میدادم و ندادم، و کارهایی که نباید انجام میدادم و انجام دادم. وادی سوم همهی اینها را متوجه خودِ من میداند، و پذیرفتن این حقیقت، کار سختی است.
در این دستور جلسه، صحبت از خود نیز دشوار است. اگر دقت کرده باشید، در مورد این وادی تأکید میشود که از ضمیر "ما" استفاده نکنید و فقط از طرف خودتان صحبت کنید. شاید تنها ۱۰ درصد از حرفهایمان را واقعاً بتوانیم دربارهی خودمان بزنیم. معمولاً تمایل داریم پشت کلمهی "ما" پنهان شویم. در تمام ناتوانیها، مسئولیت را در جمع پخش میکنیم و از فردیت خود فرار میکنیم. تا زمانی که خود را پشت "ما" پنهان کنیم، به نتیجه نمیرسیم.
تا وقتی فکر میکنم اگر من مصرفکننده شدم، تقصیر مادرم بوده؛ یا اگر پدرم به من فلان حرف را نمیزد، من معتاد نمیشدم؛ یا اگر فلان اتفاق نمیافتاد، من درسخوان میشدم؛ همیشه در حال فرافکنی هستم. حتی اگر پساندازی نمیکنم، آن را گردن خانواده، حکومت، تورم، آمریکا یا حتی خدا میاندازم: "خدایا، چرا من را در این خانواده به دنیا آوردی؟" یا "پدرم را از دست دادم، مادرم سواد نداشت" و از این دست بهانهها.
امروز هم اگر به کسی بگویی "پسانداز کن"، حالش بد میشود! میگوید: "مگر میشود در این شرایط پسانداز کرد؟" بله، میشود. اما وقتی که بفهمی هیچکس جز خودت مسئول وضعیت تو نیست. تا خودت شروع به پسانداز نکنی، هیچ اتفاقی نمیافتد. مشکل مالیات حل نمیشود، مگر اینکه خودت به خودت توجه کنی. یعنی نقطهی شروع موفقیت، تغییر، ارتقاء و آرامش، خودت هستی.
وقتی به خودم توجه نمیکنم، به پوشش، زندگی، همسر و فرزندانم هم توجه ندارم. پس چه کسی باید توجه کند؟ آیا همیشه پدر و مادرم باید کمکم کنند؟ آیا خدا باید از آسمان برایم شغل فراهم کند؟ پول بفرستد؟ یا یک کارفرمای خوب را نصیبم کند؟ طبیعتاً اینطور نیست. من باید خودم حرکت کنم، مهارت یاد بگیرم. خدا هم تا من شروع نکنم، چیزی به من نمیدهد.
این وادی، وادی بسیار مهمی است؛ به ما میگوید که باید یاد بگیریم خودمان به خودمان توجه کنیم. اگر من به کلینیک نروم، راهنما چه کمکی میتواند بکند؟ اگر داروی OT را سر وقت مصرف نکنم، راهنما چه کاری از دستش برمیآید؟ وقتی جلسات را نمیآیی، یا دیر میآیی و زود میروی، هیچکس نمیتواند برایت کاری بکند.
خیلیها بودند که سالها پیش از من وارد کنگره شدند ولی هنوز به درمان نرسیدند، چون نتوانستند به خودشان توجه کنند و هنوز بهدنبال مقصر بیرونی میگردند.
امروز اگر من بعد از ۱۰ سال حضور در کنگره سرمایهای ندارم یا مشکل مالی دارم، مستقیماً با وادی سوم مرتبط است. چون هنوز نتوانستهام ساختار پسانداز را درون خودم ایجاد کنم. و این هم باز به وادی اول برمیگردد: باید در ذهنم تفکر شکل بگیرد که چرا نمیتوانم پسانداز کنم؟ چرا سرمایه ندارم؟
در پایان این وادی گفته میشود که باید تمام مسئولیتها را با جان و دل بپذیریم. اگر مصرفکننده شدهای، باید سختیاش را هم با جان بپذیری. سفر ۱۰ ماهه، کار راحتی نیست، اما اگر بیایی، درمان میشوی. با این الگو میتوانی به همهی کارهایت برسی و آرامش را تجربه کنی.
اما آنچه نمیگذارد، مثلث جهالت است که بزرگترین ضلعش منیت است و دو یار قوی دارد: ترس و ناامیدی. اینها نمیگذارند منیت پایین بیاید. اگر به کنگره میآیی و حالت بدتر میشود، باید بدانی که درگیر منیت، ترس و ناامیدی هستی. و باید یاد بگیری که خودت به خودت توجه کنی.
در ابتدای وادی نوشته شده که ۱۴ وادی برای رسیدن به خود وجود دارد و هرکس باید در این مسیر، خودش را مشاهده کند، معایبش را بشناسد و دیگری را مقصر نداند.
این یعنی وادی سوم:
اگر به خودت توجه نکنی، خدا هم به تو توجهی نمیکند.
خداوند به اندازهای به انسان توجه میکند که انسان به خودش توجه میکند. وقتی ببیند تو به خودت محبت میکنی، او نیز به تو محبت میکند. این، یک قانون است.
.jpg)
تهیه و تنظیم: گروه سایت مسافران محمدیپور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
198