جلسه سیزدهم از دوره سی و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰؛ نمایندگی امین قم، با استادی راهنمای محترم مسافر اکبر، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر احمد، با دستورجلسه "وادی سوّم و تأثیر آن روی من" در روز پنجشنبه 08 خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر؛
از گروه مرزبانی، دبیر جلسه، نگهبان و کسانیکه نوشتارها را خواندند تشکر میکنم.
خداوند را سپاسگزارم که به من توفیق داد تا در کنار شما دوستان، در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.

دستور جلسه امروز "وادی سوّم و تاثیر آن روی من"میباشد؛
در این دستورجلسه، دو وادی را پشت سر گذاشتهایم و بعد از مطالعه و تفکر وارد وادی سوّم شدهایم. زمانی که ذهنمان درگیر این دستورجلسات بشود، مانند نوری است که وارد زندگی ما شده و با آمدن نور، تاریکی شروع به محو شدن میکند. اگر از همان وادی اول که وادی تفکر است، بتوانیم به وادیها عمل کنیم، درصد خطاهایمان پایین میآید و درصد موفقیتهایمان بالا میرود. وادی دوّم به ما امید میدهد، در واقع نوشتارها از همان وادی دوّم ما را سوق میدهد به سمت محبّت که هیچکس بیهوده پا به حیات نمیگذارد. درست است که وادی دوّم بیشتر درونی است، ولی به انسان امید میدهد که هر کسی به یک دلیلی به این زندگی آمده است. در وادی دوم میخوانیم که روزهای خوب هم هست و «یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور... کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور...» این امید، هم شامل مسائل مادی میشود و هم مسائل معنوی. وادی دوم به ما آموزش میدهد که هر کسی در زندگی یک جایگاه خوبی دارد که آن را گم کرده است و با سعی و تلاش و قرار گرفتن در مسیر صراط مستقیم میتواند آن را پیدا کند.
شاید در این دو وادی که گذشت کمی مشکلات در ذهنمان زیاد باشند که مثلاً اگر من اعتیاد پیدا نمیکردم یا فلان اتفاق نمیافتاد الآن جایگاه من خیلی بهتر میبود، یا بخواهم کمی از مشکلاتم را به گردن جامعه یا اطرافیان بیاندازم، ولی وقتی در وادی سوم میگوید: «خویشتنِ خویش» یواشیواش دارد به من میگوید که باید یاد بگیرم که خودِ شخصِ من مسبب اصلی مشکلات خودم بودم و خودم هستم که باید برای حل این مشکلاتم تلاش کنم. باید پذیرش در من به وجود بیاید، اگر این پذیرش در من به وجود نیاید، حل کردن مشکلاتم بسیار سختتر میشود، شاید هم اصلاً امکانپذیر نباشد. اگر من نپذیرم که خودم مشکلاتم را به وجود آوردهام، مانند این است که یک وزنهای به دست و پاهایم وصل کرده باشند و باعث میشود حرکت کردنم بسیار سخت، آهسته و خستهکننده بشود. ولی اگر در همین وادی سوم قبول کردم که مسبب اصلی مشکلاتم خودم بودهام و این پذیرش را داشته باشم، مثل این است که آن وزنههای اضافی را از خودم جدا کردهام و حسِ این کار مانند آزاد شدن از زندانِ ذهن میباشد. در این زمان است که میتوانم حسم را از حالت طلبکارانه بیرون بیاورم و نسبت به اطرافیانم حس بدهکارانه پیدا کنم و حرف گوش کن بشوم. حرف راهنما و مرزبانان را گوش بدهم، حرف خانوادهام را گوش کنم، چون واقعاً زندگی با یک مصرفکننده بسیار سخت است و ما خیلی خانوادهمان را اذیت کردهایم و باید خودمان را بدهکار آنها بدانیم. از همین وادی سوم میتوانم در ذهنم، فکرم و رفتارم در صددِ حل مشکلاتم بربیایم و هم میتوانم یاد بگیرم که برای دیگران مشکل بوجود نیاورم.
خیلی مسئله مهمی است که من خودم تلاش کنم که إنشاالله مشکلاتم را حل کنم. و یک جریانی که من خودم در این وادی یاد گرفتم این است که؛ خدایی ناکرده به هیچ عنوانی خودم را تحقیر نکنم و بیش از اندازه خودم را در گذشته نبرم که چرا من اینهمه مشکلات برای خودم بوجود آوردهام. با یک دید تازهای به مشکلات نگاه کنم و مشکلات را در مقابل خودم کوچک کنم تا بتوانم با تلاشم راهحل برایشان پیدا کنم. ما در کنگره60 یاد گرفتهایم که تمام آن صفاتی که خداوند در وجود انسان گذاشته است و ما از آنها دور شده و اکنون میخواهیم دوباره به آن صفات نزدیک شویم، در دلِ حل کردنِ همین مشکلات و سختیها است. حالا این صفت میتواند؛ صبر، محبت، تعقل و امثال آنها باشد. انسان اگر این موضوع را متوجه بشود، قدرت و توانش برای تحمل سختیها و پیدا کردنِ راهحلِ مشکلات بیشتر خواهد شد. إنشاالله هم از لحاظ مادی و هم معنوی بیشتر دقت کنیم و آموزش بگیریم. مادیات خیلی مسئله مهمی است که من باید به آن دقت کنم. این که در اوایل کلامالله خداوند میفرماید: انفاق کنید... نشان دهنده اهمیت این موضوع است. چرا جناب مهندس روی این موضوع تأکید دارند؟! برای اینکه مشکل روی مشکلاتم اضافه نکنم. جناب مهندس میفرمایند: اگر درآمد شما فقط یک قرص نان است، یک قسمت آن را استفاده کنید، یک قسمت آن را پسانداز کنید و یک قسمت آن را انفاق کنید. چون هم خیر و برکت در زندگی من وارد شود و هم مشکلات من کمتر و کمتر بشود. در قسمت معنوی هم به همین ترتیب است. چرا در کنگره60 بر روی خدمت کردن به خلق تأکید میشود؟ برای این است که وقتی از کنگره بیرون میروید، یک کاری انجام داده باشید.
حالا این خدمت کردن انواع مختلفی دارد. با اعمال، با رفتار، با ادب و... مثلاً با احترام گذاشتن به ایجنت و مرزبانان و خدمتگزاران، این خدمت میتواند یک چشم گفتن باشد، حتی اگر از نظر شما درست نباشد، ولی با چشم گفتن، احترام آن جایگاه خدمتی را نگه میدارید. من با مطیع بودن و احترام نگهداشتن میتوانم از بروز مشکل پیشگیری کنم. اگر به هنگام حل مشکلات، ذهنی آرام داشته باشیم، هم میتوانیم درست اقدام کنیم و هم خدایی ناکرده باعث مشکلات جدیدتری نشویم. خیلی باید به این موضوع دقت کنیم، این حل مسئله به قدری مهم است که جناب مهندس عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر را ترسیم کردهاند، یعنی خیلیخیلی با دقت باید عبور کنیم که إنشاالله از زندگی لذت بیشتری ببریم. نکته دیگر این که وقتی سختیها و مشکلات را پذیرفتم و برای حل آنها تلاش کردم. استاد امین در سیدی «غیب» فرمودند که نیروهای مافوق کمکمان خواهند کرد، مطمئن باشید که اگر در مسیر صراط مستقیم تلاش کنید، آنهایی که در صور پنهان باید به کمک ما بیایند، چه مادی و چه معنوی، کمک خواهند کرد. اگر مشکلاتمان را به گردن دیگران نیانداختیم، آن دعاهایی که در قنوت نمازمان میخوانیم، مطمئناً تأثیراتی خواهند داشت. ولی اگر مدام بخواهیم تقصیرها را به گردن جامعه و دیگران بیاندازیم، کمکی هم صورت نمیگیرد. إنشاالله که بتوانیم این نعمتِ وادیها را درک کنیم. وجود جناب مهندس و خانواده محترمشان برای ما واقعاً نعمت عظیمی به حساب میآید. اینکه در این دوره زمانه خداوند چنین استادی را از خودمان بر سر راهمان قرار داده است تا از آیات و نشانهها برایمان بگوید و تزکیه و پالایش و حکمت را به ما آموزش دهند. باید قدر این نعمتهایی که خداوند به ما میدهد را بدانیم.
ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.

(27)(14).gif)
تایپ و ویراستاری: مسافر حسن لژیون دوم و مسافر مسلم لژیون سوم
عکس: مسافر محمّدحسن لژیون هفتم
ارسال خبر: مسافر حسن لژیون دوم
مرزبان خبری: مسافر صادق
تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
149